گنجور

شمارهٔ ۱۸۶۹

ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و جانی
یا خود چو عمر رفته باز آمدن ندانی؟
در راه تو بمیرم، گرچه ترا نبینم
باری خلاص یابم از ننگ زندگانی
زانجا که رفته ای تو، نفرستی ار سلامی
بر دست باد باری از خاک ره نشانی!
رفتی و زآرزویت بر لب رسید جانم
مانا که زنده یابی، باز آاگر توانی
از ما چو آشنایان برداشتند دل را
ای جان زار مانده، تو هم ببر گرانی
ای صاحب سلامت، خفته به خواب مستی
تو در شب فراقت احوال من چه دانی؟
زین بخت نابسامان کامی نیافت خسرو
برباد آرزو شد سرمایه جوانی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و جانی
یا خود چو عمر رفته باز آمدن ندانی؟
هوش مصنوعی: ای کسی که در غربت رفته‌ای، بدان که آیا عمر و جانت بازمی‌گردند یا خودت هم نمی‌دانی که آیا می‌توانی مثل عمر گذشته دوباره برگردی؟
در راه تو بمیرم، گرچه ترا نبینم
باری خلاص یابم از ننگ زندگانی
هوش مصنوعی: اگر در راه تو جان بدهم، حتی اگر تو را نبینم، حداقل از شرّ ننگ زندگی خلاص می‌شوم.
زانجا که رفته ای تو، نفرستی ار سلامی
بر دست باد باری از خاک ره نشانی!
هوش مصنوعی: از آن جایی که تو رفته‌ای، اگر نسیمی از طرف تو سلامی بر زمین بفرستد، نشانی از خاکی که در آن پا گذاشته‌ای باقی می‌ماند.
رفتی و زآرزویت بر لب رسید جانم
مانا که زنده یابی، باز آاگر توانی
هوش مصنوعی: تو رفتی و من تنها ماندم، آرزوی تو در دل هنوز زنده است. امیدوارم روزی دوباره برگردی و بتوانی دوباره زندگی‌ام را پر کنید.
از ما چو آشنایان برداشتند دل را
ای جان زار مانده، تو هم ببر گرانی
هوش مصنوعی: ای جان عزیز، از ما که آشنایان رفتند و دل ما را بردند، تو هم ببر و بار سنگینی را بر دوش بکش.
ای صاحب سلامت، خفته به خواب مستی
تو در شب فراقت احوال من چه دانی؟
هوش مصنوعی: ای کسی که در حال خوشی و سلامتی به سر می‌بری، در این شب که از هم دوری، تو در خواب غفلت غرق شده‌ای و حال من را چه می‌دانی؟
زین بخت نابسامان کامی نیافت خسرو
برباد آرزو شد سرمایه جوانی
هوش مصنوعی: از بخت بد هیچ موفقیتی به دست نیاورد و آرزوهایش به باد رفت، جوانی‌اش هم از بین رفت.