شمارهٔ ۸۸۳
نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیرین
را به تنگ دلان می کنند مصابقه چندین
چو بوسه زنو خواهم سوی رقیب گزی لب
زهی تعلل رنگین زمی بهانه شیرین
همیشه من ز خدا دولت وصال تو خواهم
بود که وقت دعا بگذرد فرشته آمین
اگر سعادت و دولت دواسبه آبدم از پی
چو در رکاب تو باشم کدام مرتبه به زین
چنین که خواب شب از ما به چشم مست ربودی
دگر به خواب نبینی که سر نهیم به بالین
دلا چو نقد تو جز بار آبگینه نباشد
مکن معامله بار دگر به آن دل سنگین
رسید تا در دهلی نوافل سخن من
کجاست خسرو تا بشنود مقالت شیرین
کمال چون سخنت به ز خسرو و حسن آمد
دگر مدار ازین و از آن توقع تحسین
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیرین
را به تنگ دلان می کنند مصابقه چندین
هوش مصنوعی: لبهای شیرین تو کام ما را سیراب نمیکند و دلهای تنگ و ناراحت، همیشه برای بدست آوردن آن لبها با هم در رقابتاند.
چو بوسه زنو خواهم سوی رقیب گزی لب
زهی تعلل رنگین زمی بهانه شیرین
هوش مصنوعی: وقتی که میخواهم بوسهای را به رقیب بدهم، لبهای زیبای تو را بهانه قرار میدهم و در این میان، تأخیر و لذت را حس میکنم.
همیشه من ز خدا دولت وصال تو خواهم
بود که وقت دعا بگذرد فرشته آمین
هوش مصنوعی: همیشه از خدا خواهانم که به وصال تو برسم، زیرا وقتی به دعا میپردازم، فرشته به دعاهایم آمین میگوید.
اگر سعادت و دولت دواسبه آبدم از پی
چو در رکاب تو باشم کدام مرتبه به زین
هوش مصنوعی: اگر خوشبختی و ثروت را به من بدهی، من به خیال تو، که در کنارم هستی، هیچ چیز دیگری نمیخواهم و حتی از مقام و بزرگی هم برایم مهم نیست.
چنین که خواب شب از ما به چشم مست ربودی
دگر به خواب نبینی که سر نهیم به بالین
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که حالا که خواب شب و آرامش را از ما به خاطر چشمان مست و زیبای تو گرفتهای، دیگر نباید انتظار داشته باشیم که به خواب برویم و سر بر بالین بگذاریم. به عبارتی، زیبایی و جذابیت تو ما را از آرامش و خواب دور کرده است.
دلا چو نقد تو جز بار آبگینه نباشد
مکن معامله بار دگر به آن دل سنگین
هوش مصنوعی: ای دل، اگر آنچه داریم ارزشمندی نداشته باشد، دیگر دلی را به خاطر آن سنگین نکن و به معامله نپرداز.
رسید تا در دهلی نوافل سخن من
کجاست خسرو تا بشنود مقالت شیرین
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شهری به نام دهلی میرسد و از جایی خبر میگیرد که آیا کسی به نام خسرو در آنجا هست تا سخنان شیرین و دلنشین او را بشنود. شاعری دلش میخواهد که کلام و شعرش با گیرایی و زیبایی خاصی شنیده شود و در جستجوی مخاطبی مناسب است.
کمال چون سخنت به ز خسرو و حسن آمد
دگر مدار ازین و از آن توقع تحسین
هوش مصنوعی: وقتی کلامت به زیبایی و کمال از سخن خسرو و حسن هم فراتر رفت، دیگر انتظار تحسین و ستایش از این و آن را نداشته باش.