گنجور

شمارهٔ ۶۷۳

زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤال
ساقیا میده که در سر ندارد جز خیال
نالهٔ دلسوز و آو خستگان بی درد نیست
ای که دردی نیست باری از پی دردی بنال
خلوت وصل است درگیر ای چراغ صبحدم
تا نیابد شمع راهی در شبستان وصال
بارها در حیرت باد سحرگاهم که چون
با چنان بی طاقتی باید در آن حضرت مجال
جان به رویت همچو گل گفتم برافشانم روان
زآن همی ترسم که طبع نازکت گیر ملال
با چنین بخت پریشانی که در طالع مراست
دولت وصل تو می خواهی زهی فکر محال
گر تو روزی از سگان کوی خود خوانی مرا
خود همین باشد کمال دولت و بخت کمال

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤال
ساقیا میده که در سر ندارد جز خیال
هوش مصنوعی: زاهد شهر هر روز از رندی من می‌پرسد، اما ای ساقی، به او بده که در سرش جز خیال‌های باطل ندارد.
نالهٔ دلسوز و آو خستگان بی درد نیست
ای که دردی نیست باری از پی دردی بنال
هوش مصنوعی: فریاد و نالهٔ کسانی که از درد و رنج رنج می‌برند، به گوش تو نمی‌رسد، زیرا تو خود را بیمار نمی‌دانید. پس از کسی که دردی ندارد، چه توقعی است که به خاطر درد دیگران ناله کند؟
خلوت وصل است درگیر ای چراغ صبحدم
تا نیابد شمع راهی در شبستان وصال
هوش مصنوعی: در خلوتی که به وصال (وصل) منتهی می‌شود، ای چراغ صبح، درگیر شو تا شمع نتواند راهی به سمت شبستان عشق پیدا کند.
بارها در حیرت باد سحرگاهم که چون
با چنان بی طاقتی باید در آن حضرت مجال
هوش مصنوعی: بارها در صبحگاهی حیرت‌انگیز به این فکر فرو رفته‌ام که چگونه می‌توان با چنین بی‌تابی در حضور آن شخص قرار گرفت.
جان به رویت همچو گل گفتم برافشانم روان
زآن همی ترسم که طبع نازکت گیر ملال
هوش مصنوعی: گفتم که جانم را مثل گلی به خاطر تو فدای تو کنم، ولی می‌ترسم که لطافت و نازک‌طبعی تو باعث ناراحتی تو شود.
با چنین بخت پریشانی که در طالع مراست
دولت وصل تو می خواهی زهی فکر محال
هوش مصنوعی: با این سرنوشت نابه‌سامان که برای من رقم خورده، چگونه می‌توانم انتظار داشته باشم که به وصال تو برسم؟ این آرزو حقیقتاً غیرممکن به نظر می‌رسد.
گر تو روزی از سگان کوی خود خوانی مرا
خود همین باشد کمال دولت و بخت کمال
هوش مصنوعی: اگر روزی مرا از سگان کوی خود دعوت کنی، همین کار برای من نشانه‌ کمال و خوشبختی است.