گنجور

شمارهٔ ۱۰۵۵

گر همه وقتی همه دل خون نیی
لیلی وقتی نو و مجنون نیی
نیست چو ما مردی خون خوردنت
درخور این باره گلگون نیی
در طلب زر چکنی گنج عشق
خواجه گدانی و فریدون نیی
پیش دهان و لبش ای قند مصر
قند چه خوانیم ترا چون نیی
در صفت جستن دوری ز مهر
کم نی از ماه گر افزون نیی
جای تو با دیدن ما با دلست
زین دو یقین است که بیرون نیی
ای به در خانه تو آه کمال
چون شنوی زانکه به گردون نیی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر همه وقتی همه دل خون نیی
لیلی وقتی نو و مجنون نیی
هوش مصنوعی: اگر همیشه دل‌هات شکسته و غمگین است، مانند لیلی، دیگر مجنون نیستی.
نیست چو ما مردی خون خوردنت
درخور این باره گلگون نیی
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند ما نیست که برای نوشیدن خون تو، شایسته‌ی این معطری باشد که گلگون است.
در طلب زر چکنی گنج عشق
خواجه گدانی و فریدون نیی
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی زر و طلا هستی، باید بدانی که گنج واقعی عشق است و تو هیچ‌گاه به مقام خواجگی و فریدون نخواهی رسید.
پیش دهان و لبش ای قند مصر
قند چه خوانیم ترا چون نیی
هوش مصنوعی: به خاطر لب و دهانش، تو را مانند قند مصر توصیف کنیم، اما تو مانند نی هستی.
در صفت جستن دوری ز مهر
کم نی از ماه گر افزون نیی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال صفاتی باشی که از عشق فاصله بگیرد، کمتر از مهربانی نیست و حتی ممکن است بیشتر از زیبایی و نور ماه باشد.
جای تو با دیدن ما با دلست
زین دو یقین است که بیرون نیی
هوش مصنوعی: با دیدن ما دل تو خوشحال می‌شود و این دو یقین وجود دارد که تو هرگز از ما دور نخواهی شد.
ای به در خانه تو آه کمال
چون شنوی زانکه به گردون نیی
هوش مصنوعی: ای کسی که در خانه تو هستی، وقتی آواز کمال را بشنوی، بدان که تو در مرتبه‌ای بالاتر از آسمان قرار داری.