گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۴۲

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
که‌آلوده و پالوده هر خس بودن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن
اگر مانند کرکس به استخوانی راضی شوم بهتر از آنکه وابسته و حقیرِ هرکس و ناکسی شوم.
با نان جوین خویش حقا که به است
که‌آلوده و پالوده هر خس بودن
با نان جوینِ ناگوار ساختن، بهتر است از آمیختن با آدم‌های فرومایه و تباه‌شدن است. (پالوده در اینجا یعنی تباه)

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۴۲ به خوانش داوود ملک زاده
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ به خوانش نازنین بازیان
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ به خوانش علی قلندری

حاشیه ها

1392/02/02 22:05
علیرضا

طفیل به معنای انگل و سربار ومهمان ناخوانده است و کوچک مردی بوده عرب که هر گاه گروهی به مهمانی میرفته اند نا خوانده همراه میشده

1394/11/03 18:02
ولگرد

طبق تصحیح محمد علی فروغی مصراع آخر بدین گونه است: "کالوده به پالوده هر خس بودن".

1396/11/18 05:02
مهبد

باستانی پاریزی در مقدمه ی رباعیات اوحدین کرمانی این رباعی را به اوحدین کرمانی نسبت می دهد .
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن / به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با قرص جوین خویشتن بهتر از آن / کالوده ی پالوده ی هر خس بودن

1398/11/06 22:02
احمد نیکو

رباعی بدین متن صحیح است:
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقّا که به است
کالوده بپالودهٔ هر خس بودن
رباعی از خیام

1402/06/10 07:09
حبیب شاکر

سلام بر دوستان گرانقدر 

آواره شوی چو شیری اندر صحرا 

یا محض خطر دل بزنی بر دریا 

بهتر که برای استخوانی چون سگ 

بوسی ز هزار بی سر و پایی.پا 

سپاس از دوستان عزیز