شمارهٔ ۲۵
خطر بادیه ی عشق تو بیش از پیشست
این چه دامست که دور از تو مرا در پیشست
ایکه درمان جگر سوختگان می سازی
مرهمی بر دل ما نه که بغایت ریشست
دیده هر چند بر آتش زند آبم لیکن
حدّت آتش سودای تو از حد بیشست
باده می نوشم و خون از جگرم می جوشد
زانک بی لعل توام باده نوشین نیشست
عاشق اندیشه ی دوری نتواند کردن
دوربینی صفت عاقل دور اندیشست
گر مراد دل درویش برآری چه شود
زانک سلطان بر صاحب نظران درویشست
آشنایان همه بیگانه شدند از خواجو
لیکن او را همه این محنت و درد از خویشست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خطر بادیه ی عشق تو بیش از پیشست
این چه دامست که دور از تو مرا در پیشست
هوش مصنوعی: عشق به تو مانند مسیری خطرناک است و این چه تلهای است که در دوری از تو در پیش پای من قرار گرفته است.
ایکه درمان جگر سوختگان می سازی
مرهمی بر دل ما نه که بغایت ریشست
هوش مصنوعی: ای کسی که درمان دل سوختهها را به عهده داری، بر دل ما هم مرهمی بگذار، زیرا که آن دل به شدت آسیب دیده است.
دیده هر چند بر آتش زند آبم لیکن
حدّت آتش سودای تو از حد بیشست
هوش مصنوعی: هرچند که چشمانم به آتش مینگرد و آب میشود، اما شدت عشق و دلبستگی من به تو فراتر از این احساسات است.
باده می نوشم و خون از جگرم می جوشد
زانک بی لعل توام باده نوشین نیشست
هوش مصنوعی: من شراب مینوشم و دلدردی عمیق از غم تو دارم، زیرا بدون وجود تو، شراب شیرین برایم خوشایند نیست.
عاشق اندیشه ی دوری نتواند کردن
دوربینی صفت عاقل دور اندیشست
هوش مصنوعی: عاشق نمیتواند به طور کامل از فکر و یاد محبوب دور شود، زیرا تنها انسانهای عاقل و دوراندیش میتوانند در چنین فاصلهای قرار بگیرند.
گر مراد دل درویش برآری چه شود
زانک سلطان بر صاحب نظران درویشست
هوش مصنوعی: اگر خواسته دل یک درویش برآورده شود، چه اتفاقی میافتد؟ زیرا سلطان واقعی بر کسانی است که دارای بصیرت و آگاهیاند و درویش نیز یکی از آنهاست.
آشنایان همه بیگانه شدند از خواجو
لیکن او را همه این محنت و درد از خویشست
هوش مصنوعی: آشنایان همگی از خواجو دور شدند و بیگانه گشتند، اما او تنها در حالتی از درد و رنج است که ناشی از خود اوست.