نفس به اشتراک اسم، شامل است چند معنی مختلف را، و آنچه از آن معانی تعلق بدین بحث دارد سه است: یکی نفس نباتی، که ظهور آثار او اصناف نبات و انواع حیوان و اشخاص انسان را شامل است؛ و دوم نفس حیوانی، که تصرف او بر اشخاص انواع حیوان مقصور است، و سیم نفس انسانی، که نوع مردم بدان از دیگر حیوانات ممتاز و مخصوص است.
و هر یک را از این نفوس چند قوت باشد که هر قوتی ازان مبدأ فعلی خاص شود. اما نفس نباتی را سه قوتست: یکی قوت غاذیه، و عمل او به اعانت چهار قوت دیگر تمام شود: جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه؛ و دوم قوت منمیه، و عمل او به اعانت غاذیه و قوتی دیگر، که آن را مغیره خوانند، صورت بندد؛ و سیم قوت تولید مثل در نوع، و عمل او به اعانت غاذیه و قوتی دیگر، که آن را مصوره خوانند، به کمال رسد. و اما نفس حیوانی را دو قوت است یکی قوت ادراک آلی و دوم قوت تحریک ارادی. و اما ادراک آلی دو صنف بود: یکی آنچه آلات آن مشاعر ظاهر بود، و آن پنج بود: باصره و سامعه و شامه و ذائقه و لامسه؛ و دیگر آنچه آلات آن حواس باطن بود، و آن هم پنج بود: حس مشترک و خیال و فکر و وهم و ذکر. و اما قوت تحریک ارادی دو قسم شود: یکی آنکه منبعث باشد به سوی جذب نفعی، و آن را قوت شهوی گویند، و دوم آنکه منبعث باشد به سوی دفع ضرری، و آن را قوت غصبی گویند.
و اما نفس انسانی را از میان نفوس حیوانات اختصاص به یک قوت است که آن را قوت نطق خوانند؛ و آن، قوت ادراک بی آلت و تمییز میان مدرکات باشد. پس چون توجه او به معرفت حقایق موجودات و احاطت به اصناف معقولات بود، آن قوت را بدین اعتبار عقل نظری خوانند؛ و چون توجه او به تصرف در موضوعات و تمییز میان مصالح و مفاسد افعال و استنباط صناعات از جهت تنظیم امور معاش باشد آن قوت را از این روی عقل عملی خوانند. و از جهت انقسام این قوت بدین دو شعبه است که علم حکمت را به دو قسم کرده اند: یکی نظری و دیگر عملی، چنانکه در صدر رساله شرح آن تقدیم یافت.
و تفصیل آثار این قوی و دلالت بر وجود هر یک و تمییز او از نظایرش و بحث از آنکه مبدأ این قوی در اشخاص حیوانی و انسانی یک نفس مجرد است یا نفوس و قوای مختلف، تعلق به علم طبیعی دارد، و غرض از ایراد در این موضع آنست که تا میان قوتهایی که آثار آن به حسب ارادت و رویت صادر شود و تکمیل آن به اکتساب صورت بندد، و میان آنچه تأثیر از جهت طبیعت کند و قابل کمالی زاید بر آنچه در اصل فطرت یافته باشد نشود. فرق ظاهر کنیم، چه خاص این صناعت که دران خوض خواهد رفت تعلق به صنف اول دارد.
پس گوییم: از این قوی که بر شمردیم سه قوت آنست که مبادی افعال و آثار به مشارکت رای و رویت و تمییز و ارادت می شوند: یکی قوت ادراک معقولات و تمییز میان مصالح و مفاسد افعال، که آن را قوت نطق می خوانیم؛ و دیگر قوت شهوی، که مبدأ جذب منافع و طلب ملاذ از مأکل و مشارب و مناکح و غیر آن شود؛ و سیم قوت غضبی، که مبدأ دفع مضار و اقدام بر اهوال و شوق تسلط و ترفع شود، و این دو قوت آخر انسان را به مشارکت حیوانات دیگر است و قوت اول به انفراد.
و هر یک را از این قوی مظهری است در اعضای او که به مثابت آلات اند آن را. اما قوت ناطقه را دماغ، که موضع فکر و رویت آنست. و اما قوت غضبی را دل، که معدن حرارت غریزی و منبع حیات آنست. و اما قوت شهوی را جگر، که آلت تغذیه و توزع بدل مایتحلل بر دیگر اعضا آنست. و گاه بود که عبارت از این سه قوت، اعنی ناطقه و غضبی و شهوی، به سه نفس کنند، پس اول را نفس ملکی خوانند و دوم را نفس سبعی و سیم را نفس بهیمی. و اما دیگر قوی که شرح آن داده آمد، چون غاذیه و منمیه و غیر آن، تصرف و تأثیر ایشان در موضوعات خویش به حسب طبیعت بود، و ارادت و رویت را دران مدخلی نتواند بود، بلکه کمالات ایشان ازانچه در فطرت یافته باشند زاید نشود.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نفس به اشتراک اسم، شامل است چند معنی مختلف را، و آنچه از آن معانی تعلق بدین بحث دارد سه است: یکی نفس نباتی، که ظهور آثار او اصناف نبات و انواع حیوان و اشخاص انسان را شامل است؛ و دوم نفس حیوانی، که تصرف او بر اشخاص انواع حیوان مقصور است، و سیم نفس انسانی، که نوع مردم بدان از دیگر حیوانات ممتاز و مخصوص است.
هوش مصنوعی: نفس به معنای مشترک دارای چندین مفهوم متفاوت است. در اینجا سه مفهوم اصلی آن مورد بحث قرار دارد: نخست، نفس نباتی که شامل نشانههای گیاهان، انواع حیوانات و انسانها میشود؛ دوم، نفس حیوانی که به فعالیتهای حیوانات مربوط میشود؛ و سوم، نفس انسانی که ویژگیهای خاص انسانها را از سایر حیوانات متمایز میکند.
و هر یک را از این نفوس چند قوت باشد که هر قوتی ازان مبدأ فعلی خاص شود. اما نفس نباتی را سه قوتست: یکی قوت غاذیه، و عمل او به اعانت چهار قوت دیگر تمام شود: جاذبه و ماسکه و هاضمه و دافعه؛ و دوم قوت منمیه، و عمل او به اعانت غاذیه و قوتی دیگر، که آن را مغیره خوانند، صورت بندد؛ و سیم قوت تولید مثل در نوع، و عمل او به اعانت غاذیه و قوتی دیگر، که آن را مصوره خوانند، به کمال رسد. و اما نفس حیوانی را دو قوت است یکی قوت ادراک آلی و دوم قوت تحریک ارادی. و اما ادراک آلی دو صنف بود: یکی آنچه آلات آن مشاعر ظاهر بود، و آن پنج بود: باصره و سامعه و شامه و ذائقه و لامسه؛ و دیگر آنچه آلات آن حواس باطن بود، و آن هم پنج بود: حس مشترک و خیال و فکر و وهم و ذکر. و اما قوت تحریک ارادی دو قسم شود: یکی آنکه منبعث باشد به سوی جذب نفعی، و آن را قوت شهوی گویند، و دوم آنکه منبعث باشد به سوی دفع ضرری، و آن را قوت غصبی گویند.
هوش مصنوعی: هر یک از این نفوس دارای چندین نیرو هستند که هر نیرو به مبدأ فعلی خاصی مربوط میشود. نفس نباتی دارای سه نیرو است: اول، نیروی غذایی که فعالیت آن با کمک چهار نیروی دیگر کامل میشود: جاذبه، ماسکه، هاضمه و دافعه. دوم، نیروی نمو که فعالیت آن با کمک نیروی غذایی و نیروی دیگری به نام مغیره صورت میگیرد. سوم، نیروی تولید مثل در نوع، که فعالیت آن نیز با کمک نیروی غذایی و نیروی دیگری به نام مصوره به کمال میرسد. اما نفس حیوانی دارای دو نیروست: یکی نیروی ادراک حسی و دیگری نیروی تحریک ارادی. نیروی ادراک حسی شامل دو نوع است: یکی حواسی که اندامهای آنها واضح و نمایان است، که شامل پنج حس باصره، سامعه، شامه، ذائقه و لامسه میشود؛ و دیگری حواسی که اندامهای آنها در باطن قرار دارند، که شامل حس مشترک، خیال، فکر، وهم و ذکر هستند. نیروی تحریک ارادی نیز به دو دسته تقسیم میشود: یکی نیرویی که به سمت جذب نفعی حرکت میکند و به آن نیروی شهوی گفته میشود، و دیگری نیرویی که به سمت دفع ضرری عمل میکند و به آن نیروی غصبی گفته میشود.
و اما نفس انسانی را از میان نفوس حیوانات اختصاص به یک قوت است که آن را قوت نطق خوانند؛ و آن، قوت ادراک بی آلت و تمییز میان مدرکات باشد. پس چون توجه او به معرفت حقایق موجودات و احاطت به اصناف معقولات بود، آن قوت را بدین اعتبار عقل نظری خوانند؛ و چون توجه او به تصرف در موضوعات و تمییز میان مصالح و مفاسد افعال و استنباط صناعات از جهت تنظیم امور معاش باشد آن قوت را از این روی عقل عملی خوانند. و از جهت انقسام این قوت بدین دو شعبه است که علم حکمت را به دو قسم کرده اند: یکی نظری و دیگر عملی، چنانکه در صدر رساله شرح آن تقدیم یافت.
هوش مصنوعی: نفس انسان ویژگی خاصی دارد که آن را "قوت نطق" مینامند. این قدرت به انسان این امکان را میدهد که بدون نیاز به ابزار، ادراک کند و بین چیزها تمییز قائل شود. وقتی این نیرو به شناخت حقیقت موجودات و درک انواع معقولات معطوف میشود، به آن "عقل نظری" میگویند. اما هنگامی که این نیرو به عملکرد در موضوعات و تشخیص مظروف و مفاسد اعمال و استنتاج صنایع مربوط میشود، آن را "عقل عملی" مینامند. بنابراین، بر اساس این تقسیمبندی، علم حکمت به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود.
و تفصیل آثار این قوی و دلالت بر وجود هر یک و تمییز او از نظایرش و بحث از آنکه مبدأ این قوی در اشخاص حیوانی و انسانی یک نفس مجرد است یا نفوس و قوای مختلف، تعلق به علم طبیعی دارد، و غرض از ایراد در این موضع آنست که تا میان قوتهایی که آثار آن به حسب ارادت و رویت صادر شود و تکمیل آن به اکتساب صورت بندد، و میان آنچه تأثیر از جهت طبیعت کند و قابل کمالی زاید بر آنچه در اصل فطرت یافته باشد نشود. فرق ظاهر کنیم، چه خاص این صناعت که دران خوض خواهد رفت تعلق به صنف اول دارد.
هوش مصنوعی: در این متن به بررسی آثار و نتایج یک قدرت خاص پرداخته میشود و توضیح داده میشود که چگونه میتوان این قدرت را از دیگر مشابههای آن تمیز داد. همچنین بحث میشود که منبع این قدرت در موجودات زنده، اعم از حیوانات و انسانها، آیا نفس مجرد است یا اینکه به نفوس و قوای مختلفی مربوط میشود. هدف از این بحث این است که تفاوتهایی میان قوای مختلف که نتایج آنها بر اساس اراده و دیدگاه صادر میشود و آنچه که به طور طبیعی تأثیرگذار است، مشخص کنیم. به بیان دیگر، باید تفاوت بین خصلتهایی که به دست آوردن آنها نیاز به تلاش و یادگیری دارد و آنچه که به طور طبیعی در موجودات وجود دارد را روشن کنیم. این امر به صنف اول از قدرتها مربوط میشود که موضوع تحلیل و بررسی خواهد بود.
پس گوییم: از این قوی که بر شمردیم سه قوت آنست که مبادی افعال و آثار به مشارکت رای و رویت و تمییز و ارادت می شوند: یکی قوت ادراک معقولات و تمییز میان مصالح و مفاسد افعال، که آن را قوت نطق می خوانیم؛ و دیگر قوت شهوی، که مبدأ جذب منافع و طلب ملاذ از مأکل و مشارب و مناکح و غیر آن شود؛ و سیم قوت غضبی، که مبدأ دفع مضار و اقدام بر اهوال و شوق تسلط و ترفع شود، و این دو قوت آخر انسان را به مشارکت حیوانات دیگر است و قوت اول به انفراد.
هوش مصنوعی: پس میگویم: از این سه قوه که ذکر کردیم، دو تا از آنها به همراهی عقل و توانایی در دیدن، تشخیص و خواست، مبنای اعمال و نتایج میشوند. یکی از این قوا، قدرت درک مسائل عقلی و تمییز بین نافع و مضر است که به آن قدرت نطق میگوییم. قوه دیگر، قوه شهوت است که منجر به جذب منافع و خواست لذتها از غذا، نوشیدنی، و روابط و چیزهای دیگر میشود. سومین قوه، قوه غضب است که موجب دفع ضررها و اقدام به کارها و تمایل به تسلط و ارتقاء میگردد. این دو قوه آخر، انسان را به حیوانات دیگر نزدیک میکند، در حالی که قوه اول مخصوص به خود انسان است و منحصر به فرد میباشد.
و هر یک را از این قوی مظهری است در اعضای او که به مثابت آلات اند آن را. اما قوت ناطقه را دماغ، که موضع فکر و رویت آنست. و اما قوت غضبی را دل، که معدن حرارت غریزی و منبع حیات آنست. و اما قوت شهوی را جگر، که آلت تغذیه و توزع بدل مایتحلل بر دیگر اعضا آنست. و گاه بود که عبارت از این سه قوت، اعنی ناطقه و غضبی و شهوی، به سه نفس کنند، پس اول را نفس ملکی خوانند و دوم را نفس سبعی و سیم را نفس بهیمی. و اما دیگر قوی که شرح آن داده آمد، چون غاذیه و منمیه و غیر آن، تصرف و تأثیر ایشان در موضوعات خویش به حسب طبیعت بود، و ارادت و رویت را دران مدخلی نتواند بود، بلکه کمالات ایشان ازانچه در فطرت یافته باشند زاید نشود.
هوش مصنوعی: هر یک از قوا در وجود انسان، به نوعی در اعضای او نمود پیدا میکند و مانند ابزارهایی عمل میکند. برای مثال، قوای عقلانی در دماغ است که محل تفکر و دیدن به حساب میآید. قوای خشم در دل قرار دارد، که منبع حرارت طبیعی و انرژی زندگی است. قوای شهوانی در جگر قرار دارد، که مسئول تغذیه و توزیع مواد مغذی در سایر اعضای بدن است. همچنین ممکن است این سه قوا را به سه نفس تقسیم کنند: نفس ملکی برای قوه ناطقه، نفس سبعی برای قوه غضبی و نفس بهیمی برای قوه شهوی. اما سایر قوا مانند قدرت تغذیه و حس بویایی، طبیعی و غریزی عمل میکنند و در این موارد اراده و اندیشه نقشی ندارند؛ بلکه کمالات آنها از آنچه در فطرت وجود دارد، فراتر نمیرود.