هر عملی را موضوعی بود که در آن علم بحث از آن موضوع کنند چنانکه بدن انسان از جهت بیماری و تندرستی علم طب را، و مقدار علم هندسه را. و مبادیی بود که، اگر واضح نبود، در علمی دیگر به مرتبه بلندتر از آن علم، مبرهن شده باشد، و در آن علم مسلم باید داشت، چنانکه از مبادی علم طب باشد که عناصر چهار بیش نیست، چه این مسأله در علم طبیعی مبرهن شود و طبیب را از صاحب علم طبیعی فرا باید گرفت و در علم خویش مسلم شمرد؛ و همچنین از مبادی علم هندسه بود که مقادیر متصله قاره ای موجود است، و انواع آن سه بیش نه: خط و سطح و جسم. چه این حکم در علم الهی که موسوم است به مابعدالطبیعه مقرر شود، و مهندس را از صاحب آن علم قبول باید کرد و در علم خویش استعمال کرد. و علم مابعدالطبیعه آن علم باشد که انتهای همه علوم با اوست و او را مبادی غیر واضح نتواند بود و مسائلی بود که در آن علم بحث ازان کنند و خود تمامت علم بران مقصور باشد. و بیان این مقدمه در علم منطق مستوفی بیامده است.
و چون این نوع که در آن شروع خواهد رفت علم است بدانکه نفس انسانی را چگونه خلقی اکتساب توان کرد که جملگی افعالی که به ارادت او ازو صادر شود جمیل و محمود بود، پس موضوع این علم نفس انسانی بود از آن جهت که ازو افعالی جمیل و محمود یا قبیح و مذموم صادر تواند شد به حسب ارادت او، و چون چنین بود اول باید که معلوم باشد که نفس انسانی چیست و غایت و کمال او در چیست و قوتهای او کدام است، که چون آن را استعمال بر وجهی کنند که باید، کمالی و سعادتی که مطلوب آنست حاصل آید. و آن چیز که مانع او باشد از وصول بدان کمال و بر جمله تزکیه و تدسیه او که موجب فلاح و خیبت او شود کدامست، چنانکه فرموده است عز اسمه، و نفس و ما سویها، فألهمها فجورها و تقویها، قد أفلح من زکیها، و قد خاب من دسیها.
و اکثر این مبادی تعلق به علم طبیعی دارد و موضع بیان آن به برهان مسائل آن علم است، اما از جهت آنکه این علم در منفعت عامتر از آن علم است و از روی افادت شامل تر، حواله این مقدمات بکلی به آنجا کردن مقتضی حرمان جمهور طالبان باشد. پس برسبیل حکایت نمطی موجز که در استحضار تصورات این مطالب کافی بود تقریر داده آید و استیفای بیان و تمامی برهان با موضع خویش حواله کرده.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر عملی را موضوعی بود که در آن علم بحث از آن موضوع کنند چنانکه بدن انسان از جهت بیماری و تندرستی علم طب را، و مقدار علم هندسه را. و مبادیی بود که، اگر واضح نبود، در علمی دیگر به مرتبه بلندتر از آن علم، مبرهن شده باشد، و در آن علم مسلم باید داشت، چنانکه از مبادی علم طب باشد که عناصر چهار بیش نیست، چه این مسأله در علم طبیعی مبرهن شود و طبیب را از صاحب علم طبیعی فرا باید گرفت و در علم خویش مسلم شمرد؛ و همچنین از مبادی علم هندسه بود که مقادیر متصله قاره ای موجود است، و انواع آن سه بیش نه: خط و سطح و جسم. چه این حکم در علم الهی که موسوم است به مابعدالطبیعه مقرر شود، و مهندس را از صاحب آن علم قبول باید کرد و در علم خویش استعمال کرد. و علم مابعدالطبیعه آن علم باشد که انتهای همه علوم با اوست و او را مبادی غیر واضح نتواند بود و مسائلی بود که در آن علم بحث ازان کنند و خود تمامت علم بران مقصور باشد. و بیان این مقدمه در علم منطق مستوفی بیامده است.
هوش مصنوعی: هر علمی موضوع خاصی دارد که در مورد آن بحث میشود. به طور مثال، در علم پزشکی به بررسی سلامت و بیماری بدن انسان پرداخته میشود و علم هندسه نیز مسائل مربوط به اشکال و فضا را بررسی میکند. برخی اصول اولیه وجود دارد که اگر در یک علم مشخص نباشند، میتوان در علمی دیگر که از نظر سطح علمی بالاتر است، آنها را به وضوح مشاهده کرد و در علم خود مورد قبول قرار داد. مثلاً در علم پزشکی، اصل وجود چهار عنصر بیشتر نیست، که این موضوع در علم طبیعی به اثبات رسیده و پزشکان باید آن را بپذیرند. همچنین در علم هندسه، انواع اشکال که شامل خط، سطح و جسم میشود، محدود به همین سه نوع است و این قضیه در علم مابعدالطبیعه نیز مشخص شده است؛ بنابراین مهندسان نیز باید این اصول را از علم مابعدالطبیعه بپذیرند. علم مابعدالطبیعه به عنوان پایانی برای همه علوم شناخته میشود و نمیتواند اصول غیر واضح داشته باشد. در این علم مسائل خاصی مطرح است که تمامیت علم به آن محدود میشود و این مباحث به طور جامع در علم منطق بررسی شده است.
و چون این نوع که در آن شروع خواهد رفت علم است بدانکه نفس انسانی را چگونه خلقی اکتساب توان کرد که جملگی افعالی که به ارادت او ازو صادر شود جمیل و محمود بود، پس موضوع این علم نفس انسانی بود از آن جهت که ازو افعالی جمیل و محمود یا قبیح و مذموم صادر تواند شد به حسب ارادت او، و چون چنین بود اول باید که معلوم باشد که نفس انسانی چیست و غایت و کمال او در چیست و قوتهای او کدام است، که چون آن را استعمال بر وجهی کنند که باید، کمالی و سعادتی که مطلوب آنست حاصل آید. و آن چیز که مانع او باشد از وصول بدان کمال و بر جمله تزکیه و تدسیه او که موجب فلاح و خیبت او شود کدامست، چنانکه فرموده است عز اسمه، و نفس و ما سویها، فألهمها فجورها و تقویها، قد أفلح من زکیها، و قد خاب من دسیها.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی نفس انسانی میپردازد و بیان میکند که چگونه میتوان ویژگیهایی را در انسان ایجاد کرد که موجب بروز رفتارهای زیبا و پسندیده از او شود. بنابراین، این علم به بررسی نفس انسانی اختصاص دارد، زیرا این نفس میتواند اعمال زیبا یا زشت را به اراده خود صادر کند. برای فهم این موضوع، ابتدا باید تعریف دقیقی از نفس انسانی و جعبهای که کمال و هدف او در آن قرار دارد، ارائه شود. همچنین باید شناختی از قوتهای مختلف نفس وجود داشته باشد تا با استفاده صحیح از آنها، فرد بتواند به کمال و سعادتی که مطلوب است، دست یابد. متن به این نکته نیز اشاره میکند که موانع رسیدن به این کمال و همچنین عواملی که به پاکسازی و رشد نفس کمک میکنند، چه چیزهایی هستند. به عبارتی دیگر، موفقیت در این مسیر بستگی به شناخت و پرورش صحیح نفس دارد.
و اکثر این مبادی تعلق به علم طبیعی دارد و موضع بیان آن به برهان مسائل آن علم است، اما از جهت آنکه این علم در منفعت عامتر از آن علم است و از روی افادت شامل تر، حواله این مقدمات بکلی به آنجا کردن مقتضی حرمان جمهور طالبان باشد. پس برسبیل حکایت نمطی موجز که در استحضار تصورات این مطالب کافی بود تقریر داده آید و استیفای بیان و تمامی برهان با موضع خویش حواله کرده.
هوش مصنوعی: بسیاری از این اصول به علم طبیعی مربوط میشوند و توضیح آنها از طریق دلایل مربوط به مسائل آن علم انجام میگیرد. اما از این جهت که این علم نفع بیشتری برای عموم دارد و به شکل گستردهتری مفید است، تاکید بر این مقدمات ممکن است باعث جلوگیری از بهرهمندی بسیاری از پژوهشگران شود. بنابراین، به طور مختصر و خلاصهوار، شرحی از مفاهیم این مطالب ارائه میشود و برای بیان کامل و دلایل مرتبط، به موضع اصلی خود ارجاع داده میشود.