گنجور

شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند

خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا
کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا
رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا
نه در نبات این بدلی آمد از قدر
نه در نجوم آن خللی آمد از قضا
ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود
دور فلک به کار و قرار زمین بجا
و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار
بند فلک گسسته و جرم زمین هبا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا
هوش مصنوعی: ای خاقان، به مقام و جاه خود مغرور نشو، زیرا اگرچه ممکن است در نظر تو مانند بهمن و جمشید باشی، اما سرنوشت و تقدیر همیشه در حال تغییر است.
کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا
هوش مصنوعی: در جهان همانند زمان بهمن و جمشید، هزاران نفر به دنیا آمدند و مردند و زندگی ادامه یافت.
رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا
هوش مصنوعی: آنچه که گذشته دیگر به هیچ چیزی بازنمی‌گردد و زمین همچنان در حالت غم و اندوه به سر می‌برد. همچنین آسمان نیز همچنان در دو بخش باقی‌مانده است.
نه در نبات این بدلی آمد از قدر
نه در نجوم آن خللی آمد از قضا
هوش مصنوعی: نه در گیاهان این تغییر و تحول ناشی از سرنوشت است و نه در نجوم و ستارگان نقصی به خاطر قضا و قدر وجود دارد.
ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود
دور فلک به کار و قرار زمین بجا
هوش مصنوعی: ما و تو از این دنیا می‌گذریم و بعد از ما، باز خیلی چیزها در گردونه زمان ادامه خواهد داشت و زمین به کار و زندگی خود ادامه می‌دهد.
و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار
بند فلک گسسته و جرم زمین هبا
هوش مصنوعی: در پایان، با صدا دادن شیپور، خشم خداوند سبب خواهد شد که بندهای آسمان گسسته شود و گناهان زمین در هم شود.