غزل شمارهٔ ۵۲
تیرهزلفا بادهٔ روشن کجاست
دیروَصلا رطلِ مردافکن کجاست؟
جرعه زراب است بر خاکش مریز
خاکمردِ آتشینجوشن کجاست؟
حلقهٔ ابریشم آنک ماه نو
لحن آن ماه بریشمزن کجاست؟
از دغابازان نو یک جنس کو
وز حریفان کهن یک تن کجاست؟
در جهانی کو نه مرد است و نه زن
جز مخنث مرد کو یا زن کجاست؟
در شعار بندگی یاقوتوار
چون شبه آزاددل جز من کجاست؟
سنگ دربر میدود گیتی چو آب
کاب عیشی یا دلی روشن کجاست؟
خامگفتار است خاقانی از آنک
پخته رنگی سوخته خرمن کجاست
غزل شمارهٔ ۵۱: به باغ وصل تو خاری رقیبِ صد ورد استغزل شمارهٔ ۵۳: دردی است درد عشق که درمانپذیر نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تیرهزلفا بادهٔ روشن کجاست
دیروَصلا رطلِ مردافکن کجاست؟
هوش مصنوعی: ای دختر با موهای تاریک، شراب زلال کجاست؟ آن شراب سنگین که دل را به درد میآورد، کجاست؟
جرعه زراب است بر خاکش مریز
خاکمردِ آتشینجوشن کجاست؟
هوش مصنوعی: بر روی زمین قطرهای از زهراب نریز، مرد شجاع و دلاوری که آتشین و پرجوش است، کجاست؟
حلقهٔ ابریشم آنک ماه نو
لحن آن ماه بریشمزن کجاست؟
هوش مصنوعی: حلقهٔ ابریشمی که به آن اشاره شده، نمادی از زیبایی و لطافت است و ماه نو نیز به تازگی و نو بودن اشاره دارد. سوال از این است که لحن و صدای آن ماه را که به نوعی زرنگ و ماهر است، کجا میتوان یافت؟ این بیت به دنبال زیبایی و احساسات لطیف در زندگی و هنر است.
از دغابازان نو یک جنس کو
وز حریفان کهن یک تن کجاست؟
هوش مصنوعی: در میان بازیگران جدید، آیا کسی هست که بتواند با بزرگترین و بهترین حریفان قدیمی رقابت کند؟
در جهانی کو نه مرد است و نه زن
جز مخنث مرد کو یا زن کجاست؟
هوش مصنوعی: در این دنیا نه مردی وجود دارد و نه زنی، بلکه فقط جنسیتی دیگر وجود دارد. پس آن مرد یا زن واقعی کجا هستند؟
در شعار بندگی یاقوتوار
چون شبه آزاددل جز من کجاست؟
هوش مصنوعی: در بیان ارادت و بندگی، کسی را مانند من که با دل آزاد و خالص باشد، نمیتوان یافت.
سنگ دربر میدود گیتی چو آب
کاب عیشی یا دلی روشن کجاست؟
هوش مصنوعی: سنگ در بر میدود و دنیا همچون آبی روان است. کجا میتوانم لذتی بیابم یا دلی شاد و روشن؟
خامگفتار است خاقانی از آنک
پخته رنگی سوخته خرمن کجاست
هوش مصنوعی: خاقانی با ناپختگی سخن میگوید، در حالی که تجربه و دانش به او میآموزد که در چنین شرایطی نباید به سادگی قضاوت کرد یا عواقب کار را نادیده گرفت.