گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۶

دل عاشق به جان فروناید
همتش بر جهان فروناید
خاکیی را که یافت پایهٔ عشق
سر به هفت آسمان فروناید
ور دهد تاج عقل با دو کلاه
سر عاشق بدان فروناید
عشق اگر چند مرغ صحرائی است
جز به صحرای جان فروناید
سال‌ها شد که مرغ در سفر است
که به هیچ آشیان فروناید
حلقهٔ کاروان عشق آنجاست
که خرد در میان فروناید
عاقبت نیز جز به صدفرسنگ
ز آن سوی کاروان فروناید
تو ندانی که چیست لذت عشق
تا به تو ناگهان فروناید
عشق خاص کس است خاقانی
به شما ناکسان فروناید
عشق داند که قحط‌سالِ کس است
زان به کس میهمان فروناید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل عاشق به جان فروناید
همتش بر جهان فروناید
هوش مصنوعی: دل عاشق هرگز آرام نمی‌گیرد و اگر عشق او به جانش برسد، آرزوهایش به دنیا تسلط می‌یابد.
خاکیی را که یافت پایهٔ عشق
سر به هفت آسمان فروناید
هوش مصنوعی: مردم از نسل خاک، وقتی عشق واقعی را پیدا کنند، به کمال و درجات بالا دست خواهند یافت و هیچ چیز نمی‌تواند آن‌ها را متوقف کند.
ور دهد تاج عقل با دو کلاه
سر عاشق بدان فروناید
هوش مصنوعی: اگر عقل و دانش با تاجی بر سرت بگذارد، عشق می‌تواند بر آن دو کلاه فائق آید و آن را تحت تأثیر خود قرار دهد.
عشق اگر چند مرغ صحرائی است
جز به صحرای جان فروناید
هوش مصنوعی: عشق همچون پرندگان وحشی است که تنها در دشت جان انسان می‌تواند آرام بگیرد و جایی دیگر احساس امنیت ندارد.
سال‌ها شد که مرغ در سفر است
که به هیچ آشیان فروناید
هوش مصنوعی: سال‌هاست که این پرنده در سفر است و به هیچ آشیانه‌ای بازنمی‌گردد.
حلقهٔ کاروان عشق آنجاست
که خرد در میان فروناید
هوش مصنوعی: کاروان عشق در جایی است که عقل و خرد خاموش می‌شوند.
عاقبت نیز جز به صدفرسنگ
ز آن سوی کاروان فروناید
هوش مصنوعی: در پایان، جز با یک مسافت طولانی از آن سوی کاروان، کارها حل نخواهد شد.
تو ندانی که چیست لذت عشق
تا به تو ناگهان فروناید
هوش مصنوعی: تو نمی‌دانی لذت عشق چیست تا زمانی که ناگهان بر تو فرود آید.
عشق خاص کس است خاقانی
به شما ناکسان فروناید
هوش مصنوعی: عشق یک احساس ویژه و مختص به هر فرد است و خاقانی به شما افراد معمولی آن را تبخیر نمی‌کند.
عشق داند که قحط‌سالِ کس است
زان به کس میهمان فروناید
هوش مصنوعی: عشق می‌داند که در سال قحطی، کسی نمی‌تواند مهمان دیگری باشد؛ به همین دلیل کسی به دیگری سر نمی‌زند.