گنجور

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین و لا عدوان الا علی الظالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله و صحبه الاکرمین اجمعین.

اما بعد، چنین گوید جمع کنندهٔ این کتاب امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر ابن قابوس بن وشمه‌گیر بن زیار مولی امیرالمؤمنین با فرزند خویش گیلانشاه که بدان ای پسر که من پیر شدم و پیری و ضعیفی بر من چیره شد و منشور عزل زندگانی از موی خویش بر روی خویش کتابتی می‌بینم که آن کتابت را دست چاره‌جویی از من کشف نتواند کرد، پس ای پسر چون من نام خویش در دایرهٔ گذشتگان دیدم مصلحت {چنان دیدم} که پیش از آنکه نامهٔ عزل به من رسد نامه‌ای اندر نکوهش روزگار و سازش کار و بیش بهرگی جستن از نیک‌نامی یاد کنم و ترا از آن بهره‌مند کنم، بر موجب مهر پدری، تا پیش از آنکه دست زمانه ترا نرم کند خود به چشم عقل اندر سخن من نگری و فزونی یابی و نیک‌نامی هر دو جهان حاصل کنی و مبادا که دل تو از کاربندی این کتاب بازماند؛ آنگاه از من آنچه شرط مهر پدری‌ است آمده باشد، اگر تو از گفتار من بهرهٔ نیک نجویی چون بندگان دیگر باشند بشنودن و کار بستن نیک به غنیمت دارند و اگر چه سرشت روزگار بر آن جمله آمد که هیچ فرزند پند پدر خویش را کار نبندد که آتشی در باطن جوانان است که از روی غفلت پنداشت خویش ایشان را بر آن دارد که دانش خویش برتر از دانش پیران دانند، اگر چه مرا این معلوم بود، مهر و شفقت پدری مرا یله نکرد که خاموش باشم، پس آنچه از موجب طبع خویش یافتم در هر بابی سخنی چند جمع کردم و آنچه شایسته و مختصر‌تر بود اندرین نامه نوشتم، اگر از تو کاربستن خیزد خود، پسند آمد و الا آنچه شرط پدری بود کرده باشم که گفته‌اند که بر گوینده بیش از گفتار نیست، چون شنونده خریدار نیست جای آزار نیست.

بدان ای پسر که سرشت مردم چنان آمد که تکاپو‌ی کنند تا اندر دنیا آنچه نصیب او آمده باشد به گرامی‌ترین خویش بگذارند، اکنون نصیب من ازین جهان این سخن آمد و گرامی‌ترین من تویی، چون ساز رحیل کردم آنچه نصیب من آمده بود پیش تو فرستادم، تا تو خودکام نباشی و از ناشایست پرهیز کنی و چنان زندگانی کنی که سزاوار تخمهٔ پاک توست و بدان ای پسر که ترا تخمه و نبیره بزرگ است و شریف، از هر دو جانب کریم الطرفین و پیوستهٔ ملوک جهانی: جدت شمس‌المعالی قابوس بن وشمه‌گیر و نبیره‌ات خاندان ملوک گیلان است، از فرزندان کیخسرو و ابوالمؤیّد بلخی خود کار او و شرح او در شاهنامه گفته است. ملوک گیلان به جدان ترا زو یادگار آمد و جدهٔ تو مادرم ملک‌زاده مرزبان بن رستم بن شروین‌دخت بود که مصنف کتاب مرزبان‌نامه بود و سیزدهم پدرش کیوس بن قباد بود برادر نوشروان ملک عادل و مادر تو فرزند ملک غازی سلطان محمود ناصرالدین بود و جدهٔ من فرزند فیروزان ملک دیلمان بود.

پس ای پسر هشیار باش و قیمت برادر خویش بشناس و از کم‌بودگان مباش، هر چند که من نشان خوبی و روزبهی می‌بینم اندر تو، یکی گفتار بر شر{ط} تکرار واجب است و آگاه باش ای پسر که روز رفتن من نزدیک‌ست و آمدن تو نیز بر اثر من زود باشد که تا امروز که درین سرای سپنجی باید که بر کار باشی و پرورشی که سرای جاودانی را شاید حاصل کنی که سرای جاودانی برتر از سرای سپنجی است و زاد او ازین سرای باید جست که این جهان چون کشتزار‌ی‌ست آنچه درو کاری دروی‌، از بد و نیک همان بدروی و درودهٔ خویش کس در کشت‌زار نخورد و آبادانی سرای فانی از سرای باقی‌ست و نیک‌مرد‌ان درین سرای همت شیران دارند و بد‌مردان فعل سگان و سگ هم آنجا که نخجیر کرد بخورد و شیر چون نخجیر صید کرد جای دیگر خورد و نخجیرگاه این سرای سپنجی است و نخجیر تو نیکی کردن، پس نخجیر اینجا کن تا وقت خوردن در سرای باقی آسان بود که طریق آن سرای با بندگان طاعت خدا است عزوجل و مانندهٔ آن کس که راه خدا جوید و طاعت خدای تعالی چون آتشی است که هر چند نکویش برافروزی برتری و فزونی جوید و مانند این کسی است که از راه خدای دور بود چون آبی بود که تا هر چند بالاش دهی فروتری جوید و نگونی؛ پس ای عزیز من‌، بر خویشتن واجب دان شناختن راه خدای تبارک و تعالی جل و جلاله و عم نواله و عظم شأنه و شروع کردن در راه حق جل و علا از سر اهتمام و حضور تمام، چناچه مجتهدان مردانه و سالکان فرزانه درین راه قدم از سر ساخته‌اند، بلکه از سر سر برخاسته و از خود فانی شده و پشت پا و پشت دست بر عالم فانی و باقی زده و در عالم سرّ و وحدت طالب و جویای واحد احد گشته و در آن پیدا ناپیدا حریق و غریق شده و از سر طوع و رغبت جان ایثار کرده، زهی سعادت آن نیک‌بخت بنده‌ای که وی را این دولت دست دهد و به خلعت و تشریف شریف این درجه و مقام مستسعد و سرافراز گردد. صمدا و معبودا جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای و اگر بیچارهٔ عاصی‌یی که از سر غفلت و جهالت زمام اختیار از دست وی بیرون رفته و قدمی چند بغیر اختیار به متابعت شیطان و هوا‌ء نفس امّاره بی‌راه نهاده و از جادّهٔ شریعت و طریقت محمّدی صلّی الله علیه و علی آله و اصحابه اجمعین الطّیبین الطاهرین بیرون افتاده از راه کرم و لطف بی‌چون آن بندهٔ بیچارهٔ ضعیف را از ضلالت و گمراهی و قید شیطان مردود لعین خلاصی بخش بخیر یا اکرم الاکرمین و یا ارحم الراحمین و پس بدان ای پسر که این نصیحت‌نامه و این کتاب مبارک شریف را بر چهل و چهار باب نهادم، امید که بر مصنف و خواننده و نویسنده و شنونده مبارک و میمون افتد، انشاءالله و تعالی وحده العزیز.

فهرست ابواب

باب اول در شناخت ایزد تعالی و تقدس

باب دوم در آفرینش پیغمبران علیه السلام

باب سیوم اندر سپاس داشتن از خداوند نعمت

باب چهارم اندر فزونی طاعت از راه توانستن

باب پنجم اندر شناختن حق پدر و مادر

باب ششم اندر فروتنی و افزونی گهر و هنر

باب هفتم اندر پیشی جستن در سخن‌دانی و دانش

باب هشتم اندر یاد کردن پند‌های انوشروان عادل

باب نهم اندر ترتیب پیری و جوانی

باب دهم اندر خویشتن‌داری و ترتیب خوردن

باب یازدهم اندر شراب خوردن و شرط آن

باب دوازدهم اندر مهمانی کردن و مهمان شدن

باب سیزدهم اندر مزاح و نرد و شطرنج و شرایط آن

باب چهاردهم اندر عشق ورزیدن و رسم آن

باب پانزدهم اندر تمتع کردن و ترتیب آن

باب شانزدهم اندر آیین گرمابه رفتن و شرایط آن

باب هفدهم اندر خفتن و آسودن و رسم آن

باب هجدهم اندر نخجیر کردن و رسم آن

باب نوزدهم اندر چوگان زدن و شرایط آن

باب بیستم اندر آیین حرب و کارزار کردن

باب بیست و یکم اندر جمع کردن مال و خواسته

باب بیست و دوم اندر امانت نگاهداشتن

باب بیست و سیوم اندر برده خریدن و شرایط آن

باب بیست و چهارم اندر خانه و عقار خریدن

باب بیست و پنجم اندر اسب و چهارپا‌ی خریدن

باب بیست و ششم اندر زن خواستن و شرایط آن

باب بیست و هفتم اندر فرزند پروردن و آیین آن

باب بیست و هشتم اندر دوست گزیدن و رسم آن

باب بیست و نهم اندر اندیشه کردن از دشمن

باب سی‌ام اندر عقوبت کردن و عفو کردن

باب سی و یکم اندر طالب علمی و فقیهی و مدرسی

باب سی و دوم اندر تجارت کردن و شرایط آن

باب سی و سیوم اندر ترتیب سیاقت علم طب

باب سی و چهارم اندر علم نجوم و هندسه

باب سی و پنجم اندر رسم شاعری و آیین آن

باب سی و ششم اندر آداب خنیا‌گر‌ی‌

باب سی و هفتم اندر آداب خدمت کردن پادشاهان

باب سی و هشتم اندر آداب ندیمی کردن

باب سی و نهم اندر آیین کاتب و شرایط کاتبی

باب چهلم اندر شرایط وزیری پادشاه

باب چهل و یکم اندر رسم سپاهسالار‌ی

باب چهل و دوم اندر آیین و شرط پادشاهی

باب چهل و سیوم اندر آیین و رسم دهقانی و هر پیشه گانی

باب چهل و چهارم اندر آیین جوانمردی

باب اول: اندر شناخت راه حق تعالی: بدان و آگاه باش ای پسر که نیست از بودنی و نابودنی و شاید بود که شناخت مردم نگشت چنانکه اوست، جز آفریدگار عزّوجل که ناشناس را بر وی راه نیست و جز او همه شناخته گشته‌ست و شناسندهٔ حق تعالی آنگاه باشی که ناشناس شوی و مثال شناختن چون منقوش است و شناسنده نقاش و گمان نقاش نقش، تا در منقوش قبول نقش نبود هیچ نقاش بر وی نقش نتواند کرد، نه بینی که موم نقش پذیرنده‌تر از سنگ است و از موم مهره سازند و از سنگ نسازند، پس در همه شناختهٔ قبول شناخت است و آفریدگار قابل آن و تو به گمان در خود نگر و در آفریدگار منگر که او را بشناس به بصیرت عقل و نگر تا درنگ ساخته راه سازنده از دست تو برناید که هم درنگی زمان بود و زمان گذرنده است و گذرنده را آغاز و انجام و این جهان را که بسته همی‌بینی ببند او خیره ممان و بی‌گمان مباش که بند ناگشاده نماند و در آلا و نعما آفریدگار اندیشه کن و در آفریدگار مکن که بیراه‌تر کسی آن بود که جایی که راه نبود راه جوید چنانکه رسول گفت علیه السلام تفکروا فی آلاء الله و لا تفکروا {فی} ذاته و اگر کردگار ما بر زبان خداوندان شرع بندگان‌را گستاخی شناختن راه خود ندادی هرگز کس را دلیر‌ی آن نبودی که اندر شناختن راه خدای تعالی سخنی گفتی که به‌هر نامی و به‌هر صفتی که حق را بدان بخوانی بر موجب عجز و بیچارگی خویش دان، نه بر موجب الهیت و ربوبیت وی که خداوند را هرگز بسزای او نتوانی ستودن، پس چون او را بسزا شناختی بتوان ستودن؛ پس اگر حقیقت توحید خواهی که بدانی بدانکه هر چیزکی در تو محال‌ست در ربوبیت صدق است، چون یکی‌ای که هر یکی را به حقیقت بدانست از محض شرک بری گشت و یکی بر حقیقت خدای است عزّوجل و جز او همه دو و هر چه به صفت دو گردد یا ترکیب آن دو بود چون عدد و جمع دو بود چون به صفات، یا به صورت دو بود چون جوهر، یا به تولد دو بود چون اصل و فرع، یا مکان دو بود چون عرض، یا به وهم دو بود چون عقل و نفس، یا به اعتدال دو بود چون طبع و صورت‌، یا در مقابلهٔ چیزی دو بود چون مثل و شبه، یا از بهر ساز چیزی دو بود چون هیولی و عنصر‌، یا از برای صدر دو بود چون مکان و زمان‌، یا از برای حد دو بود چون گمان و نشان‌، یا از برای قبول دو بود چون خاصیت، یا بیش وهم بود چون مسکوک‌، یا هستی و نیستی جز او بود چون ضد و فوق و هر چه جز او چگونه‌گی دارد چون قیاس، این همه نشان دوی است و این را به حقیقت یکی نتوان گفت، یکی به حقیقت خدای است عزّوجل‌؛ چون چنین بود این چیز‌ها که نشان دوی است جز از حق سبحانه و تعالی بود. حقیقت توحید آنست که بدانی که هر چه در دل تو آید نه خدای بود که حق تعالی آفریدگار آن بود، بری از شبه و شرک، تعالی الله عما یصفون الملحدون و هو خبیر بما یعملون و الله عالم الغیب و الشهادة.

اطلاعات

منبع اولیه: کیانا زرکوب

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین و لا عدوان الا علی الظالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله و صحبه الاکرمین اجمعین.
هوش مصنوعی: سپاس خداوند جهانیان را، و پایان نیک برای پرهیزکاران است و هیچ دشمنی جز بر ظالمین نیست و درود و سلام بر بهترین آفریدگار، محمد و خاندان و یاران گرامی‌اش باد.
اما بعد، چنین گوید جمع کنندهٔ این کتاب امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر ابن قابوس بن وشمه‌گیر بن زیار مولی امیرالمؤمنین با فرزند خویش گیلانشاه که بدان ای پسر که من پیر شدم و پیری و ضعیفی بر من چیره شد و منشور عزل زندگانی از موی خویش بر روی خویش کتابتی می‌بینم که آن کتابت را دست چاره‌جویی از من کشف نتواند کرد، پس ای پسر چون من نام خویش در دایرهٔ گذشتگان دیدم مصلحت {چنان دیدم} که پیش از آنکه نامهٔ عزل به من رسد نامه‌ای اندر نکوهش روزگار و سازش کار و بیش بهرگی جستن از نیک‌نامی یاد کنم و ترا از آن بهره‌مند کنم، بر موجب مهر پدری، تا پیش از آنکه دست زمانه ترا نرم کند خود به چشم عقل اندر سخن من نگری و فزونی یابی و نیک‌نامی هر دو جهان حاصل کنی و مبادا که دل تو از کاربندی این کتاب بازماند؛ آنگاه از من آنچه شرط مهر پدری‌ است آمده باشد، اگر تو از گفتار من بهرهٔ نیک نجویی چون بندگان دیگر باشند بشنودن و کار بستن نیک به غنیمت دارند و اگر چه سرشت روزگار بر آن جمله آمد که هیچ فرزند پند پدر خویش را کار نبندد که آتشی در باطن جوانان است که از روی غفلت پنداشت خویش ایشان را بر آن دارد که دانش خویش برتر از دانش پیران دانند، اگر چه مرا این معلوم بود، مهر و شفقت پدری مرا یله نکرد که خاموش باشم، پس آنچه از موجب طبع خویش یافتم در هر بابی سخنی چند جمع کردم و آنچه شایسته و مختصر‌تر بود اندرین نامه نوشتم، اگر از تو کاربستن خیزد خود، پسند آمد و الا آنچه شرط پدری بود کرده باشم که گفته‌اند که بر گوینده بیش از گفتار نیست، چون شنونده خریدار نیست جای آزار نیست.
هوش مصنوعی: جمع‌کنندهٔ این کتاب، امیر عنصرالمعالی کیکاووس، به فرزندش گیلانشاه می‌گوید که او به پیری و ضعف رسیده و احساس می‌کند که زمانش نزدیک است. او در تلاش است تا قبل از اینکه مرگش فرا برسد، نکات مهمی را دربارهٔ زندگی و تجربه‌هایش برای پسرش بنویسد. او می‌خواهد گیلانشاه از آموزه‌های او بهره‌مند شود و آن‌ها را جدی بگیرد. او به پسرش یادآوری می‌کند که باید با فکر و عقل به سخنانش گوش دهد و از فراموشی و غفلت پرهیز کند، زیرا جوانان گاهی اوقات فکر می‌کنند که دانششان از بزرگ‌ترها بیشتر است. با وجود این، محبت پدری او را وادار کرده تا این آموزه‌ها را بنویسد و با فرزندش به اشتراک بگذارد. او به این نکته نیز اشاره می‌کند که اگر گیلانشاه به این نصایح عمل کند، موفق خواهد شد و در غیر این صورت، او تنها وظیفه‌اش را به عنوان پدر انجام داده است.
بدان ای پسر که سرشت مردم چنان آمد که تکاپو‌ی کنند تا اندر دنیا آنچه نصیب او آمده باشد به گرامی‌ترین خویش بگذارند، اکنون نصیب من ازین جهان این سخن آمد و گرامی‌ترین من تویی، چون ساز رحیل کردم آنچه نصیب من آمده بود پیش تو فرستادم، تا تو خودکام نباشی و از ناشایست پرهیز کنی و چنان زندگانی کنی که سزاوار تخمهٔ پاک توست و بدان ای پسر که ترا تخمه و نبیره بزرگ است و شریف، از هر دو جانب کریم الطرفین و پیوستهٔ ملوک جهانی: جدت شمس‌المعالی قابوس بن وشمه‌گیر و نبیره‌ات خاندان ملوک گیلان است، از فرزندان کیخسرو و ابوالمؤیّد بلخی خود کار او و شرح او در شاهنامه گفته است. ملوک گیلان به جدان ترا زو یادگار آمد و جدهٔ تو مادرم ملک‌زاده مرزبان بن رستم بن شروین‌دخت بود که مصنف کتاب مرزبان‌نامه بود و سیزدهم پدرش کیوس بن قباد بود برادر نوشروان ملک عادل و مادر تو فرزند ملک غازی سلطان محمود ناصرالدین بود و جدهٔ من فرزند فیروزان ملک دیلمان بود.
هوش مصنوعی: ای پسر، بدان که سرشت انسان‌ها به گونه‌ای است که در تلاش‌اند تا در زندگی آنچه برایشان مقدر شده است را به بهترین و ارزشمندترین شکل ممکن بگذرانند. اکنون آنچه که نصیب من در این دنیا شده، این سخن است و گرامی‌ترین دارایی من تو هستی. زمانی که سفر خود را آغاز کردم، آنچه را که نصیب من بود به نزد تو فرستادم تا تو خود را از خودکامگی دور کنی و از ناپسندها پرهیز کنی و زندگی‌ای را برگزینی که شایسته نسل پاک تو باشد. همچنین، باید بدانی که نسل و نسبت تو بسیار بزرگ و باارزش است و از هر دو طرف خاندانی اصیل و لطیف داری. جد تو، شمس‌المعالی قابوس بن وشمه‌گیر است و نسب تو به خاندان ملوک گیلان می‌رسد که از فرزندان کیخسرو و ابوالمؤید بلخی است. ملوک گیلان به خاطر جدت از یادگارها محسوب می‌شود و مادرم، ملک‌زاده مرزبان بن رستم بن شروین‌دخت، نویسنده کتاب مرزبان‌نامه بوده است. پدر بزرگت کیوس بن قباد برادر نوشروان، ملک عادل بوده و مادر تو فرزند ملک غازی، سلطان محمود ناصرالدین است و مادربزرگ من فرزند فیروزان، ملک دیلمان بوده است.
پس ای پسر هشیار باش و قیمت برادر خویش بشناس و از کم‌بودگان مباش، هر چند که من نشان خوبی و روزبهی می‌بینم اندر تو، یکی گفتار بر شر{ط} تکرار واجب است و آگاه باش ای پسر که روز رفتن من نزدیک‌ست و آمدن تو نیز بر اثر من زود باشد که تا امروز که درین سرای سپنجی باید که بر کار باشی و پرورشی که سرای جاودانی را شاید حاصل کنی که سرای جاودانی برتر از سرای سپنجی است و زاد او ازین سرای باید جست که این جهان چون کشتزار‌ی‌ست آنچه درو کاری دروی‌، از بد و نیک همان بدروی و درودهٔ خویش کس در کشت‌زار نخورد و آبادانی سرای فانی از سرای باقی‌ست و نیک‌مرد‌ان درین سرای همت شیران دارند و بد‌مردان فعل سگان و سگ هم آنجا که نخجیر کرد بخورد و شیر چون نخجیر صید کرد جای دیگر خورد و نخجیرگاه این سرای سپنجی است و نخجیر تو نیکی کردن، پس نخجیر اینجا کن تا وقت خوردن در سرای باقی آسان بود که طریق آن سرای با بندگان طاعت خدا است عزوجل و مانندهٔ آن کس که راه خدا جوید و طاعت خدای تعالی چون آتشی است که هر چند نکویش برافروزی برتری و فزونی جوید و مانند این کسی است که از راه خدای دور بود چون آبی بود که تا هر چند بالاش دهی فروتری جوید و نگونی؛ پس ای عزیز من‌، بر خویشتن واجب دان شناختن راه خدای تبارک و تعالی جل و جلاله و عم نواله و عظم شأنه و شروع کردن در راه حق جل و علا از سر اهتمام و حضور تمام، چناچه مجتهدان مردانه و سالکان فرزانه درین راه قدم از سر ساخته‌اند، بلکه از سر سر برخاسته و از خود فانی شده و پشت پا و پشت دست بر عالم فانی و باقی زده و در عالم سرّ و وحدت طالب و جویای واحد احد گشته و در آن پیدا ناپیدا حریق و غریق شده و از سر طوع و رغبت جان ایثار کرده، زهی سعادت آن نیک‌بخت بنده‌ای که وی را این دولت دست دهد و به خلعت و تشریف شریف این درجه و مقام مستسعد و سرافراز گردد. صمدا و معبودا جمیع مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات را توفیق راه راست کرامت فرمای و اگر بیچارهٔ عاصی‌یی که از سر غفلت و جهالت زمام اختیار از دست وی بیرون رفته و قدمی چند بغیر اختیار به متابعت شیطان و هوا‌ء نفس امّاره بی‌راه نهاده و از جادّهٔ شریعت و طریقت محمّدی صلّی الله علیه و علی آله و اصحابه اجمعین الطّیبین الطاهرین بیرون افتاده از راه کرم و لطف بی‌چون آن بندهٔ بیچارهٔ ضعیف را از ضلالت و گمراهی و قید شیطان مردود لعین خلاصی بخش بخیر یا اکرم الاکرمین و یا ارحم الراحمین و پس بدان ای پسر که این نصیحت‌نامه و این کتاب مبارک شریف را بر چهل و چهار باب نهادم، امید که بر مصنف و خواننده و نویسنده و شنونده مبارک و میمون افتد، انشاءالله و تعالی وحده العزیز.
هوش مصنوعی: ای پسر، هوشیار باش و ارزش برادر خود را بدان و از بی‌خودان نباش. حتی اگر من در تو نشانه‌های خوب و روزبهی می‌بینم. یکی از اصولی که باید به آن توجه کنیم، تکرار گفتار بر شرط است. به یاد داشته باش که روز رفتن من نزدیک است و آمدن تو نیز به زودی خواهد بود. تا زمانی که در این دنیای زودگذر هستی، باید بر کار خود متمرکز شوی و تلاشی کن که به سرای جاودانی دست پیدا کنی. سرای جاودانی به مراتب بهتر از این دنیاست و باید از این دنیا وسیله‌ای برای رسیدن به آن فراهم کنی. این دنیا مانند یک کشتزار است؛ آنچه بکشی، برداشت خواهی کرد. آبادانی دنیای فانی به دنیای باقی وابسته است و مردان نیک در این جهان همانند شیران با همت عمل می‌کنند، در حالی که بدمردان به عمل سگان می‌پردازند. نیکی کردن در این دنیا راهیست که در سرای باقی به راحتی می‌توان از آن بهره‌مند شد. راه آن سرای، اطاعت از خداوند است. کسی که به دنبال راه خدا باشد، مانند آتش است که هر چه بیشتر روشن شود، برتری می‌یابد. بر خودت لازم است که راه خدا را بشناسی و با جدیت و توجه در راه حق قدم برداری، همان‌طور که مجتهدان و سالکان در این راه کوشا بودند. آنها از دنیای فانی فاصله گرفتند و در پی خداوند واحد و یکتا شدند. خوشا به حال آن بنده‌ای که به این سعادت برسد و به مقام والای روحانی نائل آید. بار الها، به همه مؤمنین که در جستجوی راه راست‌اند، توفیق عطا فرما و اگر کسی از سر غفلت و نادانی در مسیر نادرست افتاده، او را از گمراهی و دام شیطان رهایی بخش. ای پسر، این نصیحت‌نامه را در چهل و چهار بخش تنظیم کرده‌ام و امیدوارم برای نویسنده، خواننده و شنونده‌اش مبارک باشد.
فهرست ابواب
هوش مصنوعی: فهرست موضوعات
باب اول در شناخت ایزد تعالی و تقدس
هوش مصنوعی: باب اول به بررسی و شناخت خداوند متعال و ویژگی‌های والای او می‌پردازد. در این بخش، به‌طور عمیق به صفات و ویژگی‌های الهی و عظمت خداوند اشاره شده و تلاش می‌شود تا درک بهتری از مقام او حاصل شود. این شناخت می‌تواند به تقویت ایمان و ارتباط نزدیک‌تر با خدا کمک کند.
باب دوم در آفرینش پیغمبران علیه السلام
هوش مصنوعی: فصل دوم درباره‌ی خلق و ظهور پیامبران الهی و ویژگی‌ها و ویژگی‌های آنان صحبت می‌کند.
باب سیوم اندر سپاس داشتن از خداوند نعمت
هوش مصنوعی: باب سوم درباره‌ی قدردانی از خداوند به خاطر نعمت‌هایی است که به ما داده است.
باب چهارم اندر فزونی طاعت از راه توانستن
هوش مصنوعی: باب چهارم درباره افزایش اطاعت از طریق توانایی‌ها و امکانات موجود است.
باب پنجم اندر شناختن حق پدر و مادر
هوش مصنوعی: فصل پنجم درباره شناخت و درک حقوق و مقام پدر و مادر است.
باب ششم اندر فروتنی و افزونی گهر و هنر
هوش مصنوعی: فصل ششم درباره تواضع و افزونی ارزش‌ها و مهارت‌ها است.
باب هفتم اندر پیشی جستن در سخن‌دانی و دانش
هوش مصنوعی: باب هفتم درباره‌ی برتری در گفتار و علم است.
باب هشتم اندر یاد کردن پند‌های انوشروان عادل
هوش مصنوعی: باب هشتم به حکایات و آموزه‌های انوشروان عادل اختصاص دارد. در این بخش، به نقل و بررسی درس‌ها و پیام‌های او پرداخته می‌شود که می‌تواند به عنوان راهنمایی برای زندگی بهتر و حکمرانی عادلانه مورد استفاده قرار گیرد. انوشروان به عنوان یکی از پادشاهان معروف تاریخ ایران، با تدبیر و عدالت خود در مشرق زمین شناخته شده است و این پندها نشان‌دهنده تجربیات و بینش‌های او در اداره کشور و روابط انسانی است.
باب نهم اندر ترتیب پیری و جوانی
هوش مصنوعی: قسمت نهم درباره مدیریت و ترتیب وضعیت پیری و جوانی است.
باب دهم اندر خویشتن‌داری و ترتیب خوردن
هوش مصنوعی: باب دهم درباره خودداری و نظم در خوردن است.
باب یازدهم اندر شراب خوردن و شرط آن
هوش مصنوعی: این باب درباره نوشیدن شراب و شرایطی که باید رعایت شود صحبت می‌کند.
باب دوازدهم اندر مهمانی کردن و مهمان شدن
هوش مصنوعی: فصل دوازدهم به موضوع مهمانی رفتن و مهمان پذیرفتن اختصاص دارد.
باب سیزدهم اندر مزاح و نرد و شطرنج و شرایط آن
هوش مصنوعی: باب سیزدهم به بحث درباره سرگرمی‌هایی مانند مزاح، نرد و شطرنج می‌پردازد و شرایط و قوانین مرتبط با این بازی‌ها را بررسی می‌کند. در این بخش، نکات و قواعدی که برای اجرای درست این سرگرمی‌ها لازم است، مطرح می‌شود و به جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی آن‌ها نیز اشاره می‌شود.
باب چهاردهم اندر عشق ورزیدن و رسم آن
هوش مصنوعی: فصل چهاردهم درباره عشق‌ورزی و آداب آن صحبت می‌کند.
باب پانزدهم اندر تمتع کردن و ترتیب آن
هوش مصنوعی: فصل پانزدهم درباره لذت بردن و نحوه‌ آن بحث می‌کند.
باب شانزدهم اندر آیین گرمابه رفتن و شرایط آن
هوش مصنوعی: در این بخش به آداب و رسوم رفتن به حمام و شرایط مربوط به آن پرداخته می‌شود. شیوه‌ها و ترتیبات لازم برای استفاده از حمام به بهترین نحو بیان شده و به جزئیات مربوط به تجربهٔ این فرایند پرداخته می‌شود.
باب هفدهم اندر خفتن و آسودن و رسم آن
هوش مصنوعی: باب هفدهم به بررسی خواب و استراحت و آداب و رسوم مربوط به آن پرداخته است. در اینجا به اهمیت خواب و ضرورت آسودگی و شیوه‌های مناسب خوابیدن و استراحت اشاره می‌شود. همچنین ممکن است به مکان‌های مناسب برای خواب و شرایط مناسب برای داشتن خواب راحت نیاز اشاره شود.
باب هجدهم اندر نخجیر کردن و رسم آن
هوش مصنوعی: باب هجدهم در مورد شکار و آداب و رسوم آن صحبت می‌کند.
باب نوزدهم اندر چوگان زدن و شرایط آن
هوش مصنوعی: باب نوزدهم به موضوع چوگان و شرایط بازی آن می‌پردازد. در این بخش، اصول و قواعد مربوط به چوگان زدن، نحوه بازی و ویژگی‌های مورد نیاز برای شرکت در این ورزش بررسی می‌شود. همچنین به نکات فنی و تجربیاتی که برای بهبود عملکرد در بازی ضروری است، اشاره دارد.
باب بیستم اندر آیین حرب و کارزار کردن
هوش مصنوعی: باب بیستم درباره قوانین و روش‌های جنگ و نبرد است.
باب بیست و یکم اندر جمع کردن مال و خواسته
هوش مصنوعی: بخش بیست و یکم درباره جمع‌آوری مال و دارایی‌ها صحبت می‌کند.
باب بیست و دوم اندر امانت نگاهداشتن
هوش مصنوعی: باب بیست و دوم به موضوع نگهداری و محافظت از امانت‌ها می‌پردازد. این قسمت به اهمیت حفظ امانت‌ها و مسؤولیت‌هایی که در این زمینه بر عهده افراد است، تأکید می‌کند. حفظ امانت نشان‌دهنده‌ی صداقت و احترامی است که باید به حقایق و اموال دیگران قائل باشیم.
باب بیست و سیوم اندر برده خریدن و شرایط آن
هوش مصنوعی: در مورد خرید و فروش برده و شرایط مرتبط با آن بحث می‌شود. این بخش به بررسی قوانین و مقررات مرتبط با خرید برده‌ها، نحوه معامله و حقوق و وظایف طرفین در این نوع معاملات می‌پردازد.
باب بیست و چهارم اندر خانه و عقار خریدن
هوش مصنوعی: باب بیست و چهارم درباره خرید و فروش خانه و ملک است.
باب بیست و پنجم اندر اسب و چهارپا‌ی خریدن
هوش مصنوعی: باب بیست و پنجم به موضوع خریدن اسب و چهارپایان اختصاص دارد. در این قسمت به نکات و اصولی که باید در هنگام خرید این نوع حیوانات رعایت شود، پرداخته می‌شود. شامل بررسی ویژگی‌ها، شرایط سلامت و ارزش اقتصادی آنها است. همچنین راهنمایی‌هایی برای انتخاب بهترین گزینه‌ها با توجه به نیازهای مختلف ارائه می‌شود.
باب بیست و ششم اندر زن خواستن و شرایط آن
هوش مصنوعی: باب بیست و ششم به بررسی موضوع خواستگاری و شرایط مرتبط با آن می‌پردازد. این فصل به نکات و شرایط لازم برای خواستگاری، آداب و رسوم مربوط به ازدواج و نیز محدودیت‌ها و توقعات خانواده‌ها در این فرآیند می‌پردازد. همچنین به عواملی که می‌تواند در انتخاب partner تأثیر بگذارد، اشاره می‌کند و به اهمیت برخورداری از دیدگاه مثبت و تأمل در این موضوع می‌پردازد.
باب بیست و هفتم اندر فرزند پروردن و آیین آن
هوش مصنوعی: باب بیست و هفتم به موضوع تربیت فرزندان و اصول و روش‌های مربوط به آن می‌پردازد. در این بخش به اهمیت تربیت صحیح، آموزش‌های لازم و رفتارهای مناسب با فرزندان اشاره می‌شود. همچنین نکات کلیدی و مسیرهایی که والدین باید در تربیت فرزندان خود دنبال کنند، مورد بررسی قرار می‌گیرد.
باب بیست و هشتم اندر دوست گزیدن و رسم آن
هوش مصنوعی: باب بیست و هشتم به موضوع انتخاب دوستان و شیوه‌های آن می‌پردازد. در این بخش، نکات مهمی درباره چگونگی انتخاب دوستان مناسب و ویژگی‌های افرادی که باید به عنوان دوست برگزیده شوند، مطرح می‌شود. همچنین، اهمیت دوستی و تأثیر آن بر زندگی فردی و اجتماعی نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. در اینجا به بررسی معیارهای دوستی و نکات راهبردی برای برقراری روابط دوستانه سالم و پایدار اشاره می‌شود.
باب بیست و نهم اندر اندیشه کردن از دشمن
هوش مصنوعی: باب بیست و نهم درباره تفکر و تعمق در مورد دشمنان است.
باب سی‌ام اندر عقوبت کردن و عفو کردن
هوش مصنوعی: این بخش درباره مجازات و بخشش صحبت می‌کند. در اینجا به بررسی نحوه تنبیه افراد و همچنین امکان عفو و بخشش از سوی کسانی که قدرت تصمیم‌گیری دارند پرداخته می‌شود.
باب سی و یکم اندر طالب علمی و فقیهی و مدرسی
هوش مصنوعی: باب سی و یکم درباره اهمیت طلب علم، فقاهت و نقش معلمی صحبت می‌کند. در این بخش به ویژگی‌های یک دانشجو، عالم و مدرس پرداخته می‌شود و تأکید می‌شود که علم و آگاهی در زندگی انسان‌ها چه نقشی ایفا می‌کند. همچنین، به ضرورت یادگیری و آموزش برای رشد فردی و اجتماعی اشاره می‌شود و اهمیت فقه و دانش دینی در این مسیر بررسی می‌شود.
باب سی و دوم اندر تجارت کردن و شرایط آن
هوش مصنوعی: باب سی و دوم به بررسی فعالیت‌های تجاری و شرایط مرتبط به آن می‌پردازد. در این قسمت، نکات مهم و الزامات مربوط به تجارت مورد بررسی قرار می‌گیرد.
باب سی و سیوم اندر ترتیب سیاقت علم طب
هوش مصنوعی: باب سی و سی‌ام در مورد سازمان‌دهی و ترتیب علم پزشکی است. در این فصل به بررسی نکات مهم و ساختارهای لازم برای درک صحیح و کاربردی علم طب پرداخته شده است. این ترتیب کمک می‌کند تا دانشجویان و علاقه‌مندان به این حوزه، بهتر بتوانند مباحث مختلف پزشکی را فرا گیرند و به کاربردهای عملی آن دست یابند.
باب سی و چهارم اندر علم نجوم و هندسه
هوش مصنوعی: باب سی و چهارم به بررسی مباحث مربوط به نجوم و هندسه می‌پردازد. در این بخش، اصول و مباني علمی این دو حوزه مورد تحلیل و توضیح قرار می‌گیرد. درواقع، علم نجوم به مطالعه اجرام آسمانی و حرکات آنها مربوط می‌شود، در حالی که هندسه به بررسی اشکال، اندازه‌ها و روابط فضایی می‌پردازد. این دو علم، به عنوان بخشی از دانش بشری در طول تاریخ، نقش مهمی در درک جهان و محیط اطراف داشته‌اند.
باب سی و پنجم اندر رسم شاعری و آیین آن
هوش مصنوعی: باب سی و پنجم درباره هنر شاعری و آداب و رسوم مربوط به آن است.
باب سی و ششم اندر آداب خنیا‌گر‌ی‌
هوش مصنوعی: باب سی و ششم به بررسی آداب و فنون خنیاگری یا موسیقی‌دانی می‌پردازد. در این بخش به اصول و مهارت‌های لازم برای احیای موسیقی و هنر نوازندگی اشاره می‌شود. همچنین می‌توان به تأثیرات فرهنگی و اجتماعی موسیقی و اهمیت آن در زندگی انسان‌ها پرداخته می‌شود. در اینجا درباره چگونگی بهبود توانایی‌های هنری و تکنیک‌های اجرایی نیز بحث می‌شود.
باب سی و هفتم اندر آداب خدمت کردن پادشاهان
هوش مصنوعی: باب سی و هفتم به بررسی آداب و رسوم خدمت به پادشاهان می‌پردازد. این بخش شامل راه‌های مناسب و شایسته برای نشان دادن احترام و خدمت به پادشاهان است. به طور کلی، در این باب، به اهمیت رفتار صحیح، ادب و وفاداری در حضور پادشاهان و روش‌های ایجاد ارتباط موثر با ایشان اشاره می‌شود. این آداب می‌تواند شامل احترام به مراتب اجتماعی، نحوه گفتار و اعمال مناسب در محضر پادشاه و توجه به ویژگی‌های شخصیتی و فرهنگی حاکمان باشد.
باب سی و هشتم اندر آداب ندیمی کردن
هوش مصنوعی: باب سی و هشتم به بررسی آداب و رسوم مربوط به دوستی و نزدیک شدن به دوستان می‌پردازد. این بخش به نکات و روش‌های صحیح برای برقراری رابطه با دیگران و حفظ احترام و محبت در این روابط اشاره دارد. اهمیت و تأثیر دوستی‌های سالم بر زندگی انسان‌ها نیز از موضوعات مطرح شده در این باب به شمار می‌آید.
باب سی و نهم اندر آیین کاتب و شرایط کاتبی
هوش مصنوعی: عنوان این بخش به بررسی قوانین و شرایط مربوط به نویسندگان و کار نوشتاری می‌پردازد. در اینجا اصول و ضوابطی که باید نویسندگان رعایت کنند، مورد بحث قرار می‌گیرد. این موضوع شامل مهارت‌های لازم، ویژگی‌های شخصی و نحوه انجام کار نوشتاری است که به دقت توضیح داده می‌شود. هدف این بخش، تبیین استانداردهای مورد نیاز برای کاتب است تا بتواند به طور مؤثر و موفق در کار خود عمل کند.
باب چهلم اندر شرایط وزیری پادشاه
هوش مصنوعی: فصل چهلم درباره شرایط لازم برای وزیری دربار پادشاه صحبت می‌کند.
باب چهل و یکم اندر رسم سپاهسالار‌ی
هوش مصنوعی: باب چهل و یکم به بررسی اصول و قوانین مربوط به رهبری و فرماندهی در سپاه می‌پردازد. این فصل به تحلیل شیوه‌های مدیریتی، استراتژی‌های نظامی و چگونگی هدایت نیروها در میدان جنگ می‌نگرد. در این راستا، اهمیت تصمیم‌گیری‌های مؤثر و توانایی ایجاد انسجام میان نیروها مورد تأکید قرار می‌گیرد. همچنین در این باب، به چالش‌ها و وظایف سپاهسالار در شرایط مختلف نیز پرداخته می‌شود.
باب چهل و دوم اندر آیین و شرط پادشاهی
هوش مصنوعی: فصل چهل و دوم درباره قوانین و شرایط پادشاهی است.
باب چهل و سیوم اندر آیین و رسم دهقانی و هر پیشه گانی
هوش مصنوعی: فصل سی و چهارم درباره آداب و رسوم کشاورزی و دیگر حرفه‌ها است.
باب چهل و چهارم اندر آیین جوانمردی
هوش مصنوعی: فصل چهل و چهارم درباره اصول و ویژگی‌های جوانمردی صحبت می‌کند. در این فصل، به نکات اخلاقی و رفتارهای نیکوئی که باید در زندگی یک جوانمرد رعایت شود، پرداخته می‌شود. جوانمردی نه‌تنها به شجاعت و نیکوکاری مربوط است، بلکه شامل احترام به دیگران و حمایت از مظلومان نیز می‌باشد. این فصل به ما یادآوری می‌کند که چگونه باید در برابر چالش‌ها ایستادگی کنیم و همواره در پی عدالت و راستگویی باشیم.

حاشیه ها

1400/02/01 01:05
شهرام شمس

با سلام از اساتید محترم خواهشمندم این پند و سایر باب ها را قبول زحمت فرموده و به زبان ساده معنی و نشریح نمایید که مزید بر تشکر است

1402/07/27 01:09
امیررضا رجبی

سلام وقتتون بخیر

من از این کانال تلگرام نسخه صوتی رو گوش دادم و چون در فایل صوتی توضیحات و شرح بود اکثر باب ها را متوجه شدم. بسیار خوانش عالی‌ست.

پیوند به وبگاه بیرونی

1402/07/13 16:10
مجید سلیمانی

سلام بسیار سپاسگزارم از کانالی که معرفی کردید. بسیار به وقت بود  و شنیدن دوباره این میراث ارزشمند اچبسیار بسیار موهبت بزرگی ست

1401/07/20 15:10
جهن یزداد

نام اغش وهادان افتاده

جدت   قابوس بن وشمه‌گیر و نبیره‌ات  اغش وهادان   از خاندان   ملوک گیلان است،  بروزگار کیخسرو و ابوالمؤیّد بلخی خود از او و کار او  در شاهنامه گفته است.