گنجور

شمارهٔ ۱۸

دلم در آرزوی عشق روی جانانست
بعشق می نرسم این همه بلا زانست
همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست
چو جان بعشق گروکشت کار اسانست
چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی
تو آن کمال شناسی و عین نقصانست
نخست شرط ره عشق دیدة بیناست
که عشق چهرة خوبان نه کار کورانست
چو دیده ور شدی آنگه حجاب بسیارست
که شرح هر یک از آنها ببایدت دانست
چو از حجاب بروتی برون شدی یک یک
حجاب هستی تو صد هزار چندانست
چو هستی تو ز پیش تو رخت بر بندد
کلوخ آینة حسن روی جانانست
چو در سراچۀ عشق آمدی ز مدخل صدق
گناه طاعت محضست و کفر ایمانست
غمان بیهده از دل بعشق دفع شود
چو عشق صدق بود درد عین درمانست
بجان عشق توان زنده جاودان بودن
خنک دلی که حیاتش بلطف این جانست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم در آرزوی عشق روی جانانست
بعشق می نرسم این همه بلا زانست
هوش مصنوعی: دل من آرزوی دیدن محبوب را دارد، اما به عشق او نمی‌رسم و این همه درد و رنج ناشی از همین موضوع است.
همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست
چو جان بعشق گروکشت کار اسانست
هوش مصنوعی: هر آنچه در این دنیا از درد و سختی وجود دارد، همه به عشق مربوط می‌شود. وقتی که جان به عشق سپرده شده باشد، تحمل این مشکلات کار ساده‌ای است.
چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی
تو آن کمال شناسی و عین نقصانست
هوش مصنوعی: اگر عاشق نباشی و فقط درباره عشق سخن بگویی، در واقع به بالاترین مقام عشق آگاهی نداری و این نشان‌دهنده‌ی کمال تو نیست، بلکه نشانه‌ی نواقص توست.
نخست شرط ره عشق دیدة بیناست
که عشق چهرة خوبان نه کار کورانست
هوش مصنوعی: اولین شرط برای ورود به راه عشق این است که چشمان بینا داشته باشی، چرا که عشق تنها کار کسانی نیست که نابینا هستند و نمی‌توانند زیبایی چهره‌های خوبان را ببینند.
چو دیده ور شدی آنگه حجاب بسیارست
که شرح هر یک از آنها ببایدت دانست
هوش مصنوعی: وقتی که به درک عمیق و بینش حقیقت رسیدی، متوجه می‌شوی که موانع و حجاب‌های زیادی وجود دارند که هر کدام از آنها نیازمند شناخت و فهم خاصی از تو هستند.
چو از حجاب بروتی برون شدی یک یک
حجاب هستی تو صد هزار چندانست
هوش مصنوعی: وقتی که از پردهٔ حجاب و فاصله‌ها بیرون آمدی، هر کدام از حجاب‌ها و محدودیت‌هایی که داشتی، هزاران بار بیشتر از آنچه فکر می‌کردی، به جلوه‌گری و روشنایی می‌پردازند.
چو هستی تو ز پیش تو رخت بر بندد
کلوخ آینة حسن روی جانانست
هوش مصنوعی: وقتی که تو در کنار کسی هستی، زیبایی و جذابیت آن شخص مانند آینه‌ای است که جلوه‌گر است، اما اگر او از تو دور شود، آن زیبایی هم کم‌رنگ می‌شود.
چو در سراچۀ عشق آمدی ز مدخل صدق
گناه طاعت محضست و کفر ایمانست
هوش مصنوعی: وقتی به دنیای عشق وارد می‌شوی، از درستی و صداقت عبور کرده‌ای. در اینجا، انجام گناه به عنوان اختیار و آزادگی مطرح می‌شود و ایمان به عنوان نوعی بی‌خبری و کفر محسوب می‌شود.
غمان بیهده از دل بعشق دفع شود
چو عشق صدق بود درد عین درمانست
هوش مصنوعی: دغدغه‌های بی‌مورد از دل انسان با عشق واقعی کنار می‌رود؛ چرا که عشق راستین، خود درمانی است برای دردهای قلب.
بجان عشق توان زنده جاودان بودن
خنک دلی که حیاتش بلطف این جانست
هوش مصنوعی: عشق جان و روح انسان را برای همیشه زنده نگه می‌دارد و خوشا به حال کسانی که زندگی‌شان به لطف این عشق جاری است.