گنجور

شمارهٔ ۴۳۵

هر گه پی بیداد غمت چنگ برآورد
یاقوت صفت خون زدل سنگ برآورد
صد رنگ هوس را زمحبتکدهٔ دل
یک رنگی عشق تو به نیرنگ برآورد
صد شکر ز نیروی قوی بازوی عجزم
خشم از دل او چون شرر از سنگ برآورد
وحشت چو رفیق سفر بی خودیم شد
از تندروی گرد زفرسنگ برآورد
یاد گل روی تو که هر لحظه به رنگیست
خون دلم از دیده به صد رنگ برآورد
داغ جگر لالهٔ خونین شد و سرزد
آهی که زدرد تو دل سنگ برآورد
لبریز فغان شد زغمت سینهٔ جویا
قانون دل از دست چو آهنگ برآورد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر گه پی بیداد غمت چنگ برآورد
یاقوت صفت خون زدل سنگ برآورد
هوش مصنوعی: هر بار که از ظلم و اندوه تو غمگین می‌شوم، قلبم مانند یاقوتی که در دل سنگی قرار دارد، خون می‌جوشاند و به صدا درمی‌آید.
صد رنگ هوس را زمحبتکدهٔ دل
یک رنگی عشق تو به نیرنگ برآورد
هوش مصنوعی: در محفل دل، با احساسات و آرزوهای مختلفی روبرو هستیم، اما عشق تو به گونه‌ای است که همه آن رنگ‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و آن را به یک رنگ واحد تبدیل می‌کند.
صد شکر ز نیروی قوی بازوی عجزم
خشم از دل او چون شرر از سنگ برآورد
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت بازوی ناتوانم، از دل او خشم مانند جرقه‌ای از سنگ بیرون می‌زند.
وحشت چو رفیق سفر بی خودیم شد
از تندروی گرد زفرسنگ برآورد
هوش مصنوعی: ترس و اضطراب چون همسفر ما شده و بی‌دلیل به خاطر سرعت زیاد، احساس هراس از مسافرت در دل ما را برانگیخته است.
یاد گل روی تو که هر لحظه به رنگیست
خون دلم از دیده به صد رنگ برآورد
هوش مصنوعی: یاد چهره‌ی زیبای تو در هر لحظه به شکل و رنگ جدیدی است. این یاد، دل بی‌نوایم را از چشمانم به هزار رنگ اشک می‌سازد.
داغ جگر لالهٔ خونین شد و سرزد
آهی که زدرد تو دل سنگ برآورد
هوش مصنوعی: گلی که به خاطر درد و غم خود، به رنگ خون در آمده، آهی کشید که حتی دل سنگی را هم تحت تأثیر قرار داد.
لبریز فغان شد زغمت سینهٔ جویا
قانون دل از دست چو آهنگ برآورد
هوش مصنوعی: سینهٔ پر از اندوه من از غم تو پر شده و قلبم به شوق تو به تپش افتاده است.