شمارهٔ ۴۳۱
هر موج خون به سینه مرا تیغ کین زند
آن تندخو ز ناز چو چین بر جبین زند
دور از تو ذرهٔ من دشمن همند
هر موج خون به شمع دلم آستین زند
ممنون نیم زگریه که شبهای هجر او
آبی بر آتش دل اندوهگین زند
چشم سفید من چو کف از سر بدر رود
اشکم چو جوش در جگر آتشین زند
جویا چرا به روی نکو زاهدان بداند
آدم بود که طعن رخ گندمین زند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر موج خون به سینه مرا تیغ کین زند
آن تندخو ز ناز چو چین بر جبین زند
هوش مصنوعی: هر بار که موجی به سینهام برخورد میکند، مانند تیغی از کینه و دشمنی میزند. آن تندخو، مانند چینی که بر پیشانی نقش میبندد، باز هم به من ضربه میزند.
دور از تو ذرهٔ من دشمن همند
هر موج خون به شمع دلم آستین زند
هوش مصنوعی: دور از تو، حتی ذرات وجودم هم به دشمنی برمیخیزند و هر قطره خون مانند آتشی به دل من میزند.
ممنون نیم زگریه که شبهای هجر او
آبی بر آتش دل اندوهگین زند
هوش مصنوعی: ممنونم که شبهای جدایی او به خاطر اشکهایم، به دل غمگین من سیراب میکند و اندکی خاموشی میآورد.
چشم سفید من چو کف از سر بدر رود
اشکم چو جوش در جگر آتشین زند
هوش مصنوعی: اگر چشمان روشن من از سرم خارج شوند، اشکهایم مانند آبی که از دل آتش فوران میکند، سرازیر خواهند شد.
جویا چرا به روی نکو زاهدان بداند
آدم بود که طعن رخ گندمین زند
هوش مصنوعی: چرا زاهدان با چهرههای زیبا بدرفتاری میکنند، در حالی که آدم فرزانهای نباید به چهره نازیبا توهین کند؟

جویای تبریزی