شمارهٔ ۴۲۴
عاشق از بیداد دل آزار بی حد می کشد
هر چه هر کس می کشد از پهلوی خود می کشد
تا به آسانی تواند عقده دل را گشود
همچو ناخن استخوان پهلویم قد می کشد
بد بگو ناصح مرا وز خوب و زشت او مگو
دل به آن رخسار اگر نیک است اگر بد می کشد
خط او نام خدا بسیار رنگین جلوه است
خون به خود این سبزه جای آب از آن خد می کشد
کافرم جویاگر انگشتی ز انگشتر بدید
هر قدر تنگی دل از چرخ زبرجد می کشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق از بیداد دل آزار بی حد می کشد
هر چه هر کس می کشد از پهلوی خود می کشد
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر ظلم و دردهای بینهایتی که احساس میکند، رنج میبرد. او هر چه که دیگران تجربه میکنند، از درون خود و از عمق دلش حس میکند و میکشد.
تا به آسانی تواند عقده دل را گشود
همچو ناخن استخوان پهلویم قد می کشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که بتوانم احساسات درونیام را به راحتی بیان کنم، حس درد و فشار به مانند ناخنی که استخوان پهلویم را میفشارد، روز به روز بیشتر نمایان میشود.
بد بگو ناصح مرا وز خوب و زشت او مگو
دل به آن رخسار اگر نیک است اگر بد می کشد
هوش مصنوعی: به ترس و ملامت ناصح اهمیت نده و در مورد خوبی یا بدی او چیزی نگو. اگر آن چهره زیباست، حتی اگر بدیهایش هم زیاد باشد، دل به او میبندم.
خط او نام خدا بسیار رنگین جلوه است
خون به خود این سبزه جای آب از آن خد می کشد
هوش مصنوعی: خط او مانند نام خدا با زیبایی و رنگهای زیاد نمایان است؛ مثل اینکه این سبزه به جای آب، از خون این خدایی که در آن است سیراب میشود.
کافرم جویاگر انگشتی ز انگشتر بدید
هر قدر تنگی دل از چرخ زبرجد می کشد
هوش مصنوعی: من یک کافر هستم که به دنبال نشانهای از یک انگشتر هستم. هر چقدر هم که دل من از سختیها و مشکلات زندگی آزار ببیند، باز هم از زیباییها و جواهرات زندگی ناامید نمیشوم.

جویای تبریزی