شمارهٔ ۱۳۰
نمیدانم چرا با من به حکم بدگمانیها
چو بادامی همه تن پشت چشم از سرگرانیها
به قدر طاقت عاشق بود بیرحمی خوبان
کشم شمشیر جورش را به سنگ از سختجانیها
بهاران را از آن رو دوست میدارم که این موسم
شباهت گونهای دارد به ایام جوانیها
فراگیرم هزاران نکته از طرز نگاه او
کسی چون من نمیفهمد زبان بیزبانیها
ازو در رقص پاکوبی، ز من سر در رهش دادن
ازو افشاندن دستی و از من جانفشانیها
چنان کز زور ضعف از چهره رنگ عاشقان خیزد
بود سوی تو پروازم به بال ناتوانیها
هلاک آن خم ابرو که در هر جنبشی جویا
شکار خود کند دل را به زور شخ کمانیها
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نمیدانم چرا با من به حکم بدگمانیها
چو بادامی همه تن پشت چشم از سرگرانیها
هوش مصنوعی: نمیفهمم چرا به خاطر بدگمانیها با من اینگونه رفتار میشود، مثل این که همه چیز را تحت تاثیر نگرانیها پنهان کردهاند.
به قدر طاقت عاشق بود بیرحمی خوبان
کشم شمشیر جورش را به سنگ از سختجانیها
هوش مصنوعی: عاشق به اندازهای که توان دارد، در مقابل بیرحمی خوبان صبر میکند و سختیهای ناشی از برخورد آنها را به مانند ضربه شمشیر بر روی سنگ تحمل میکند. این نشاندهندهی استقامت و پایداری اوست.
بهاران را از آن رو دوست میدارم که این موسم
شباهت گونهای دارد به ایام جوانیها
هوش مصنوعی: بهار را به خاطر شباهتش به دوران جوانیام دوست دارم.
فراگیرم هزاران نکته از طرز نگاه او
کسی چون من نمیفهمد زبان بیزبانیها
هوش مصنوعی: من هزاران نکته را از نحوهی نگاه او دریافت میکنم، اما کسی مثل من نمیتواند زبان بیکلام او را درک کند.
ازو در رقص پاکوبی، ز من سر در رهش دادن
ازو افشاندن دستی و از من جانفشانیها
هوش مصنوعی: او در حال رقص و شادی است و من در پی او هستم. من به خاطر او جان خود را فدای او میکنم و به دست او زندگیام را نثار میکنم.
چنان کز زور ضعف از چهره رنگ عاشقان خیزد
بود سوی تو پروازم به بال ناتوانیها
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر قدرت ضعف، رنگپریدگی را از چهره خود نشان میدهند. من نیز با وجود ناتوانیهایم، به سمت تو پرواز میکنم.
هلاک آن خم ابرو که در هر جنبشی جویا
شکار خود کند دل را به زور شخ کمانیها
هوش مصنوعی: عشق و فریب آن چشمان ابرو خم که در هر حرکتی دل را به دنبال خود میکشند، باعث ویرانی و آسیب میشود.

جویای تبریزی