شمارهٔ ۷۵
تا کی از شوق لبت تشنه جگر خواهم زیست
با دل سوخته و دیده تر خواهم زیست
تاج عزت به سرم خاک مذلت شده است
چند دور از در تو خاک به سر خواهم زیست
گرچه صد بار چو مورم سپری زیر قدم
در ره خدمت تو بسته کمر خواهم زیست
بس که زد شعله ام امشب رگ جان بی تو چو شمع
روشنم نیست که تا وقت سحر خواهم زیست
جان ز تن رفت و خیال تو به جایش بنشست
به تو خواهم پس ازین زیست اگر خواهم زیست
زیستن با تو چو از دست رقیبان نتوان
بعد ازین بی تو به پیغام و خبر خواهم زیست
می روی شاد که جامی به غم ما خوش زی
بی تو پیداست که من چند دگر خواهم زیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا کی از شوق لبت تشنه جگر خواهم زیست
با دل سوخته و دیده تر خواهم زیست
هوش مصنوعی: مدت زیادی را نمیتوانم با اشتیاق و آرزوی لبهای تو زندگی کنم، در حالی که دلام سوخته و چشمانم پر از اشک است.
تاج عزت به سرم خاک مذلت شده است
چند دور از در تو خاک به سر خواهم زیست
هوش مصنوعی: به سرم مایههای افتخار گذاشتهام، اما حالا در عزا و خفت به سر میبرم. چندین بار از درگاه تو دور افتادهام و در این حال میخواهم با خاک زندگی کنم.
گرچه صد بار چو مورم سپری زیر قدم
در ره خدمت تو بسته کمر خواهم زیست
هوش مصنوعی: هرچند که مانند مور، بارها زیر پای تو میروم و در راه خدمت به تو زحمت میکشم، اما هنوز هم خواهم زیست.
بس که زد شعله ام امشب رگ جان بی تو چو شمع
روشنم نیست که تا وقت سحر خواهم زیست
هوش مصنوعی: امشب به قدری احساس آتش و شدت غم دارم که بدون تو مانند شمعی روشن هستم، اما نمیدانم تا صبح چقدر میتوانم دوام بیاورم.
جان ز تن رفت و خیال تو به جایش بنشست
به تو خواهم پس ازین زیست اگر خواهم زیست
هوش مصنوعی: وقتی جانم از بدنم جدا شد، فقط یاد تو در ذهنم باقی ماند. اگر بخواهم زندگی کنم، تنها به خاطر تو زندگی میکنم.
زیستن با تو چو از دست رقیبان نتوان
بعد ازین بی تو به پیغام و خبر خواهم زیست
هوش مصنوعی: زندگی کردن با تو برایم ممکن نیست، پس از این نمیتوانم بدون تو تنها به پیام و خبر بسنده کنم.
می روی شاد که جامی به غم ما خوش زی
بی تو پیداست که من چند دگر خواهم زیست
هوش مصنوعی: تو با خوشحالی میروی و بیتوجه به غم ما، اما برای من روشن است که بدون تو نمیتوانم زندگی کنم و نمیدانم چه چارهای دارم.