گنجور

شمارهٔ ۷۲

آن چه نور است که از وادی بطحا برخاست
که همه کون و مکانش به تماشا برخاست
وان چه نخل است به یثرب که چو بالا بنمود
نعره شوق وی از عالم بالا برخاست
یکزمان بر سر راهش به تماشا که نشست
که ز عشقش نه سراسیمه و شیدا برخاست
عاقبت بر لب او ختم شد از معجز حسن
گرچه اول دم احیا ز مسیحا برخاست
هیچ جا نکته ای از لعل شکرخاش نرفت
که نه پرشور شد آن مجلس و غوغا برخاست
دردنوشان غمش نعره مستانه زدند
چه صداها که ازین گنبد مینا برخاست
شد خرامان سوی صحرا اثر دامن اوست
هر گل و لاله که از دامن صحرا برخاست
وعده ای از لبش امروز به میخانه رسید
از دل باده گساران غم فردا برخاست
دید جامی قد آن سرو به جولانگه ناز
پا ز سر کرده به خدمت به سرپا برخاست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن چه نور است که از وادی بطحا برخاست
که همه کون و مکانش به تماشا برخاست
هوش مصنوعی: چیزی که نور آن از سرزمین بطحا تابید، به گونه‌ای است که تمام جهان و تمامی موجودات برای تماشای آن آماده شدند.
وان چه نخل است به یثرب که چو بالا بنمود
نعره شوق وی از عالم بالا برخاست
هوش مصنوعی: درخت نخل در شهر یثرب، وقتی که به اوج رسید، صدای شوقش از آسمان بلند شد.
یکزمان بر سر راهش به تماشا که نشست
که ز عشقش نه سراسیمه و شیدا برخاست
هوش مصنوعی: روزی در مسیر او نشستم و به تماشایش پرداختم؛ در حالی که از عشقش نه مضطرب شدم و نه دیوانه.
عاقبت بر لب او ختم شد از معجز حسن
گرچه اول دم احیا ز مسیحا برخاست
هوش مصنوعی: در نهایت، کلام او با زیبایی و معجزه‌اش به پایان رسید، هرچند که ابتدا، تحولی شبیه به عمل مسیحا به وجود آورد.
هیچ جا نکته ای از لعل شکرخاش نرفت
که نه پرشور شد آن مجلس و غوغا برخاست
هوش مصنوعی: در هیچ مکانی از زیبایی و شوق لب‌های شیرین خبری نبود که مجلسی برپا نشود و شور و هیجان به‌پا نگردد.
دردنوشان غمش نعره مستانه زدند
چه صداها که ازین گنبد مینا برخاست
هوش مصنوعی: دردورنج‌های او باعث شد که آوازهای شگفت‌انگیزی سر بدهند و از این آسمان آبی صداهایی بلند شود.
شد خرامان سوی صحرا اثر دامن اوست
هر گل و لاله که از دامن صحرا برخاست
هوش مصنوعی: هر گلی و لاله‌ای که از دامن خاک و زمین سرسبز بیرون می‌آید، به خاطر زیبایی و لطافت دامن طبیعت است که به سمت صحرا می‌رود.
وعده ای از لبش امروز به میخانه رسید
از دل باده گساران غم فردا برخاست
هوش مصنوعی: امروز لبخند و وعده‌ای که از او شنیدم، مرا به میخانه آورد. از دل کسانی که از باده می‌نوشند، غم و نگرانی فردا رخت بربست.
دید جامی قد آن سرو به جولانگه ناز
پا ز سر کرده به خدمت به سرپا برخاست
هوش مصنوعی: در اینجا توصیف زیبایی یک سرو به تصویر کشیده شده است که به خاطر ناز و لطافتش، به خرامش و حرکت در می‌آید. کسی که در کنار او حضور دارد، از زیبایی او متأثر شده و به احترامش پا به زمین می‌گذارد و به حالت ایستاده در می‌آید.