گنجور

شمارهٔ ۴

عاشقم اما نمی گویم کجا
بیخودم لیکن نمی دانم چرا
بیخودم زان می که آن را نیست جام
عاشقم جایی که آنجا نیست جا
حبذا زان می که از یک جرعه ساخت
از وجود خویشتن فانی مرا
ساقیا یک جرعه دیگر ببخش
تا شوم فانی ز پندار فنا
چون ز پندار فنا فانی شوم
برزنم سر از گریبان بقا
عشق بازم با تو فارغ آمده
از خیال غیر و پندار سوا
بلکه من هم از میان بیرون روم
جامی آسا با تو بگذارم تو را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقم اما نمی گویم کجا
بیخودم لیکن نمی دانم چرا
هوش مصنوعی: من عاشق هستم اما نمی‌گویم، نمی‌دانم چرا به این حالت دچار شده‌ام.
بیخودم زان می که آن را نیست جام
عاشقم جایی که آنجا نیست جا
هوش مصنوعی: من بی‌دلیل عاشقم و در حالی که اهل میخوارگی نیستم، به جایی تعلق دارم که وجود ندارد و ناممکن است.
حبذا زان می که از یک جرعه ساخت
از وجود خویشتن فانی مرا
هوش مصنوعی: چه خوب است که آن می، با یک جرعه‌ای، من را از وجود خودم فانی کند.
ساقیا یک جرعه دیگر ببخش
تا شوم فانی ز پندار فنا
هوش مصنوعی: ای ساقی، یک جرعه دیگر به من بده تا از اندیشه‌های زودگذر و فانی رها شوم و به حالتی فراموشی برسم.
چون ز پندار فنا فانی شوم
برزنم سر از گریبان بقا
هوش مصنوعی: وقتی از اندیشه‌های زودگذر و فنا برخواهم گشت، به‌طور کامل از دنیای باقی جدا می‌شوم.
عشق بازم با تو فارغ آمده
از خیال غیر و پندار سوا
هوش مصنوعی: عشق دوباره با من است و از هر خیال دیگری و تفکرهای بیهوده آزاد شده‌ام.
بلکه من هم از میان بیرون روم
جامی آسا با تو بگذارم تو را
هوش مصنوعی: من نیز از میان بیرون می‌آیم تا جامی با تو بگذارم.

حاشیه ها

1402/09/02 02:12
س ش

ساقیا یک جرعه ی دیگر ببخش    درست تر است... خط ۴