گنجور

شمارهٔ ۱ - فی توحید الباری عز اسمه

سبحان من تحیر فی ذاته سواه
فهم خرد به کنه کمالش نبرده راه
از ما قیاس ساحت قدسش بود چنانک
موری کند مساحت گردون ز قعر چاه
بر وحدتش صحیفه لاریب حجت است
اینک نوشته از شهدالله بر آن گواه
عمری خرد چو چشمه «ها» چشمها گشاد
تا بر کمال کنه اله افکند نگاه
لیکن کشید عاقبتش در دو دیده میل
شکل «الف » که حرف نخست است از اله
طوبی که هشت روضه پر از شاخ و برگ اوست
هست از ریاض مکرمتش دسته گیاه
شبهای تار در لگن نقره کوب شاخ
روشن کند ز مشعل خورشید شمع ماه
قهار بی منازع و غفار بی ملال
دیان بی معاون و سلطان بی سپاه
با غیر او اضافت شاهی بود چنانک
بر یک دو چوب پاره ز شطرنج نام شاه
آن را که سرفراز کند از کلاه فقر
از فرق سرکشان جهان درکشد کلاه
وان را که قامت از کشش او بود کمان
صد صید دولت افکند از یک خدنگ آه
بر یاد اوست عیش جوانان میکده
وز شوق اوست نعره پیران خانقاه
ز امید بردباری او پشت ما به کوه
وز بیم بی نیازی او روی ما چو کاه
جامی که نامه عملش را نیامده
عنوان به غیر مظلمه مضمون بجز گناه
موی سیاه را به هوس می کند سفید
روی سفید را ز گنه می کند سیاه
حالش تب خجالت و آه ندامت است
هرگز نبوده حال کسی این چنین تباه
گاهی که تکیه بر عمل خود کنند خلق
او را مباد جز کرمت هیچ تکیه گاه
با او به فضل کار کن ای مفضل کریم
کز عدل تو به فضل تو می آورد پناه
زینسان که فعل اوست ندارد زبان عذر
زانجا که لطف توست تو خود عذر او بخواه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبحان من تحیر فی ذاته سواه
فهم خرد به کنه کمالش نبرده راه
هوش مصنوعی: پاک و منزه است آن کسی که جز خود او، هیچ‌کس نتوانسته به عمق و کمال ذاتش پی ببرد و عقل‌ها به درک حقیقت او نتوانسته‌اند دست یابند.
از ما قیاس ساحت قدسش بود چنانک
موری کند مساحت گردون ز قعر چاه
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که انسان نمی‌تواند عظمت و مقام الهی را به طور کامل درک کند، همان‌طور که یک مورچه نمی‌تواند ابعاد بزرگ آسمان را از ته چاه بفهمد. به عبارتی دیگر، ظرفیت فهم ما در برابر جلال و شکوه خداوند بسیار محدود است.
بر وحدتش صحیفه لاریب حجت است
اینک نوشته از شهدالله بر آن گواه
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که بر وحدت او مدرک و سندی بدون تردید موجود است و این مدرک که از جانب خدا با لطف و محبت نوشته شده است، برای آن وحدت گواهی می‌دهد.
عمری خرد چو چشمه «ها» چشمها گشاد
تا بر کمال کنه اله افکند نگاه
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند چشمه‌ای از خرد و دانایی است که با گذر زمان، آگاهی او را بیشتر می‌کند. این آگاهی به او اجازه می‌دهد تا به عمیق‌ترین و عالی‌ترین مسائل و مفاهیم هستی نگاهی بیفکند و به درک بیشتری از کمال الهی دست یابد.
لیکن کشید عاقبتش در دو دیده میل
شکل «الف » که حرف نخست است از اله
هوش مصنوعی: در نهایت، او بر دو چشمش آرزویی را کشید که به شکل حرف «الف» است؛ حرف اول کلمه «اله» که نشان از معنای عمیق و الهی دارد.
طوبی که هشت روضه پر از شاخ و برگ اوست
هست از ریاض مکرمتش دسته گیاه
هوش مصنوعی: درخت طوبا که دارای هشت باغ پر از شاخه و برگ است، نشانه‌ای از فضای مکرمت و خوبی‌های اوست که در آن گیاهانی به وفور هستند.
شبهای تار در لگن نقره کوب شاخ
روشن کند ز مشعل خورشید شمع ماه
هوش مصنوعی: در شب‌های تاریک، با کوبیدن شاخ نوری بر روی لگن نقره‌ای، روشنی را از مشعل خورشید می‌سازد و شمعی به شکل ماه به وجود می‌آورد.
قهار بی منازع و غفار بی ملال
دیان بی معاون و سلطان بی سپاه
هوش مصنوعی: بی‌نظیر و توانمند در قدرت و بخشایش، عادل و بی‌طرف در قضاوت، بدون کمک و یاری و پادشاهی که بدون ارتش خود حکمرانی می‌کند.
با غیر او اضافت شاهی بود چنانک
بر یک دو چوب پاره ز شطرنج نام شاه
هوش مصنوعی: اگر به جز او به چیزی تکیه کنی، آن چنان بی‌ارزش است که مانند نام شاهی بر دو تکه چوب شطرنج خواهد بود.
آن را که سرفراز کند از کلاه فقر
از فرق سرکشان جهان درکشد کلاه
هوش مصنوعی: آن کس که با عزت و بزرگی خود می‌تواند فقر را برطرف کند، همان‌طور که کلاه بر سر کسی که مغرور است گذاشته می‌شود، او می‌تواند بر سر سرکش‌های دنیا نیز کلاه بگذارد.
وان را که قامت از کشش او بود کمان
صد صید دولت افکند از یک خدنگ آه
هوش مصنوعی: آن شخص که قد و قامتش به خاطر او مانند کمان است، با یک تیر، شکارهای زیادی از خوشبختی را به زمین می‌زند.
بر یاد اوست عیش جوانان میکده
وز شوق اوست نعره پیران خانقاه
هوش مصنوعی: شادی جوانان در میخانه به یاد اوست و ناله‌ها و فریادهای پیران در خانقاه به خاطر عشق اوست.
ز امید بردباری او پشت ما به کوه
وز بیم بی نیازی او روی ما چو کاه
هوش مصنوعی: از امید صبر و استقامت او، ما مانند کوهی محکم و استوار هستیم و از ترس بی‌نیازی او، ما همچون کاه نازک و بی‌پناه به نظر می‌رسیم.
جامی که نامه عملش را نیامده
عنوان به غیر مظلمه مضمون بجز گناه
هوش مصنوعی: جامی که نامه عملش نیامده، هیچ جز گناهی در آن نیست و به جز ظلمی که به دیگران کرده، چیزی برای ارائه ندارد.
موی سیاه را به هوس می کند سفید
روی سفید را ز گنه می کند سیاه
هوش مصنوعی: موهای سیاه به خاطر آرزوها و خواسته‌ها به سفیدی می‌رسند، و چهره‌های سفید نیز به خاطر گناهان به تاریکی می‌افتند.
حالش تب خجالت و آه ندامت است
هرگز نبوده حال کسی این چنین تباه
هوش مصنوعی: او در حالتی است که دچار شرمندگی و پشیمانی است و هیچ‌کس هرگز به این اندازه گرفتار و ویران نبوده است.
گاهی که تکیه بر عمل خود کنند خلق
او را مباد جز کرمت هیچ تکیه گاه
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسان‌ها به عمل خود تکیه می‌کنند، اما بهتر است که تنها به بزرگواری و کرامت شما امید داشته باشند و نه به هیچ چیز دیگر.
با او به فضل کار کن ای مفضل کریم
کز عدل تو به فضل تو می آورد پناه
هوش مصنوعی: با او به خوبی رفتار کن ای مفضل نیکوکار، زیرا به واسطه‌ی انصاف و کرمت، او به تو پناه خواهد آورد.
زینسان که فعل اوست ندارد زبان عذر
زانجا که لطف توست تو خود عذر او بخواه
هوش مصنوعی: اقدامات او به قدری واضح و آشکار است که نیازی به توضیح و عذرخواهی ندارد، چرا که مهربانی و بخشش تو همیشه در نظر است؛ بنابراین خودت از او بخواه که عذرش را بپذیرد.