گنجور

شمارهٔ ۱۹۴

عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست
جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست
کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود
چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست
چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان
چون کنم جانا که جز نام تو هیچم یاد نیست
ای فلک اندوه شیرین بر دل خسرو منه
کین بضاعت را خریداری به از فرهاد نیست
گر رسد صد زخم ازو بر جان دلا افغان مکن
زانکه خوی نازکش را طاقت فریاد نیست
گرم می بینم به مهر خود دل آن مه ولی
مهر خوبان را چو صبر عاشقان بنیاد نیست
بر سر راهش فتادم دی که داد من بده
گفت جامی خیز کاندر دین خوبان داد نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست
جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست
هوش مصنوعی: نوروز فرارسیده است و همه جا بوی شادی و جشن می‌زند، اما من نمی‌توانم دلی را پیدا کنم که از غم آزاد و شاد باشد، جز دل خودم، که همچنان از غم رهایی نیافته است.
کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود
چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم در روز عید با تو بی‌احترامی کنم، در حالی که من جرأت تبریک گفتن به تو را هم ندارم؟
چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان
چون کنم جانا که جز نام تو هیچم یاد نیست
هوش مصنوعی: هرگاه که بخواهم صحبت کنم، نام تو بر زبانم می‌آید. عزیزم، چگونه باید سخن بگویم وقتی که جز نام تو چیزی را به یاد ندارم؟
ای فلک اندوه شیرین بر دل خسرو منه
کین بضاعت را خریداری به از فرهاد نیست
هوش مصنوعی: ای آسمان، نگذار که اندوه شیرین بر دل خسرو قرار گیرد، چرا که کسی که توانایی خرید این عشق را دارد، بهتر از فرهاد نیست.
گر رسد صد زخم ازو بر جان دلا افغان مکن
زانکه خوی نازکش را طاقت فریاد نیست
هوش مصنوعی: اگر صد زخم از او به جانت برسد، نباید دلتنگ و نالان شوی؛ زیرا طبیعت شخص نازک‌دل چنان است که تاب تحمل فریاد و اعتراض ندارد.
گرم می بینم به مهر خود دل آن مه ولی
مهر خوبان را چو صبر عاشقان بنیاد نیست
هوش مصنوعی: این ابیات به بیان احساس عمیق عاشقانه شاعر اشاره دارند. او می‌گوید که دلش فقط به خاطر عشق و محبت آن محبوب روشن و گرم است. اما در عین حال، نشان می‌دهد که عشق به معشوق‌ها و زیبایی‌ها، به اندازه صبر و تحملی که عاشقان به خاطر عشق می‌چشند، پایدار نیست. به طور خلاصه، عشق و دوستی زیباست اما به سادگی نمی‌تواند به عمق صبر و استقامت عاشقان برسد.
بر سر راهش فتادم دی که داد من بده
گفت جامی خیز کاندر دین خوبان داد نیست
هوش مصنوعی: در مسیر او به زمین افتادم و او به من گفت: فکری کن، چون در دین نیکان، بخشش و عطا وجود ندارد.