گنجور

بخش ۶۹ - حکایت آن اعرابی اشتر گم کرده که میگفت کاشکی من نیز با اشتر خویش گم گشتمی تا هر که وی را یافتی مرا نیز با وی یافتی

آن عرابی چون شد اشتر در شتاب
از شتر افتاد چشمی مست خواب
از سبکباری شتر چون یاریی
دید کرد آغاز خوش رفتاریی
چون عرابی بامداد از خواب خاست
پی نبرد اصلا که آن اشتر کجاست
گفت واویلا که گم گشت اشترم
ماند خاطر از خیال او پرم
کاش با او گشتمی من نیز گم
تا نرفتی بر سرم این اشتلم
هر کجا او رفت با او رفتمی
تا ازین دوری به یکسو رفتمی
هر که آن گم گشته را وایافتی
با من آواره یکجا یافتی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن عرابی چون شد اشتر در شتاب
از شتر افتاد چشمی مست خواب
هوش مصنوعی: آن عرابی که در شتاب بود و مانند شتر می‌دوید، به خواب عمیقی فرو رفت و از شتر سقوط کرد.
از سبکباری شتر چون یاریی
دید کرد آغاز خوش رفتاریی
هوش مصنوعی: وقتی شتر احساس سبکی و راحتی کرد، به کمک و یاری دیگری، رفتار خوشایندی را آغاز کرد.
چون عرابی بامداد از خواب خاست
پی نبرد اصلا که آن اشتر کجاست
هوش مصنوعی: وقتی عرابی صبح زود از خواب بیدار شد، اصلاً متوجه نشد که آن شتر کجاست.
گفت واویلا که گم گشت اشترم
ماند خاطر از خیال او پرم
هوش مصنوعی: گفت: وای از حال من! شترم گم شده و من در خیال او دلم پر است.
کاش با او گشتمی من نیز گم
تا نرفتی بر سرم این اشتلم
هوش مصنوعی: کاش من هم مثل او گم می‌شدم تا اینکه به من این حرف‌های تند و گزنده را نمی‌زدی.
هر کجا او رفت با او رفتمی
تا ازین دوری به یکسو رفتمی
هوش مصنوعی: هر کجا که او می‌رفت، من هم با او می‌رفتم تا از این فاصله و جدایی رهایی پیدا کنم.
هر که آن گم گشته را وایافتی
با من آواره یکجا یافتی
هوش مصنوعی: هر کس که آن گم‌شده را پیدا کند، در واقع با من که در درجا هستم و آواره‌ام، ملاقات کرده است.