گنجور

شمارهٔ ۴۰ - زاده سپاهان

ای که همای کرم طبع تو
عالم در سایه پر پرورد
بهر نثار قدمت آفتاب
در دل کان گوهر و زر پرورد
مردمک دیده شرعی ازان
عقلت در دیده سر پرورد
کر زچه خوانند صد فراازانک
لفظ تو نشنیده گهر پرورد
با خوشی لفظ تو طرفی نی است
تا بچه امید شکر پرورد
والله اگر مادر فضل و هنر
مثل تو یکشخص دگر پرورد
رسم قدر داری در تربیت
کان پدر این نیز پسر پرورد
چون تو کنی تربیت از شرم تو
شاخ سرافکنده ثمر پرورد
سایه فکن بر من حیران که شاخ
از نظر چشمه خور پرورد
جز تو مرا در همه عالم کسی
بالله والله اگر پرورد
مثل توئی تربیت من کند
قرصه خورشید قمر پرورد
زاد مراد خاک سپاهان ولیک
خوی ندارد که پسر پرورد
گرچه شرر زاید ز آتش همی
نیست بر آتش که شرر پرورد
خصم من ار گوید صدر جهان
مردم را بهر هنر پرورد
نز هنر ذره بود کافتاب
دایم در ظل نظر پرورد
آهوی آنکس چکند کو چو مشک
مدح تو در خون جگر پرورد
فیض کف تست که طبعم چنین
لفظ و معانی خوش و تر پرورد
گل همه زان دارد این رنگ و بوی
کش نفس باد سحر پرورد
قدر من از مدح تو افزون شود
ماه ز تأثیر سفر پرورد
عقل اگر مدح چو تو سروری
در من بی قدر و خطر پرورد
دور نباشد ز خرد کافتاب
لعل اندر حجر حجر پرورد
چرخ زمن عمر بر شوت ستد
بر طمع بوک و مگر پرورد
رفت جوانی و نپرورد هیچ
بعد خزان شاخ چه بر پرورد
ور بقضا فایت باز آورد
گیر کز این پس چقدر پرورد
تا که درین مهد بتحریک باد
نامیه را شیر قدر پرورد
بادی در غنچه عصمت که چرخ
از گلت افروخته تر پرورد
فرخت اینعید که گردون عدوت
از پی قربان تو بر پرورد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که همای کرم طبع تو
عالم در سایه پر پرورد
هوش مصنوعی: ای کسی که بال و پر نعمت‌های تو، سراسر عالم را زیر سایه خود پرورش می‌دهد.
بهر نثار قدمت آفتاب
در دل کان گوهر و زر پرورد
هوش مصنوعی: به خاطر قدوم تو، خورشید در دل معادن، گوهر و طلا پرورش می‌دهد.
مردمک دیده شرعی ازان
عقلت در دیده سر پرورد
هوش مصنوعی: چشمان تو نشانه‌ای از عقل و درک تو هستند که از آن بهره‌مند هستی.
کر زچه خوانند صد فراازانک
لفظ تو نشنیده گهر پرورد
هوش مصنوعی: به چه دلیل کسی را کر می‌دانند؟ زیرا او کلماتی را که تو می‌گویی نشنیده و توانایی درک آن‌ها را ندارد.
با خوشی لفظ تو طرفی نی است
تا بچه امید شکر پرورد
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که اگر خوشی و شادمانی در صحبت‌های تو وجود نداشته باشد، نمی‌توان به هیچ امیدی به خوبی و شیرینی دست یافت. به عبارتی، برای رسیدن به خوشبختی و شکرگزاری، نیاز است که گفتار انسان آکنده از شادی و positivity باشد.
والله اگر مادر فضل و هنر
مثل تو یکشخص دگر پرورد
هوش مصنوعی: به خدا قسم، اگر کسی مثل تو که مادر فضل و هنر است، دیگری را تربیت کند.
رسم قدر داری در تربیت
کان پدر این نیز پسر پرورد
هوش مصنوعی: در تربیت فرزندان، این که پدر چقدر با معرفت و با ارزش است، بر روی تربیت فرزند نیز تأثیر می‌گذارد. پدر نقش مهمی در پرورش و تربیت فرزندان دارد.
چون تو کنی تربیت از شرم تو
شاخ سرافکنده ثمر پرورد
هوش مصنوعی: وقتی تو به‌خودت رسیدگی کنی و از شرم خود مراقبت کنی، به‌تمامی زیبایی‌ها و ثمرات درونی‌ات دست می‌یابی.
سایه فکن بر من حیران که شاخ
از نظر چشمه خور پرورد
هوش مصنوعی: سایه‌ات را بر سر من بیفکن، چرا که من در حیرت هستم و درختی که از چشمه خورشید رشد کرده، از نظر دور شده است.
جز تو مرا در همه عالم کسی
بالله والله اگر پرورد
هوش مصنوعی: جز تو هیچ‌کس در این دنیا نیست که به من بگوید به خدا اگر نیکو کند.
مثل توئی تربیت من کند
قرصه خورشید قمر پرورد
هوش مصنوعی: شما مانند خورشید و ماهی هستید که مرا به خوبی پرورش داده‌اید.
زاد مراد خاک سپاهان ولیک
خوی ندارد که پسر پرورد
هوش مصنوعی: محل تولد و ریشه اصالت سپاهان برای کسی که در آنجا به دنیا آمده اهمیت دارد، اما او ویژگی‌ها و صفات برجسته‌ای که باید داشته باشد را ندارد، همانند فرزندی که به خوبی تربیت نشده باشد.
گرچه شرر زاید ز آتش همی
نیست بر آتش که شرر پرورد
هوش مصنوعی: هرچند که جرقه‌ها از آتش به وجود می‌آیند، اما آتش فقط جرقه‌ها را پدید نمی‌آورد.
خصم من ار گوید صدر جهان
مردم را بهر هنر پرورد
هوش مصنوعی: اگر دشمن من بگوید که در تمام جهان برای هنر، مردم را تربیت کرده‌ام،
نز هنر ذره بود کافتاب
دایم در ظل نظر پرورد
هوش مصنوعی: از زیبایی ذره‌ای، خورشید همیشه در سایهٔ نظر خالق پرورش می‌یابد.
آهوی آنکس چکند کو چو مشک
مدح تو در خون جگر پرورد
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند آهو با عشق و شوق در مدح تو سخن بگوید، دلش پر از درد و احساسات عمیق است که از دلش برمی‌خیزد.
فیض کف تست که طبعم چنین
لفظ و معانی خوش و تر پرورد
هوش مصنوعی: واژه‌ها و معانی زیبا و دلنشینی که به زبان می‌آورم، از دست خداوند و لطف او نشأت گرفته‌اند.
گل همه زان دارد این رنگ و بوی
کش نفس باد سحر پرورد
هوش مصنوعی: گل به خاطر نفس باد سحر این رنگ و بوی زیبا را دارد.
قدر من از مدح تو افزون شود
ماه ز تأثیر سفر پرورد
هوش مصنوعی: من با ستایش تو ارزش و جایگاه بالاتری پیدا می‌کنم، مانند این که ماه با پرتوهای خورشید روشن‌تر می‌شود.
عقل اگر مدح چو تو سروری
در من بی قدر و خطر پرورد
هوش مصنوعی: اگر عقل، تو را به ستایش و بزرگداشت مرا وادار کند، در این صورت برای من بی‌مقدار و بی‌خطر خواهد بود.
دور نباشد ز خرد کافتاب
لعل اندر حجر حجر پرورد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همچنان که شفافیت و زیبایی یک لعل در دل سنگ نهفته است، خرد و دانش نیز می‌تواند در هر جا و از هر منبعی به دست بیاید و دور از دسترس نباشد. به عبارت دیگر، حکمت و معرفت همیشه در اطراف ما وجود دارد و ما باید آن را بشناسیم و از آن بهره‌مند شویم.
چرخ زمن عمر بر شوت ستد
بر طمع بوک و مگر پرورد
هوش مصنوعی: زمانه به سرعت در حال گذر است و زندگی در حال عبور. انسان باید به‌فکر آینده‌اش باشد و از فرصت‌ها بهره‌برداری کند، چرا که زندگی ممکن است به صورت ناگهانی تغییر کند.
رفت جوانی و نپرورد هیچ
بعد خزان شاخ چه بر پرورد
هوش مصنوعی: جوانی از بین رفت و هیچ چیزی را پرورش نداد، همان‌طور که بعد از فصل پاییز، درختی به بار نمی‌نشیند.
ور بقضا فایت باز آورد
گیر کز این پس چقدر پرورد
هوش مصنوعی: اگر تقدیر را از دست بدهی و نتوانی آن را جبران کنی، برایت مهم نیست که چقدر از آن گذشته است.
تا که درین مهد بتحریک باد
نامیه را شیر قدر پرورد
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این مهد، باد نامی را به تحریک و تحرک درآورد، شیر قَدری پرورش می‌یابد.
بادی در غنچه عصمت که چرخ
از گلت افروخته تر پرورد
هوش مصنوعی: نسیم لطیفی در دل گلبرگ‌های عصمت وزیده است که به واسطه آن، آسمان و چرخش جهان از زیبایی و شکوه آن بیش از پیش می‌درخشد.
فرخت اینعید که گردون عدوت
از پی قربان تو بر پرورد
هوش مصنوعی: این عید را گرامی بدار، زیرا آسمان در پی قربانی کردن تو برآمده است.