گنجور

شمارهٔ ۲۰ - دولت

زان دوایی که نیست انجامش
سر علّت ببر که شد نامش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زان دوایی که نیست انجامش
سر علّت ببر که شد نامش
هوش مصنوعی: از دارویی که پایانش نامعلوم است، ریشه‌ی علت را برکن زیرا نامش همین است.

حاشیه ها

1402/10/03 23:01
کژدم

حل معما:

اگر واپسین حرف واژهٔ «دوا» و نخستین حرف واژهٔ «علت» را برداشته، حاصل این دو کار را کنار هم بگذاریم به دولت می‌رسیم.

دوا - ا = دو

علت - عـ = لت

دو + لت = دولت