شمارهٔ ۴۶۷
در جهان ما دلبری خواهیم کرد
وز جهانی دلبری خواهیم کرد
پای دل در بند غم خواهیم داد
ما نه کاری سرسری خواهیم کرد
گرچه چون مور ضعیفم ناتوان
با پلنگان همسری خواهیم کرد
چون ندارم بی وصالت خواب و خور
با خیالت داوری خواهیم کرد
در فراقت صبحدم در کوهسار
ناله چون کلک دری خواهیم کرد
بر رقیبان حمله ای همچون خلیل
بر بتان آزری خواهیم کرد
بندگی کردیم اگر درخور فتد
بعد از این ما چاکری خواهیم کرد
چون خیالت در جهان بین آمدم
جان و دل را یاوری خواهیم کرد
گریه در شوق رخی همچون نگار
همچو ابر آذری خواهیم کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در جهان ما دلبری خواهیم کرد
وز جهانی دلبری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: در دنیای ما عشق و جذابیت را تجربه خواهیم کرد و همچنین از دنیای عشق و جذابیت بهرهمند خواهیم شد.
پای دل در بند غم خواهیم داد
ما نه کاری سرسری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: دل ما درگیر غم است و تمام تلاشمان را خواهیم کرد. کارمان سرسری نخواهد بود و به آن اهمیت میدهیم.
گرچه چون مور ضعیفم ناتوان
با پلنگان همسری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: با اینکه من مانند مورچهای ضعیف و ناتوان هستم، اما با پلنگان که نماد قدرت هستند، هم نشینی و همسری خواهیم داشت.
چون ندارم بی وصالت خواب و خور
با خیالت داوری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: از آنجا که بدون حضور تو نمیتوانم نه بخوابم و نه بخورم، با خیال تو در دل خود قضاوت و به زندگی ادامه میدهم.
در فراقت صبحدم در کوهسار
ناله چون کلک دری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: در غیبت تو، صبحگاه در دمنوش کوه بهمانند کمانچهای خواهیم ناله کرد.
بر رقیبان حمله ای همچون خلیل
بر بتان آزری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: ما همچون خلیل (ابراهیم) که به بتهای آزری حمله کرد، به رقیبان خود حملهای قاطع و متهورانه خواهیم کرد.
بندگی کردیم اگر درخور فتد
بعد از این ما چاکری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: ما اگر در آینده لایق بندگی باشیم، به خدمتگذاری ادامه خواهیم داد.
چون خیالت در جهان بین آمدم
جان و دل را یاوری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: وقتی که به یاد تو در این دنیا میآیم، جان و دل خود را آماده کمک و حمایت میکنم.
گریه در شوق رخی همچون نگار
همچو ابر آذری خواهیم کرد
هوش مصنوعی: در انتظار دیدن چهره محبوب، چنان خواهیم گریست که گویی ابرهای آذری در حال باریدن هستند.