بخش ۲۰۵ - بازگشت نستوه
وز ایران از آن سی هزاران سوار
فزون کشته بودند هشده هزار
فریدون از ایشان چو آگاه شد
دژم گشت و شادیش کوتاه شد
سپهدار را سرزنش کرد و گفت
که همچون زنان در شبستان بخفت
بر او لاجرم دشمنش یافت دست
سپاه مرا بیشتر کشت و خست
یکی گفت از آن بازمانده سپاه
که شاها، نبوده ست او را گناه
که این مایه مردم که باز آمدیم
اگرچه به رنج دراز آمدیم
ز فرّ تو و رنج نستوه بود
که در پیش دشمن یکی کوه بود
اگر کوشی را او نخستی به تیغ
کس از ما بخستی به راه گریغ
چو او خسته شد لشکرش گشت باز
کسی از پی ما نیامد فراز
سه باره فزون بود از ما سپاه
نهان کرده در شهر یکچند گاه
چو ایمن شدیم او شبیخون نمود
کنون بودنی بود و گفتن چه سود
بخش ۲۰۴ - شبیخون کردن کوش بر نستوه و زخمی شدن کوش و شکست ایرانیان: شب تیره دروازه بگشاد زودبخش ۲۰۶ - رفتن قبادِ کاوه به کارزار کوش: فریدون برآشفت از آن دیوزاد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وز ایران از آن سی هزاران سوار
فزون کشته بودند هشده هزار
هوش مصنوعی: از ایران سی هزار سوار بیشتر کشته شده بودند و تعداد آنها به هجده هزار میرسید.
فریدون از ایشان چو آگاه شد
دژم گشت و شادیش کوتاه شد
هوش مصنوعی: فریدون وقتی از وضعیت آنان مطلع شد، ناراحت و غمگین شد و شادیاش کم شد.
سپهدار را سرزنش کرد و گفت
که همچون زنان در شبستان بخفت
هوش مصنوعی: او فرمانده را ملامت کرد و گفت که مانند زنان در جای خواب استراحت کردهای.
بر او لاجرم دشمنش یافت دست
سپاه مرا بیشتر کشت و خست
هوش مصنوعی: او به ناچار دشمن خود را در قویترین سپاه من پیدا کرد و به همین دلیل بیشتر از قبل آسیب دید و خسته شد.
یکی گفت از آن بازمانده سپاه
که شاها، نبوده ست او را گناه
هوش مصنوعی: یکی از بازماندههای سپاه گفت که ای شاه، او هیچ گناهی ندارد و در واقع تقصیری به گردن او نیست.
که این مایه مردم که باز آمدیم
اگرچه به رنج دراز آمدیم
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگرچه در بازگشت ما به سوی مردم، زحمات و مشقتهای زیادی کشیدیم، اما این امر باعث افتخار و ارزش ماست.
ز فرّ تو و رنج نستوه بود
که در پیش دشمن یکی کوه بود
هوش مصنوعی: از قدرت و زیبایی تو آنقدر رنج میبرم که در برابر دشمنان، همچون کوهی استوار و مقاوم هستم.
اگر کوشی را او نخستی به تیغ
کس از ما بخستی به راه گریغ
هوش مصنوعی: اگر در تلاش خود گام اول را برنمیداری و به ستیز با دیگران نمیپردازی، در مسیر فرار و گریز موفق نخواهی بود.
چو او خسته شد لشکرش گشت باز
کسی از پی ما نیامد فراز
هوش مصنوعی: وقتی او خسته شد، لشکرش به عقب برگشت و هیچ کس از پشت سر به دنبال ما نیامد.
سه باره فزون بود از ما سپاه
نهان کرده در شهر یکچند گاه
هوش مصنوعی: سه بار تعداد نیروی ما از آنچه که تصور میکردیم بیشتر بود و در یک جا، به طور پنهانی در شهر تجمع کرده بودند.
چو ایمن شدیم او شبیخون نمود
کنون بودنی بود و گفتن چه سود
هوش مصنوعی: پس از آنکه در امان شدیم، او حمله کرد. اکنون که این وضعیت پیش آمده، گفتن اینکه چه فایدهای دارد، بیمورد است.