بخش ۱۱۹ - نامه ی نوشان به کوش
چو نوشان بدید آن که سخت است کار
نهانی برافگند چندین سوار
به نام همه داستان کرد یاد
که دارای چین باد جاوید و شاد
تن دشمن شاه گیتی به بند
دلش دردمند و روانش نژند
چو دانست دشمن که دارای چین
ز چین رفت، لشکر کشید او به کین
مر او را بهک داد از این آگهی
که از شیر شد بیشه ی چین تهی
شب آمد ز دریا برون آتبین
ببارید ناگاه شمشیر کین
بکوشید بیچاره دیهیم سخت
چه سوداست کوشش، کرانیست بخت
سپاه بهک زود بگریختند
به کوشش زمانی نیاویختند
که او گفته بود آن سپه را به راز
که لشکر ببینید و گردید باز
نباید که کس برکشد تیغ جنگ
وگر شب کند، پیش دشمن درنگ
چو آن بد نژادان بدادند پشت
سپهدار دیهیمِ یل را بکشت
ز دیهیمیان نامداری نجَست
وز آن بد نژادان سواری نخَست
کنون شهر خمدان پر از لشکر است
سراپرده ی آتبین بر در است
یکی رزم کردیم بیرون شهر
ببارید بر لشکرم تیغ زهر
برافگند تن بر سپاه آتبین
به تنها سپاهی بکشت او به کین
کنون شهر دارد بدان سان حصار
که رزم است پیوسته روزی دوبار
نیابی تو کاخی که بی ماتم است
بجای چنان شادکامی غم است
اگر شاه دریابد این کار زود
وگر نه برآرند از این شهر دود
فرستادگان راه برتافتند
همه راه چون مرغ بشتافتند
بخش ۱۱۸ - لشکرکشی آتبین به چین و گرفتن شهر خمدان: چو کشتی روان شد، سپه برکشیدبخش ۱۲۰ - قحط در شهر خمدان و بتنگ آمدن مردم: همی آتبین داشت خمدان حصار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو نوشان بدید آن که سخت است کار
نهانی برافگند چندین سوار
هوش مصنوعی: زمانی که نوشان آن را مشاهده کرد، متوجه شد که کار پنهانی دشواری وجود دارد و به همین دلیل تعدادی سوار را برای کمک فراخواند.
به نام همه داستان کرد یاد
که دارای چین باد جاوید و شاد
هوش مصنوعی: به خاطر تمام داستانها نامی برد که صاحب خوشبختی و شادابی جاودانه است.
تن دشمن شاه گیتی به بند
دلش دردمند و روانش نژند
هوش مصنوعی: تن دشمن شاه جهان در بند است و دلش پر از درد و روحش ناآرام است.
چو دانست دشمن که دارای چین
ز چین رفت، لشکر کشید او به کین
هوش مصنوعی: وقتی دشمن متوجه شد که ثروت و دارایی از چین به سمت ما آمده است، به خاطر انتقام با ارتش خود به ما حمله کرد.
مر او را بهک داد از این آگهی
که از شیر شد بیشه ی چین تهی
هوش مصنوعی: او به ویرانی سرزمین چین پی برده است و میفهمد که این وضعیت ناشی از قدرت و شجاعت اوست، بهطوری که دیگر هیچ تهدیدی در برابرش وجود ندارد.
شب آمد ز دریا برون آتبین
ببارید ناگاه شمشیر کین
هوش مصنوعی: ناگهان شب از دریا بیرون آمد و مانند بارانی از آتش، شمشیری از کینه نازل شد.
بکوشید بیچاره دیهیم سخت
چه سوداست کوشش، کرانیست بخت
هوش مصنوعی: در تلاش باشید، ای بیچاره، چرا که تلاش شما بیفایده است؛ زیرا بخت و اقبال شما هیچ حدو مرزی ندارد.
سپاه بهک زود بگریختند
به کوشش زمانی نیاویختند
هوش مصنوعی: ارتش به سرعت به فرار پرداختند و در این لحظه هیچ تلاشی برای ایستادگی نکردند.
که او گفته بود آن سپه را به راز
که لشکر ببینید و گردید باز
هوش مصنوعی: او گفته بود که وقتی لشکر را ببینید، باید به طور پنهانی و با احتیاط برگردید.
نباید که کس برکشد تیغ جنگ
وگر شب کند، پیش دشمن درنگ
هوش مصنوعی: نباید هیچکس در شرایط تنش و جنگ، شمشیر به دست بگیرد و جلوی دشمن بفروید؛ زیرا در این صورت، ممکن است شب درنگ کرده و فرصتهای مهمی را از دست بدهد.
چو آن بد نژادان بدادند پشت
سپهدار دیهیمِ یل را بکشت
هوش مصنوعی: زمانی که آن افراد بد و ناپاک پشت فرمانده را خالی کردند، یل که تاج و تخت را در دست داشت، کشته شد.
ز دیهیمیان نامداری نجَست
وز آن بد نژادان سواری نخَست
هوش مصنوعی: از قوم دیهیمداران کسی نام آور نشد و از آن نژاد بد، اولین سواری نیز نیامد.
کنون شهر خمدان پر از لشکر است
سراپرده ی آتبین بر در است
هوش مصنوعی: اکنون شهر خمدان مملو از نیروهای نظامی است و در ورودی آن، چادرهای آتشین برپا شدهاند.
یکی رزم کردیم بیرون شهر
ببارید بر لشکرم تیغ زهر
هوش مصنوعی: همراه با هم در نبردی در خارج از شهر شرکت کردیم و بر سپاه ما تیغی از زهر بارید.
برافگند تن بر سپاه آتبین
به تنها سپاهی بکشت او به کین
هوش مصنوعی: با شجاعت و دلیری، فردی به جنگ با سربازان آتشین رفت و به تنهایی توانست یک سپاه را به خاطر کینهای که داشت، شکست دهد.
کنون شهر دارد بدان سان حصار
که رزم است پیوسته روزی دوبار
هوش مصنوعی: هماکنون شهر به گونهای محاصره شده است که نبرد در آن به طور مداوم و هر روز دو بار در حال انجام است.
نیابی تو کاخی که بی ماتم است
بجای چنان شادکامی غم است
هوش مصنوعی: تو به جایی نخواهی رسید که در آن خوشی و شادی وجود داشته باشد، بلکه در عوض تنها غم و اندوه خواهد بود.
اگر شاه دریابد این کار زود
وگر نه برآرند از این شهر دود
هوش مصنوعی: اگر پادشاه به زودی از این ماجرا باخبر شود، همه چیز خوب پیش خواهد رفت وگرنه این شهر را به آتش خواهند کشید.
فرستادگان راه برتافتند
همه راه چون مرغ بشتافتند
هوش مصنوعی: فرستادگان سعی کردند که راه را مسدود کنند، اما همه به سرعت و به مانند پرندگان به سمت مقصد خود رفتند.