گنجور

شمارهٔ ۷

نیست جهان جز همین که با تو بگویم
روز و شبانی به یکدگر شده پیوند
خلق جهان هم اگر تو نیک بسنجی
هیچ برون نیستند از این گُرۀ چند
یاقوی ظالمند و عاجز مظلوم
............................ـند
عده‌ای از آنچه می‌ندارد غمگین
عدۀ دیگر از آنچه دارد خرسند
سر کوی تو باز سبز شوم
گر چو بیدم قلم قلم بکنند

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست جهان جز همین که با تو بگویم
روز و شبانی به یکدگر شده پیوند
هوش مصنوعی: جهان چیزی جز این نیست که من با تو بگویم؛ روز و شب در کنار هم به یکدیگر پیوند خورده‌اند.
خلق جهان هم اگر تو نیک بسنجی
هیچ برون نیستند از این گُرۀ چند
هوش مصنوعی: اگر به دقت به ماجرای جهان نگاه کنی، خواهی دید که هیچ کس و هیچ چیز خارج از این گروه محدود وجود ندارد.
یاقوی ظالمند و عاجز مظلوم
............................ـند
هوش مصنوعی: ظالم قوی است و قدرتی دارد، اما مظلوم به دلیل ناتوانی خود در برابر او عاجز و بی‌پناه است.
عده‌ای از آنچه می‌ندارد غمگین
عدۀ دیگر از آنچه دارد خرسند
هوش مصنوعی: برخی از افراد به خاطر چیزهایی که ندارند، ناراحت هستند و در عوض، گروهی دیگر از آنچه دارند، خوشحالند.
سر کوی تو باز سبز شوم
گر چو بیدم قلم قلم بکنند
هوش مصنوعی: نزدیک خانهٔ تو دوباره جوان می‌شوم، حتی اگر مرا مانند بید بزنند و به زمین بیفکنند.