شمارهٔ ۱۱
آنکو به روز مهتری از دوستان گردد بری
ناآدمی گر بشمری اندر شمار آدمش
دارد وطن فریاد ازو کام اجانب شاد ازو
اینسان رود بر باد ازو گر بسپری ملک جمش
نگذاشت باقی مدخلی نه معدنی نه جنگلی
افزون طلب نبود بلی شاید اگر گیرد کمش
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکو به روز مهتری از دوستان گردد بری
ناآدمی گر بشمری اندر شمار آدمش
هوش مصنوعی: هر کسی که در روزهای سختی به دوستانش وفادار بماند، مثل انسانهای واقعی محسوب میشود. اگر بخواهی او را بشماری، به شمار آدمها میآید.
دارد وطن فریاد ازو کام اجانب شاد ازو
اینسان رود بر باد ازو گر بسپری ملک جمش
هوش مصنوعی: وطن از ظلم و ستم احساس درد و فریاد میکند و در عین حال بیگانگان از این شرایط خوشحال هستند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، سرزمین ایران به تباهی خواهد رفت، حتی اگر به دوران پادشاهی جمشید برگردیم.
نگذاشت باقی مدخلی نه معدنی نه جنگلی
افزون طلب نبود بلی شاید اگر گیرد کمش
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از باقیماندهها باقی نمانده است، نه در معادن و نه در جنگلها. طمع و زیادهخواهی وجود ندارد و شاید اگر کسی چیزی از آن بگیرد، کم باشد.