گنجور

بخش ۱۹۹ - زندگی و عمل در جواب هاینه موسوم به «سؤالات»

ساحلِ افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موجِ ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساحلِ افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
هوش مصنوعی: ساحل که دراز کشیده بود، گفت: با اینکه زندگی زیادی کردم، هیچ چیز مشخص نشده که من کی هستم.
موجِ ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم
هوش مصنوعی: موجی که از خود دور شده بود، با شتاب حرکت کرد و گفت: من هستم، حتی اگر بروم؛ اگر نروم، وجود نخواهم داشت.

خوانش ها

بخش ۱۹۹ - زندگی و عمل در جواب هاینه موسوم به «سؤالات» به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1389/12/27 01:02
م خ ش

این اظهارات حدسی وغیرمستند میباشد.درمورد بیت دوم:موج فروخفته یازخودرفته تیز خروشید و گفت.زیرا خرامیدن به معنی جستن وجهیدن نیست بلکه به معنی لمیدن یا لم دادن است بویژه توجه به مصراع چهارم که حرکت و جنبش زیادرا میطلبد بیشتر صدق میکند.( هستم اگرمیروم نیستم ارایستم)!!

1393/04/05 02:07
آرش

موج سبکبال من
بی خبر از حال من
پای تو در بند نیست
بر سر دوشت چو من
کوه دماوند نیست
"هستم اگر میروم"
خوشتر از این پند نیست
بسته به زنجیر را لیک خوشایند نیست...

1394/10/20 13:01
ناشناس

برادر یا خواهر عزیز (م خ ش):
عمل موج اینحا الزاما در معنای جستن و جهیدن نیست بلکه میتواند دارای معنای (رفتن) باشد.همانطور هم ک میدانیم در معنای گذشته و قدیمی خود به معنای رفتن بوده.(رفتن از بن رو)

1397/11/09 20:02
فلاحی میبدی

حاشیه بر شعر علامه اقبال (ره) :
ساحل افتاده ، انسانی است که هیچ پویایی و تحرکی ندارد و تلاشگر نیست و به وضع موجود راضی است و گویا برای خود ، احساس هویت نمی کند و ...
2 موج زخود رفته ، انسان تلاشگری است ، که دائم در حرکت و تکاپو است و یک لحظه آرام و قرار ندارد و هستی و بودن خود را ( موجودیت خویش ) را در حرکت می داند ، نه در ایستایی .
مرحوم ملاصدرا - عارف و فیلسوف بی بدیل با تعبیر دیگری ، می گوید : بعضی از مردم واقف و ایستاده اند و به دانش ظاهری دل خوشند و از شنیده های دیگران بهره برده ،از آنها تقلید می کنند .
عده ای دیگر ، سائر و اهل حرکت و پویایی هستند . به ظواهر بسنده نکرده ، می خواهند به عالم معقولات راه پیدا کنند و ..........

1399/11/05 21:02
بی کمان

آرش عزیز شعر شما بسیار زیباست مانند شعر اقبال.
گویی گفته ی اقبال برای انسان هایی که پتانسیل اش را دارند مفید است و گفت و گویی است جریان یافته در درون فرد و نکته ی شما به افراد سرزنشگر و مقایسه کننده ی انسان ها گوشزد می کند که انسان منحصر به فرد است و فقط با خود سنجیده می شود.
چه زیبایید شمایان ...

1400/01/17 23:04
سید محسن

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت شب خفته ست
دریایم و نیست باکم ازطوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست.
استاد شفیعی کدکنی