بدان که مشایخ را رضی اللّه عنهم اندر این معنی اختلاف بسیار است به نزدیک گروهی مسلم نیست مرید را که بخسبد جز اندر حال غلبه، آنگاه که خواب را از خود بازنتواند داشت؛ که رسول گفت، صلی اللّه علیه و سلم: «النَّوْمُ أخُ الْمَوْتِ. خواب برادر مرگ است.» پس زندگانی از خداوند تعالی نعمت است و مرگ بلا و محنت، لامحاله نعمت اشرف از بلا بود.
و از شبلی رحمة اللّه علیه میآید که گفت: «أطْلَعَ الحقُّ عَلَیَّ، فقال: مَْ نامَ غَفَل و من غَفَل حُجِبَ.»
و به نزدیک گروهی روا باشد که مرید به اختیار بخسبد و اندر خواب تکلف بکند از پس آن که حق امور به جای آورده باشد؛ لقوله، علیه السّلام: «رُفِعَ القَلَمُ عن ثلاثٍ: عَنِ النّائم حتّی یَنْتَبِهَ و عنِ الصّبیِّ حتّی یَحْتَلِمَ و عنِ المجنونِ حَتّی یُفیقَ.» و چون از خفته قلم برداشته باشند تا آنگاه که بیدار گردد و خلق از بد او ایمن شده باشند و اختیار وی از وی کوتاه شده باشد و نفسش از مرادات معزول گشته و کراماً کاتبین از نبشتن بیاسوده و زبانش از دعاوی فرو بسته و از دروغ و غیبت بازمانده و از کل معاصی منقطع گشته، «لایَمْلِکُ لِنَفْسِه ضَرّاً وَلانَفْعاً و لامَوتاً ولا حیاتاً و لانُشَوراً»؛ کما قال ابن عباس رضی اللّه عنهما: «لاشیءَ أشدُّ علی إبلیسَ مِنْ نومِ العاصی، فاذا نامَ العاصی یقول: متی یَنْتَبِهُ و یقومُ حتّی یَعْصِیَ اللّهَ؟»
و این خلاف جنید راست با علی بن سهل الإصفهای رحمة اللّه علیهما و اندر این معنی نامهای نیک لطیف است که علی به جنید نبشت و آن مسموع من است. و علی بن سهل گوید که مقصود از این آن است اندر این نامه که:«خواب غفلت است و قرار اعراض. باید که محب را روز و شب خواب و قرار نباشد؛ که اگر بغنود اندر آن حال از مقصود بماند و مفقود از خود و از روزگار خود غافل بود و از حق تعالی بازماند؛ چنانکه خداوند تعالی وحی فرستاد به داود علیه السّلام و گفت: کَذَبَ مَنِ ادّعی محبَّتی فإذا جَنَّه اللّیْلُ نامَ عنّی. دروغ گفت آن که دعوی محبت من کرد و چون شب درآمد بخفت و از دوستی من بپرداخت.»
و جنید میگوید رحمة اللّه علیه اندر جواب آن نامه که: «بیداری ما معاملت ماست اندر راه حق، و خواب ما فعل حق برما. پس آنچه بی اختیار ما بود از حق به ما تمام تر از آن بود که به اختیار ما بود از ما به حق. و النّومُ موهبةٌ مِنَ اللّهِ تعالی علی المُحبّینَ و آن عطائی بود ازحق تعالی بر دوستان.»
و تعلق این مسأله به صَحْوصَحْو سُکْر است و سخن اندر آن بهتمامی گفتهام اما عجب آن است که جنید رضی اللّه عنه صاحب صَحْوصَحْو بود اینجا قوت مر سُکْر را کرده است و مانا که اندر آن وقت مغلوب بوده است و ناطق بر زبانش وقت بوده است و نیز روا باشد که بر ضد این بوده است؛ که خواب خود عین صَحْوصَحْو باشد و بیداری عین سُکْر؛ از آنچه خواب صفت آدمیت است و تا آدمی اندر مظلّهٔ اوصاف خود باشد به صَحْوصَحْو منسوب باشد و ناخفتن صفت حق است و چون آدمی از صفت خود فراتر شود مغلوب باشد.
و من دیدم گروهی از مشایخ که خواب را بر بیداری می فضل نهادند بر موافقت جنید؛ از آنچه نمودِ اولیا و بزرگان و بیشتر از پیغمبران صلوات اللّه علیهم و رضی عنهم به خواب پیوسته است؛ لقوله، علیه السّلام: «إنَّ اللّه یُباهی بالعَبْدِ الّذی نامَ فی سُجودِه، و یَقُولُ: انْظُرُوا مَلائکتی إلی عَبْدی و روحُهُ فی مَحَلِّ النّجْوی و بَدَنُه عَلی بساطِ العِبادةِ. خدای عزّ و جلّ مباهات کند به بندهای که اندر سجود بخسبد. گوید مر فریشتگان را: بنگرید اند آن بندهٔ من، جانش با من اندر راز گفتن است و تنش بر بساط عبادت.» و قوله، علیه السّلام: «مَنْ نامَ عَلی طهارةٍ یُؤْذَنُ لِرُوحِهِ أنْ یَطُوفَ بِالْعَرْشِ و یَسْجُدَ للّهِ، تعالی. هر که بر طهارت بخسبد جان وی را دستوری دهند که: برو و عرش را طواف کن و خداوند را تعالی و تقدس سجده کن.»
و اندر حکایات یافتم که شاهِ شجاع کرمانی چهل سال بیدار بود. چون شبی بخفت خداوند را تعالی در خواب دید از پس آن هر شب بختفی امید آن را. و اندر این معنی قیس عامری گویدرحمه اللّه:
وَإنّی لَأَسْتَنْعِسُ و ما بی نَعْسَةٌ
لَعلَّ خَیالاً مِنْکِ یلقی خیالیا
و دیدم گروهی را که بیداری را بر خواب فضل نهادند بر موافقت علی بن سهل رحمة اللّه علیه از آنچه وحی رسل و کرامات اولیا را تعلق به بیداری بوده است. و یکی از مشایخ گوید، رحمهم اللّه: «لو کانَ فِی النُّومِ خَیْرٌ لَکانَ فی الجَنَّةِ نَوْمٌ.»
اگر اندر خواب هیچ خبر بودی و یا مر محبت و قربت را علت گشتی بایستی تا در بهشت که سرای قربت است خواب بودی چون اندر بهشت خواب و حجاب نبود دانستم که خواب حجاب است.
و ارباب لطایف گویند که: چون آدم علیه السّلام اندر بهشت بخفت، حوا از پهلوی چپ وی پدیدار آمد. وهمه بلای وی از حوا بود.
و نیز گویند: چون ابراهیم گفت مر اسماعیل را: «یا بُنَیَّ إنّی أری فِی المَنامِ انّی أذبَحُکَ (۱۰۲/الصافات)، اسماعیل گفت: «ای پدر، هذا جَزاءُ مَنْ نامَ عَنْ حبیبه، لَوْلَمْ تَنَمْ لَما اُمِرْتش بِذِبْحِ الوَلَدِ.» این جزی آن کس است که بخسبد و از دوست غافل شود اگر نخفتی نفرمودندی که پسر را بباید کشتن. پس خواب تو مر تو را بی پسر گردانید و مرا بی سر. درد من یک ساعته باشد و درد تو همیشه.
و از شبلی رحمةاللّه علیه میآید که: هر شب سُکرهای نمک با آب و با میلی پیش نهاده بودی چون در خواب خواستی شد میلی از آن در دیده کشیدی.
و من که علی بن عثمان الجلابیام دیدم پیری را که چون از ادای فرایض فارغ گشتی بخفتی و دیدم شیخ احمد سمرقندی نجار را که چهل سال بود تا شب نخفته بود و به روز اندکی بخفتی و رجوع این مسأله بدان بازگردد که چون مرگ به نزدیک کسی دوستتر از زندگانی بود، باید تا خواب دوستتر از بیداری بود و چون زندگانی دوستتر از مرگ دارد، باید تا بیداری به نزدیک وی دوستتر از خواب بود. پس قیمت نه آن را بود که بتکلف بیدار بود؛ که قیمت آن را بود که بی تکلفش بیدار کردهاند؛ چنانکه رسول را خدای عزّ و جلّ برگزید و به درجت اعلی رسانید، وی نه اندر خواب تکلف کرد نه اندر بیداری؛ تا فرمان آمد که: «قُمِ اللّیلَ الّا قلیلاً (۲/المزّمّل).»
و قیمت نه آن را بود که بتکلف بخسبد قیمت آن را بود کش بخوابانند؛ چنانکه خدای عزّ و جلّ اصحاب کهف را برگزید و به محل اعلی رسانید و لباس کفر از گردن ایشان برکشید ایشان نه اندر خواب تکلف کردند نه اندر بیداری؛ تا حق تعالی خواب بر ایشان افکند و بی اختیار ایشان مر ایشان را میپرورد؛ لقوله، تعالی: «و تَحْسِبُهُم أیقاظاً وهُم رُقُودٌ و نُقَلِّبُهم ذاتَ الیمینِ و ذاتَ الشِّمالِ. (۱۸/الکهف).» و این هر دو اندر حال بی اختیاری بود و چون بنده به درجتی رسد که اختیار وی برسد و دستش از کل بریده گردد و همتش از غیر اعراض کند اگر بخسبد یا بیدار باشد به هر صفت که بود عزیز و بزرگوار باشد.
پس شرط خواب مرید را آن باشد که اول خواب خود را چون آخرِ عهد خود داند از معاصی توبه کند و خصمان خشنود کند و طهارتی پاکیزه کند و بر دست راست، روی سوی قبله کند و بخسبد، کارهای دنیا راست کرده؛ و نعمتِ اسلام را شکر کند و شرط کند که اگر بیدار گردد با سرِ معاصی نشود. پس هر که به بیداری کار خود ساخته باشد، وی را از خواب و مرگ باکی نباشد.
و اندر حکایات مشهور است که آن پیر به نزدیک آن امامی که اندر رعایت جاه و کلاه رعونت نفس اندر مانده بود، درآمدی و گفتی: «یا بافلان، میبباید مرد.» وی را از آن سخن رنجی به دل آمدی که: «این مردِ گدای، هر زمان مرا این سخن میگوید.»
روزی گفت من فردا ابتدا کنم. دیگر روز آن پیر اندر آمد. امام گفت: «یا بافلان، می بباید مرد.» وی سجاده باز افکند و سر باز نهاد و گفت: «مُردم.» اندر حال جانش برآمد. امام را از آن تنبیهی بود. دانست که وی را میفرمود که: «بسیج راه مرگ کن چنین که من کردم.»
و شیخ من رضی اللّه عنه مریدان را بر آن داشتی که: جز اندر حال غلبه مخسبید و چون بیدار شدید نیز مخسبید که خواب ثانی بر مریدِ حقّ حرام بود و بیکاری و اندر این معنی سخن بسیار اید و اللّه اعلم.
برگردان به زبان ساده
بدان که مشایخ را رضی اللّه عنهم اندر این معنی اختلاف بسیار است به نزدیک گروهی مسلم نیست مرید را که بخسبد جز اندر حال غلبه، آنگاه که خواب را از خود بازنتواند داشت؛ که رسول گفت، صلی اللّه علیه و سلم: «النَّوْمُ أخُ الْمَوْتِ. خواب برادر مرگ است.» پس زندگانی از خداوند تعالی نعمت است و مرگ بلا و محنت، لامحاله نعمت اشرف از بلا بود.
هوش مصنوعی: برخی از علما در این موضوع نظرات متفاوتی دارند و برای گروهی این نکته مسلم است که مرید نمیتواند بخوابد مگر زمانی که بر او غلبه کند و نتواند خواب را از خود دور کند. زیرا پیامبر (ص) فرمودهاند: "خواب برادر مرگ است." بنابراین، زندگی که از جانب خداوند است نعمتی بزرگ به شمار میآید و مرگ به عنوان بلایی و سختی تلقی میشود. در نتیجه، بلا کمتر از نعمتی است که در زندگی داریم.
و از شبلی رحمة اللّه علیه میآید که گفت: «أطْلَعَ الحقُّ عَلَیَّ، فقال: مَْ نامَ غَفَل و من غَفَل حُجِبَ.»
هوش مصنوعی: شبلی رحمتالله علیه میگوید: «حق بر من آشکار شد و گفت: کسی که خوابش ببرد، و در غفلت باشد، از حقیقت دور خواهد ماند.»
و به نزدیک گروهی روا باشد که مرید به اختیار بخسبد و اندر خواب تکلف بکند از پس آن که حق امور به جای آورده باشد؛ لقوله، علیه السّلام: «رُفِعَ القَلَمُ عن ثلاثٍ: عَنِ النّائم حتّی یَنْتَبِهَ و عنِ الصّبیِّ حتّی یَحْتَلِمَ و عنِ المجنونِ حَتّی یُفیقَ.» و چون از خفته قلم برداشته باشند تا آنگاه که بیدار گردد و خلق از بد او ایمن شده باشند و اختیار وی از وی کوتاه شده باشد و نفسش از مرادات معزول گشته و کراماً کاتبین از نبشتن بیاسوده و زبانش از دعاوی فرو بسته و از دروغ و غیبت بازمانده و از کل معاصی منقطع گشته، «لایَمْلِکُ لِنَفْسِه ضَرّاً وَلانَفْعاً و لامَوتاً ولا حیاتاً و لانُشَوراً»؛ کما قال ابن عباس رضی اللّه عنهما: «لاشیءَ أشدُّ علی إبلیسَ مِنْ نومِ العاصی، فاذا نامَ العاصی یقول: متی یَنْتَبِهُ و یقومُ حتّی یَعْصِیَ اللّهَ؟»
هوش مصنوعی: برخی افراد مجازند که به اختیار خود بخوابند و در خواب به تحمیل سختی نپردازند، به شرطی که حقوق و وظایف خود را بهدرستی انجام داده باشند. بر اساس حدیثی، قلم از سه گروه برداشته شده است: از خوابیده تا بیدار شود، از کودک تا به سن بلوغ برسد و از دیوانه تا به حالت عقل برگردد. چون کسی که خوابیده باشد، از او قلم برداشته میشود تا زمانی که بیدار شود و مردم از بدیهای او در امان باشند. اراده و خواستههای او دیگر بر او تسلط ندارند و از گناهان دور شده است. او نمیتواند برای خود هیچ آسیب یا نفعی ایجاد کند، نه میتواند بمیرد و نه زنده شود و نه به قیامت برگردد. همچنین به گفته ابن عباس، هیچ چیزی برای ابلیس دردناکتر از خواب یک گنهکار نیست و وقتی که او میخوابد، ابلیس در دلش میگوید: «کی بیدار میشود و دوباره به گناه میافتد؟»
و این خلاف جنید راست با علی بن سهل الإصفهای رحمة اللّه علیهما و اندر این معنی نامهای نیک لطیف است که علی به جنید نبشت و آن مسموع من است. و علی بن سهل گوید که مقصود از این آن است اندر این نامه که:«خواب غفلت است و قرار اعراض. باید که محب را روز و شب خواب و قرار نباشد؛ که اگر بغنود اندر آن حال از مقصود بماند و مفقود از خود و از روزگار خود غافل بود و از حق تعالی بازماند؛ چنانکه خداوند تعالی وحی فرستاد به داود علیه السّلام و گفت: کَذَبَ مَنِ ادّعی محبَّتی فإذا جَنَّه اللّیْلُ نامَ عنّی. دروغ گفت آن که دعوی محبت من کرد و چون شب درآمد بخفت و از دوستی من بپرداخت.»
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که خواب غفلت و تسلیم شدن در زندگی باعث دوری از هدف و غفلت از حقیقت میشود. علی بن سهل در نامهای به جنید بیان میکند که انسان محب نباید در هیچ زمان، روز و شب دچار خواب و تسلیم باشد، زیرا این بیتوجهی به هدف و غفلت از خود و زمان موجب میشود که از ارتباط با خداوند بحرانی شود. او به آیهای از وحی خداوند به داود اشاره میکند که نشان میدهد کسی که خود را محب خدا میداند و وقتی شب میآید خوابش ببرد، در واقع دروغ میگوید. در این دیدگاه، پایبندی به محبت واقعی به معنای بیدار ماندن و توجه همیشگی به خدا و اهداف معنوی است.
و جنید میگوید رحمة اللّه علیه اندر جواب آن نامه که: «بیداری ما معاملت ماست اندر راه حق، و خواب ما فعل حق برما. پس آنچه بی اختیار ما بود از حق به ما تمام تر از آن بود که به اختیار ما بود از ما به حق. و النّومُ موهبةٌ مِنَ اللّهِ تعالی علی المُحبّینَ و آن عطائی بود ازحق تعالی بر دوستان.»
هوش مصنوعی: جنید میگوید که بیداری ما در حقیقت، کار و تعامل ما در مسیر حق است، و خواب ما نیز به معنای عمل حق بر ما است. او بیان میکند که آنچه به اراده ما نیست و از جانب حق به ما میرسد بیشتر از آن چیزی است که به اراده خودمان از ما به سوی حق فرستاده میشود. همچنین، او خواب را به عنوان هدیهای از سوی خداوند برای عاشقان معرفی میکند و آن را عطایی از حق تعالی به دوستان خود میداند.
و تعلق این مسأله به صَحْوصَحْو سُکْر است و سخن اندر آن بهتمامی گفتهام اما عجب آن است که جنید رضی اللّه عنه صاحب صَحْوصَحْو بود اینجا قوت مر سُکْر را کرده است و مانا که اندر آن وقت مغلوب بوده است و ناطق بر زبانش وقت بوده است و نیز روا باشد که بر ضد این بوده است؛ که خواب خود عین صَحْوصَحْو باشد و بیداری عین سُکْر؛ از آنچه خواب صفت آدمیت است و تا آدمی اندر مظلّهٔ اوصاف خود باشد به صَحْوصَحْو منسوب باشد و ناخفتن صفت حق است و چون آدمی از صفت خود فراتر شود مغلوب باشد.
هوش مصنوعی: این موضوع برمیگردد به حالتهای خاصی از آگاهی و هوشیاری و در این زمینه توضیحات کاملی ارائه شده است. جالب است بدانیم که جنید رضی الله عنه که از شخصیتهای بزرگ است، در اینجا به قدرت این حالت خاص اشاره کرده است. در آن زمان ممکن است که او تحت تأثیر این حالت بوده و تحت فشار قرار داشته باشد. همچنین ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که او در حالتی مخالف این حالت احساس کرده باشد؛ به گونهای که خواب او در واقع همان صَحْوصَحْو باشد و بیداریاش به نوعی شبیه به سُکْر. از آنجا که خواب یک ویژگی انسانی محسوب میشود، تا زمانی که انسان در چارچوب ویژگیهای خود باشد، به این حالت خاص وابسته است و عدم خواب به ویژگی الهی تعلق دارد. زمانی که انسان از ویژگیهای خود فراتر برود، دچار تأثیرات منفی خواهد شد.
و من دیدم گروهی از مشایخ که خواب را بر بیداری می فضل نهادند بر موافقت جنید؛ از آنچه نمودِ اولیا و بزرگان و بیشتر از پیغمبران صلوات اللّه علیهم و رضی عنهم به خواب پیوسته است؛ لقوله، علیه السّلام: «إنَّ اللّه یُباهی بالعَبْدِ الّذی نامَ فی سُجودِه، و یَقُولُ: انْظُرُوا مَلائکتی إلی عَبْدی و روحُهُ فی مَحَلِّ النّجْوی و بَدَنُه عَلی بساطِ العِبادةِ. خدای عزّ و جلّ مباهات کند به بندهای که اندر سجود بخسبد. گوید مر فریشتگان را: بنگرید اند آن بندهٔ من، جانش با من اندر راز گفتن است و تنش بر بساط عبادت.» و قوله، علیه السّلام: «مَنْ نامَ عَلی طهارةٍ یُؤْذَنُ لِرُوحِهِ أنْ یَطُوفَ بِالْعَرْشِ و یَسْجُدَ للّهِ، تعالی. هر که بر طهارت بخسبد جان وی را دستوری دهند که: برو و عرش را طواف کن و خداوند را تعالی و تقدس سجده کن.»
هوش مصنوعی: من گروهی از علمای دین را دیدم که خواب را بر بیداری ترجیح میدهند، مطابق با نظریه جنید. زیرا بسیاری از اولیا و بزرگان، حتی بیشتر از پیامبران، به خواب رفتهاند. پیامبر اسلام فرموده است: "خداوند به بندهای که در حال سجده میخوابد افتخار میکند و به فرشتگانش میگوید: بنگرید به بندهام که روحش با من در رازگویی است و بدنش بر فرش عبادت نشسته." همچنین ایشان فرمودهاند: "هر کس بر طهارت بخوابد، روحش اجازه میگیرد که به دور عرش طواف کند و برای خداوند سجده کند."
و اندر حکایات یافتم که شاهِ شجاع کرمانی چهل سال بیدار بود. چون شبی بخفت خداوند را تعالی در خواب دید از پس آن هر شب بختفی امید آن را. و اندر این معنی قیس عامری گویدرحمه اللّه:
هوش مصنوعی: در داستانها آمده است که شاه شجاع کرمان به مدت چهل سال بیدار مانده بود. یک شب در خواب خداوند را مشاهده کرد و از آن زمان هر شب امیدوار بود که بختش تغییر کند. در این باره قیس عامری میگوید:
وَإنّی لَأَسْتَنْعِسُ و ما بی نَعْسَةٌ
لَعلَّ خَیالاً مِنْکِ یلقی خیالیا
هوش مصنوعی: و من در حال خوابآلودگی هستم، اما هیچ خواب عمیقی ندارم. شاید خیالی از تو به من سر زده باشد.
و دیدم گروهی را که بیداری را بر خواب فضل نهادند بر موافقت علی بن سهل رحمة اللّه علیه از آنچه وحی رسل و کرامات اولیا را تعلق به بیداری بوده است. و یکی از مشایخ گوید، رحمهم اللّه: «لو کانَ فِی النُّومِ خَیْرٌ لَکانَ فی الجَنَّةِ نَوْمٌ.»
هوش مصنوعی: من گروهی را دیدم که بیداری را بر خواب ترجیح میدادند، به توافق علی بن سهل (رحمتاللهعلیه) درباره این موضوع که وحی پیامبران و کرامات اولیا به بیداری مربوط است. یکی از مشایخ نیز گفته است: "اگر در خواب خیری بود، در بهشت حتماً خواب وجود داشت."
اگر اندر خواب هیچ خبر بودی و یا مر محبت و قربت را علت گشتی بایستی تا در بهشت که سرای قربت است خواب بودی چون اندر بهشت خواب و حجاب نبود دانستم که خواب حجاب است.
هوش مصنوعی: اگر در خواب هیچ خبری نباشد و یا محبت و نزدیکی را دلیل قرار دهی، باید بگویی که در بهشت، که مکان نزدیکی و محبت است، خوابیدن لازم است، زیرا در بهشت خواب و حجاب وجود ندارد و من درک کردهام که خواب یک حجاب است.
و ارباب لطایف گویند که: چون آدم علیه السّلام اندر بهشت بخفت، حوا از پهلوی چپ وی پدیدار آمد. وهمه بلای وی از حوا بود.
هوش مصنوعی: بعضی از اهل ادب و حکمت بر این باورند که زمانی که حضرت آدم در بهشت استراحت میکرد، حوا از سمت چپ او ظاهر شد و تمامی مشکلات و سختیهایی که برای او پیش آمد، به خاطر حوا بود.
و نیز گویند: چون ابراهیم گفت مر اسماعیل را: «یا بُنَیَّ إنّی أری فِی المَنامِ انّی أذبَحُکَ (۱۰۲/الصافات)، اسماعیل گفت: «ای پدر، هذا جَزاءُ مَنْ نامَ عَنْ حبیبه، لَوْلَمْ تَنَمْ لَما اُمِرْتش بِذِبْحِ الوَلَدِ.» این جزی آن کس است که بخسبد و از دوست غافل شود اگر نخفتی نفرمودندی که پسر را بباید کشتن. پس خواب تو مر تو را بی پسر گردانید و مرا بی سر. درد من یک ساعته باشد و درد تو همیشه.
هوش مصنوعی: زمانی که ابراهیم به اسماعیل گفت: «ای پسرم، در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم»، اسماعیل در پاسخ گفت: «پدر جان، این نتیجه کسی است که از محبوبش غافل میشود. اگر تو نمیخوابیدی، هرگز به این دستور نمیرسیدی که پسر خود را باید بکشی. پس خواب تو باعث شد که تو بیپسر شوی و من بیسر. درد من یک لحظه است، اما درد تو همیشگی خواهد بود.»
و از شبلی رحمةاللّه علیه میآید که: هر شب سُکرهای نمک با آب و با میلی پیش نهاده بودی چون در خواب خواستی شد میلی از آن در دیده کشیدی.
هوش مصنوعی: شبلی رحمت الله علیه میگوید که هر شب مقدار کمی نمک را در آب میریخت و برای خود آماده میکرد. زمانی که احساس خواب آلودگی میکرد، مقداری از آن را به چشم میکشید.
و من که علی بن عثمان الجلابیام دیدم پیری را که چون از ادای فرایض فارغ گشتی بخفتی و دیدم شیخ احمد سمرقندی نجار را که چهل سال بود تا شب نخفته بود و به روز اندکی بخفتی و رجوع این مسأله بدان بازگردد که چون مرگ به نزدیک کسی دوستتر از زندگانی بود، باید تا خواب دوستتر از بیداری بود و چون زندگانی دوستتر از مرگ دارد، باید تا بیداری به نزدیک وی دوستتر از خواب بود. پس قیمت نه آن را بود که بتکلف بیدار بود؛ که قیمت آن را بود که بی تکلفش بیدار کردهاند؛ چنانکه رسول را خدای عزّ و جلّ برگزید و به درجت اعلی رسانید، وی نه اندر خواب تکلف کرد نه اندر بیداری؛ تا فرمان آمد که: «قُمِ اللّیلَ الّا قلیلاً (۲/المزّمّل).»
هوش مصنوعی: من علی بن عثمان الجلابی هستم و دیدهام که شخصی سالخورده پس از انجام واجبات دینی، خوابش برد. همچنین شیخ احمد سمرقندی، نجار معروفی را دیدم که چهل سال بود که شبها نمیخوابید و فقط در روز اندکی استراحت میکرد. این موضوع به این نکته برمیگردد که اگر مرگ برای کسی محبوبتر از زندگی باشد، پس خواب باید برای او محبوبتر از بیداری باشد. اما اگر زندگی برای کسی محبوبتر از مرگ باشد، باید بیداری برای او محبوبتر از خواب باشد. پس ارزش و اهمیت بیدار بودن نباید به زحمت کشیدن برای بیداری نسبت داده شود، بلکه ارزش آن به این است که بدون زحمت برانگیخته شود. مانند رسول خدا که خداوند او را برگزید و به مقام عالی رسانید. او نه در خواب و نه در بیداری زحمت نکشید تا اینکه فرمان «قم اللیل الا قلیلاً» (ای رسول، شب را جز اندکی بیدار باش) به او نازل شد.
و قیمت نه آن را بود که بتکلف بخسبد قیمت آن را بود کش بخوابانند؛ چنانکه خدای عزّ و جلّ اصحاب کهف را برگزید و به محل اعلی رسانید و لباس کفر از گردن ایشان برکشید ایشان نه اندر خواب تکلف کردند نه اندر بیداری؛ تا حق تعالی خواب بر ایشان افکند و بی اختیار ایشان مر ایشان را میپرورد؛ لقوله، تعالی: «و تَحْسِبُهُم أیقاظاً وهُم رُقُودٌ و نُقَلِّبُهم ذاتَ الیمینِ و ذاتَ الشِّمالِ. (۱۸/الکهف).» و این هر دو اندر حال بی اختیاری بود و چون بنده به درجتی رسد که اختیار وی برسد و دستش از کل بریده گردد و همتش از غیر اعراض کند اگر بخسبد یا بیدار باشد به هر صفت که بود عزیز و بزرگوار باشد.
هوش مصنوعی: قیمت در امور معنوی به گونهای نیست که انسان به زحمت و در شرایط دشوار به آن دست یابد؛ بلکه همانطور که خداوند گروه اصحاب کهف را انتخاب کرد و به مقام بالایی رساند، باید توجه داشت که آنها نه در خواب خود را به زحمت انداختند و نه در بیداری. خداوند بهطور ناخواسته آنها را محافظت میکرد و کاملاً بر آنها تسلط داشت. به همین ترتیب، وقتی انسانی به درجهای از کمال برسد که از همه چیز غیر از خدا رویکرده باشد، چه در حالت خواب و چه در بیداری، با هر شرایطی که باشد، محترم و ارزشمند خواهد بود.
پس شرط خواب مرید را آن باشد که اول خواب خود را چون آخرِ عهد خود داند از معاصی توبه کند و خصمان خشنود کند و طهارتی پاکیزه کند و بر دست راست، روی سوی قبله کند و بخسبد، کارهای دنیا راست کرده؛ و نعمتِ اسلام را شکر کند و شرط کند که اگر بیدار گردد با سرِ معاصی نشود. پس هر که به بیداری کار خود ساخته باشد، وی را از خواب و مرگ باکی نباشد.
هوش مصنوعی: برای خوابیدن، مرید باید به این نکات توجه کند: ابتدا خواب خود را مانند پایان عمرش ببیند و از گناهان توبه کند، با دشمنان آشتی کند و پاکیزگی را رعایت کند. باید در سمت راست بخوابد، رو به قبله باشد و خواب را ادامه دهد. همچنین باید کارهای دنیوی خود را درست انجام دهد و از نعمت اسلام قدردانی کند. شرط این است که اگر بیدار شد، به گناه برنگردد. کسی که در بیداری زندگی خود را سامان داده است، از خواب و مرگ نمیترسد.
و اندر حکایات مشهور است که آن پیر به نزدیک آن امامی که اندر رعایت جاه و کلاه رعونت نفس اندر مانده بود، درآمدی و گفتی: «یا بافلان، میبباید مرد.» وی را از آن سخن رنجی به دل آمدی که: «این مردِ گدای، هر زمان مرا این سخن میگوید.»
هوش مصنوعی: در داستانهای معروف آمده است که آن پیر به نزد امامی رفت که در غرور و خودبزرگبینی غرق بود و به او گفت: «ای فلانی، مرد باید بود.» این سخن، او را ناراحت کرده بود و در دل خود احساس میکرد که: «این گدا هر بار این حرف را به من میزند.»
روزی گفت من فردا ابتدا کنم. دیگر روز آن پیر اندر آمد. امام گفت: «یا بافلان، می بباید مرد.» وی سجاده باز افکند و سر باز نهاد و گفت: «مُردم.» اندر حال جانش برآمد. امام را از آن تنبیهی بود. دانست که وی را میفرمود که: «بسیج راه مرگ کن چنین که من کردم.»
هوش مصنوعی: روزی یک نفر گفت که فردا کار خود را آغاز خواهد کرد. در روز بعد، پیرمرد نزد امام آمد. امام به او گفت: «ای فلانی، باید که مرده باشی.» او سجادهاش را باز کرد و سرش را بر زمین گذاشت و گفت: «مردهام.» در همان لحظه جانش از بدنش خارج شد. امام به او نکتهای را یادآوری کرد و دانست که او را به این معنا میخواست راهنمایی کند که باید درباره مرگ بهگونهای بیندیشد که من اینگونه فکر کردم.
و شیخ من رضی اللّه عنه مریدان را بر آن داشتی که: جز اندر حال غلبه مخسبید و چون بیدار شدید نیز مخسبید که خواب ثانی بر مریدِ حقّ حرام بود و بیکاری و اندر این معنی سخن بسیار اید و اللّه اعلم.
هوش مصنوعی: شیخ رضیاللهعنه به مریدان خود توصیه میکرد که جز در حالت غلبه و خواب آلودگی نباید استراحت کنند و حتی زمانی که بیدار میشوند نیز نباید بخوابند، زیرا خواب دوباره بر مریدان حقیقت ممنوع است. او در این موضوع سخن بسیار دارد و خدا داناتر است.