گنجور

بخش ۱ - باب المحبّة و ما یتعلّق بها

قوله، تعالی: «یا ایّها الّذین آمَنوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِه فَسَوْفَ یأتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه (۵۳/ المائده).»

ونیز گفت، عزّ و جلّ: «ومِنَ النّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهُ أنداداً یُحِبُّونَهُم کَحُبِّ اللّهِ (۱۶۵/البقره).»

و پیغمبر علیه السّلام گفت که: از جبرئیل شنیدم که گفت که: خداوند عزّ و جلّ گفت: «من أهانَ لی ولیّاً فقد بارَزَنی بالمحاربة و ما تردَّدْتُ فی شیءٍ کتردٌدی فی قبض نفس عبدی المؤمن یَکْرَهُ الموتَ واکرَهُ مساءَتَه ولابدَّ لَه منه و ما تقرّبَ إلیّ عبدی بشیءٍ أحبُّ إلیَّ مِنْ أداء مَا افْتَرَضْتُ علیه ولایزال عبدی یتقرّبُ إلیَّ بالنّوافل حتّی اُحِبَّه فاذا أحْبَبْتُه کُنْتُ لهُ سَمْعاً و بصراً و یداً و مؤیِّدا.»

و نیز گفت، علیه السّلام: «من أحَبَّ لِقاءَ اللّه أحَبَّ اللّهُ لِقاءَه.»

و قوله، علیه السّلام: «إذا أحَبَّ اللّهُ العبدَ، قالَ لجبرئیلَ: یا جبریلُ، انّی اُحِبُّ فلاناً فأحِبَّه، فیُحِبُّه جبریلُ، ثمَّ یقولُ جبریل لأهلِ السّماء: إنّ اللّه قد أحَبَّ فاناً فاحِبُّوه، فیُحبُّه أهلُ السّماء. ثمّ یضعُ له القبولَ فی الأرض فیحبّه أهلُ الأرضِ، و فی البُغْضِ مِثْلُ ذلک.»

بدان که محبت خداوند تعالی مر بنده را و محبت بنده مر خداوند تعالی را درست است و کتاب و سنت بدین ناطق و امت بر این مجتمع و خداوند سبحانه و تعالی به صفتی است که دوستان ورا دوست دارند و وی دوستان خود را دوست دارد.

و به معنی لغت گویند: محبت مأخوذ است از «حِبّه»به کسر حاء و آن تخمهایی بود که اندر صحرا بر زمین افتد. پس حُبّ را حُبّ نام کردند از آن که اصل حیات اندر آن است چنان‌که اصل نبات اندر حِبّ؛ چنان‌که آن تخم اندر صحرا بریزد و اندر خاک پنهان شود و باران‌ها بر آن می‌آید و آفتاب‌ها بر آن می‌تابد و سرما و گرما بر آن می‌گذرد و آن تخم به تغیر ازمنه متیغر نمی‌گردد محبت نیز اندر دل به تغیر محنت‌های الوان متغیر نگردد؛ کما قال الشّاعر:

یا منْ سَقامُ جُفونِه
لِسَقامِ عاشِقه طبیبُ
حُزتُ المودّةَ فاستوی
عندی حضورُک و المغیبُ

و نیز می‌گویند: مأخوذ است از «حُبّ» ی که اندر وی آب بسیار باشد و آن پر گشته باشد و چشم‌ها را اندر آن مساغی نباشد و باز دارندهٔ آن شده باشد همچنین دوستی چون اندر دل طالب مجتمع شود و دل وی را ممتلی گرداند به‌جز حدیث دوست را اندر دل وی جای نماند؛ چنان‌که چون خداوند سبحانه و تعالی مر خلیل را به خُلّت مکرم گردانید، و وی علیه السّلام به‌جز از حدیث حق مجرد شد عالم حجاب وی شدند، وی در آن دوستی دشمن حُجُب گشت. آنگاه ما را خبر داد؛ قوله تعالی: «فانّهم عَدوٌّ لی إلّا رَبَّ العالمین (۷۷/الشّعراء).»

و اندر این معنی شبلی گوید، رحمة اللّه علیه: «سَمیّتِ المَحبّةُ مَحبّةً لأنّها تُمْحو من القلبِ ما سِوَی المحبوبِ.»

و نیز گویند: «حُبّ» نام آن چهارچوب باشد در هم ساخته که کوزهٔ آب بر آن نهند. پس حب را بدان معنی حب خوانند که محب، عزوذُل و رنج و راحت و بلا و جفای دوست تحمل کند و آن بر وی گران نباشد؛ از آن که کارش آن بود؛ چنان‌که کار آن چوب‌ها و ترکیب و خلقتش مر آن را بود. و اندر این معنی گوید:

إنْ شِئتِ جودی و ان ما شئتِ فامتَنِعی
کلاهُما منکِ منسوبٌ الی الکرمِ

و نیز گویندکه: مأخوذ است از «حَبّ» و آن جمع حبّهٔ دل بود و حبّهٔ دل محل لطیفه و قوام آن باشد که اقامت آن بدان بود. پس محبت را حُبّ نام کردند به اسم محل آن، که قرارش اندر حبّهٔ دل است و عرب نام کنند چیزی را به اسم موضع آن.

ونیز گویند: مأخوذ است از «حَبابُ الماءِ» و غَلَیانُه عندَ المَطَر الشّدید، آن غلیان آبی بود اندر حال بارانی عظیم. پس محبت را حب نام کردند؛ «لانَّه غَلَیانُ القَلْبِ عند الإشتیاقِ إلی لِقاء المحبوبِ.» پیوسته دلِ دوست اندر اشتیاق رؤیت دوست مضطرب باشد و بی قرار؛ چنان‌که اجسام به ارواح مشتاق چگونه باشند، دل‌های محبان به لقای احباب مشتاق باشند و چنان‌که قیام جسم به روح بود، قیام دل به محبت بود و قیام محبت به رؤیت و وصل محبوب بود. فی معناه:

إذا ما تَمنّی النّاسُ رَوْحاً و راحةً
تمنّیتُ أنْ ألقاکِ یا عزّ خالیا

و نیز گویند که: «حُبّ» اسمی است مر صفای مودت را موضوع؛ از آن‌چه عرب مر صفای بیاض انسان چشم را «حبّة الانسان» خوانند(!)، چنان که صفای سویدای دل را «حبّةُ القلب». پس این یکی محل محبت آمد و آن یکی محل رؤیت از آن معنی را که دل و دیده اندر دوستی مقارن بودند.

و اندر این معنی گوید:

القَلْبُ یَحْسُدُ عَیْنی لَذَّةَ النَّظَرِ
و العَیْنُ تَحْسُدُ قلبی لَذَّةَ الفِکَرِ

اطلاعات

وزن: مستفعلن فعلاتن مستفعلن فعلاتن
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله، تعالی: «یا ایّها الّذین آمَنوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِه فَسَوْفَ یأتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه (۵۳/ المائده).»
هوش مصنوعی: خداوند در این آیه به مؤمنان می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر کسی از شما از دینش بازگردد، خداوند به زودی گروهی را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آن‌ها نیز او را دوست دارند.»
ونیز گفت، عزّ و جلّ: «ومِنَ النّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهُ أنداداً یُحِبُّونَهُم کَحُبِّ اللّهِ (۱۶۵/البقره).»
هوش مصنوعی: خداوند عزّ و جلّ فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که غیر از خداوند را به عنوان همتایانی انتخاب می‌کنند و آنها را به اندازه‌ی محبت خدا دوست دارند.»
و پیغمبر علیه السّلام گفت که: از جبرئیل شنیدم که گفت که: خداوند عزّ و جلّ گفت: «من أهانَ لی ولیّاً فقد بارَزَنی بالمحاربة و ما تردَّدْتُ فی شیءٍ کتردٌدی فی قبض نفس عبدی المؤمن یَکْرَهُ الموتَ واکرَهُ مساءَتَه ولابدَّ لَه منه و ما تقرّبَ إلیّ عبدی بشیءٍ أحبُّ إلیَّ مِنْ أداء مَا افْتَرَضْتُ علیه ولایزال عبدی یتقرّبُ إلیَّ بالنّوافل حتّی اُحِبَّه فاذا أحْبَبْتُه کُنْتُ لهُ سَمْعاً و بصراً و یداً و مؤیِّدا.»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمود که جبرئیل به او گفته است که خداوند می‌فرماید: «اگر کسی یکی از دوستان من را بی‌احترامی کند، در واقع به جنگ با من برخاسته است. من هیچ چیزی را مانند قبض روح بنده مؤمن که نمی‌خواهد بمیرد، سخت نمی‌بینم، در حالی که او حتماً باید بمیرد. بنده‌ام هیچ چیز را بیشتر از انجام واجباتی که بر او واجب کرده‌ام، برای نزدیک شدن به من دوست ندارد و بنده‌ام همواره با انجام نفل‌ها به من نزدیک می‌شود تا اینکه من او را دوست بدارم. و زمانی که او را دوست داشته باشم، می‌شوم چشمی و گوشی و دستانی برای او و او را یاری می‌کنم.»
و نیز گفت، علیه السّلام: «من أحَبَّ لِقاءَ اللّه أحَبَّ اللّهُ لِقاءَه.»
هوش مصنوعی: حضرت فرمودند: «هر کسی که دوست داشته باشد با خدا ملاقات کند، خدا هم دوست دارد که با او ملاقات کند.»
و قوله، علیه السّلام: «إذا أحَبَّ اللّهُ العبدَ، قالَ لجبرئیلَ: یا جبریلُ، انّی اُحِبُّ فلاناً فأحِبَّه، فیُحِبُّه جبریلُ، ثمَّ یقولُ جبریل لأهلِ السّماء: إنّ اللّه قد أحَبَّ فاناً فاحِبُّوه، فیُحبُّه أهلُ السّماء. ثمّ یضعُ له القبولَ فی الأرض فیحبّه أهلُ الأرضِ، و فی البُغْضِ مِثْلُ ذلک.»
هوش مصنوعی: وقتی خداوند کسی را دوست داشته باشد، به جبرئیل می‌گوید: "ای جبرئیل، من فلانی را دوست دارم، تو هم او را دوست داشته باش." جبرئیل هم او را دوست می‌دارد و سپس به اهل آسمان می‌گوید: "خداوند فلانی را دوست داشته پس شما هم او را دوست داشته باشید." اهل آسمان هم او را دوست می‌دارند و سپس خداوند محبت او را در زمین قرار می‌دهد و مردم زمین نیز او را دوست خواهند داشت. در مورد تنفر نیز این موضوع مشابه است.
بدان که محبت خداوند تعالی مر بنده را و محبت بنده مر خداوند تعالی را درست است و کتاب و سنت بدین ناطق و امت بر این مجتمع و خداوند سبحانه و تعالی به صفتی است که دوستان ورا دوست دارند و وی دوستان خود را دوست دارد.
هوش مصنوعی: محبت خداوند به بندگانش و محبت بندگان به خداوند واقعی است. این موضوع در کتاب و سنت مورد تأکید قرار گرفته و جامعه مسلمانان بر این امر توافق دارند. خداوند به گونه‌ای است که دوستانش را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند.
و به معنی لغت گویند: محبت مأخوذ است از «حِبّه»به کسر حاء و آن تخمهایی بود که اندر صحرا بر زمین افتد. پس حُبّ را حُبّ نام کردند از آن که اصل حیات اندر آن است چنان‌که اصل نبات اندر حِبّ؛ چنان‌که آن تخم اندر صحرا بریزد و اندر خاک پنهان شود و باران‌ها بر آن می‌آید و آفتاب‌ها بر آن می‌تابد و سرما و گرما بر آن می‌گذرد و آن تخم به تغیر ازمنه متیغر نمی‌گردد محبت نیز اندر دل به تغیر محنت‌های الوان متغیر نگردد؛ کما قال الشّاعر:
هوش مصنوعی: محبت در واقع از کلمه «حِبّه» گرفته شده که به معنی دانه‌هایی است که بر روی زمین می‌افتند. نام‌گذاری حب به این دلیل است که حیات از این دانه‌ها آغاز می‌شود، همان‌طور که گیاهان از دانه‌ها می‌رویند. دانه‌ها وقتی بر زمین می‌ریزند، در خاک پنهان می‌شوند و با باران و تابش آفتاب و تغییرات دما مواجه می‌شوند، اما با وجود این تغییرات، دانه‌ها از جوهره و ماهیت خود تغییر نمی‌کنند. همین‌طور محبت در دل انسان نیز با وجود فشارها و مشکلات مختلف، دچار تغییر نمی‌شود.
یا منْ سَقامُ جُفونِه
لِسَقامِ عاشِقه طبیبُ
هوش مصنوعی: یا کسی که درد چشم‌هایش به خاطر عشقش است، تو مانند پزشک هستی.
حُزتُ المودّةَ فاستوی
عندی حضورُک و المغیبُ
هوش مصنوعی: من عشق تو را به حدی احساس کرده‌ام که برای من فرقی نمی‌کند که حضورت در کنارم باشد یا غیبت تو.
و نیز می‌گویند: مأخوذ است از «حُبّ» ی که اندر وی آب بسیار باشد و آن پر گشته باشد و چشم‌ها را اندر آن مساغی نباشد و باز دارندهٔ آن شده باشد همچنین دوستی چون اندر دل طالب مجتمع شود و دل وی را ممتلی گرداند به‌جز حدیث دوست را اندر دل وی جای نماند؛ چنان‌که چون خداوند سبحانه و تعالی مر خلیل را به خُلّت مکرم گردانید، و وی علیه السّلام به‌جز از حدیث حق مجرد شد عالم حجاب وی شدند، وی در آن دوستی دشمن حُجُب گشت. آنگاه ما را خبر داد؛ قوله تعالی: «فانّهم عَدوٌّ لی إلّا رَبَّ العالمین (۷۷/الشّعراء).»
هوش مصنوعی: می‌گویند که دوست داشتن وقتی در دل انسان بسیار قوی می‌شود، مثل آب در ظرفی پر از مایع می‌ماند که دیگر جایی برای چیز دیگری باقی نمی‌گذارد. این احساس دوستی به‌قدری عمیق می‌شود که تمام تفکرات و احساسات دیگر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، به‌طوری که فرد فقط به یاد محبوبش می‌افتد. به‌عنوان مثال، زمانی که خداوند ابراهیم را به مقام خُلّت برگزید، او از غیر خدا جدا شد و تنها به یاد حق تعالى بود. در این حالت او به دشمن حجاب‌ها تبدیل شد و در این رابطه خداوند به او خبر داد که دشمنان تنها برای او دشمنی می‌کنند، مگر پروردگار جهانیان.
و اندر این معنی شبلی گوید، رحمة اللّه علیه: «سَمیّتِ المَحبّةُ مَحبّةً لأنّها تُمْحو من القلبِ ما سِوَی المحبوبِ.»
هوش مصنوعی: شبلی می‌گوید: «محبت را محبت نامیده‌اند زیرا که از دل، هرچه غیر از محبوب است را محو می‌کند.»
و نیز گویند: «حُبّ» نام آن چهارچوب باشد در هم ساخته که کوزهٔ آب بر آن نهند. پس حب را بدان معنی حب خوانند که محب، عزوذُل و رنج و راحت و بلا و جفای دوست تحمل کند و آن بر وی گران نباشد؛ از آن که کارش آن بود؛ چنان‌که کار آن چوب‌ها و ترکیب و خلقتش مر آن را بود. و اندر این معنی گوید:
هوش مصنوعی: حب به معنای چارچوبی است که کوزه آبی بر آن قرار می‌گیرد. به همین خاطر محبت به این معنی است که فردی که دوست دارد، باید برخی سختی‌ها و رنج‌ها را که ممکن است از سوی دوستش بر او وارد شود، تحمل کند و این برای او سنگین نباشد؛ زیرا این کار طبیعی اوست، همان‌طور که آن چوب‌ها برای ترکیب و ساخت خود به کار می‌روند.
إنْ شِئتِ جودی و ان ما شئتِ فامتَنِعی
کلاهُما منکِ منسوبٌ الی الکرمِ
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، سخاوت به خرج بده و اگر نخواهی، خودداری کن؛ در هر صورت، هر دو حالت به نوعی به سخاوت تو مربوط می‌شود.
و نیز گویندکه: مأخوذ است از «حَبّ» و آن جمع حبّهٔ دل بود و حبّهٔ دل محل لطیفه و قوام آن باشد که اقامت آن بدان بود. پس محبت را حُبّ نام کردند به اسم محل آن، که قرارش اندر حبّهٔ دل است و عرب نام کنند چیزی را به اسم موضع آن.
هوش مصنوعی: در زبان عربی، واژه «محبت» به معنای عشق و علاقه گرفته شده از کلمه «حب» است که به معنای دانه یا هسته دل به کار می‌رود. حبّهٔ دل به عنوان محلّی درون دل شناخته می‌شود که احساسات لطیف و عمیق در آن جای دارند. به همین دلیل، محبت به نام این مکان در دل نامیده شده است و در فرهنگ عربی، معمولاً اشیاء یا عواطف را به اسم محلّ قرارگیری‌شان می‌نامند.
ونیز گویند: مأخوذ است از «حَبابُ الماءِ» و غَلَیانُه عندَ المَطَر الشّدید، آن غلیان آبی بود اندر حال بارانی عظیم. پس محبت را حب نام کردند؛ «لانَّه غَلَیانُ القَلْبِ عند الإشتیاقِ إلی لِقاء المحبوبِ.» پیوسته دلِ دوست اندر اشتیاق رؤیت دوست مضطرب باشد و بی قرار؛ چنان‌که اجسام به ارواح مشتاق چگونه باشند، دل‌های محبان به لقای احباب مشتاق باشند و چنان‌که قیام جسم به روح بود، قیام دل به محبت بود و قیام محبت به رؤیت و وصل محبوب بود. فی معناه:
هوش مصنوعی: ونیز می‌گویند: نام «محبت» از کلمه «حبّ» گرفته شده که به معنای «غلیان آب» در زمان باران شدید است. این غلیان در زمان بارش باران‌های سنگین رخ می‌دهد. به همین ترتیب، محبت هم غلیان احساسات قلبی در زمان اشتیاق به دیدار محبوب است. دل دوستان به خاطر دیدن محبوب خود همواره در انتظار و اضطراب است، مانند اجسامی که به ارواح خود مشتاقند. بنابراین، دل‌های عاشقان نیز به دیدار محبوبان خود مشتاق هستند. همان‌طور که جسم به روح نیاز دارد، دل نیز به محبت و محبت برای دیدار و وصال محبوب نیازمند است.
إذا ما تَمنّی النّاسُ رَوْحاً و راحةً
تمنّیتُ أنْ ألقاکِ یا عزّ خالیا
هوش مصنوعی: وقتی مردم آرزوی آسایش و آرامش می‌کنند، من آرزو می‌کنم که تو را تنها ملاقات کنم، ای عزیز.
و نیز گویند که: «حُبّ» اسمی است مر صفای مودت را موضوع؛ از آن‌چه عرب مر صفای بیاض انسان چشم را «حبّة الانسان» خوانند(!)، چنان که صفای سویدای دل را «حبّةُ القلب». پس این یکی محل محبت آمد و آن یکی محل رؤیت از آن معنی را که دل و دیده اندر دوستی مقارن بودند.
هوش مصنوعی: می‌گویند که "محبت" نامی است برای خلوص و صمیمیت ارتباطات انسانی؛ همان‌طور که عرب‌ها به سفیدی و صفای چشم انسان "حبّة الانسان" می‌گویند و به صفای دل سیاه "حبّة القلب". بنابراین، این واژه به محبت مربوط می‌شود و آن واژه به آن چیزی که دل و چشم در دوستی با هم مرتبط هستند.
القَلْبُ یَحْسُدُ عَیْنی لَذَّةَ النَّظَرِ
و العَیْنُ تَحْسُدُ قلبی لَذَّةَ الفِکَرِ
هوش مصنوعی: دل به خاطر لذت دیدن، به چشم حسد می‌برد و چشم به خاطر لذت فکر کردن، به دل حسد می‌ورزد.