شمارهٔ ۵۳
هر آتشین گلی، که بر اطراف خاک ماست
از آتش دل و جگر چاک چاک ماست
دامن کشان ز خاک شهیدان گذشته ای
گردی، که دامن تو گرفتست، خاک ماست
ساقی، برو، که باده گل رنگ بی لبش
گر آب زندگیست که زهر هلاک ماست
پاکست همچو دامن گل چشم ما ولی
دامان یار پاک تر از چشم پاک ماست
دهقان سالخورده، که پاینده باد، گفت:
آنست آب خضر، که در جوی تاک ماست
درمان دل مجوی، هلالی، که درد عشق
خاص از برای جان و دل دردناک ماست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر آتشین گلی، که بر اطراف خاک ماست
از آتش دل و جگر چاک چاک ماست
هوش مصنوعی: هر گلی که در خاک ما روییده است، به دلیل آتش عشق و درد دل ما به وجود آمده است.
دامن کشان ز خاک شهیدان گذشته ای
گردی، که دامن تو گرفتست، خاک ماست
هوش مصنوعی: تو با آغوشی پر از عشق و افتخار به سرزمین شهیدان کهن مینگری، جایی که خاک ما هم اکنون دامن تو را گرفته است.
ساقی، برو، که باده گل رنگ بی لبش
گر آب زندگیست که زهر هلاک ماست
هوش مصنوعی: ای ساقی، برو و بادهای را بیاور که رنگش مانند گل است و لبهایش نیست. اگر این نوشیدنی زندگیبخش باشد، برای ما زهر و هلاکت خواهد بود.
پاکست همچو دامن گل چشم ما ولی
دامان یار پاک تر از چشم پاک ماست
هوش مصنوعی: تو همچون دامن گل، پاک و زیبا هستی، اما دامن دلبر من حتی از چشمان پاک من هم پاکتر است.
دهقان سالخورده، که پاینده باد، گفت:
آنست آب خضر، که در جوی تاک ماست
هوش مصنوعی: دهقان پیر و باتجربه گفت: این همان آب خضر است که در نهر تاکستان ما جریان دارد و نشان از زندگی و سرزندگی میدهد.
درمان دل مجوی، هلالی، که درد عشق
خاص از برای جان و دل دردناک ماست
هوش مصنوعی: به دنبال درمان دل خود نباش، زیرا درد عشق مخصوص جان و دل زخمدیده ماست.

هلالی جغتایی