شمارهٔ ۳۰۱
گل برگ را ز سایه سنبل نقاب کن
در زیر سایه تربیت آفتاب کن
دامن مچین، ز خانه برون آی و هر قدم
ملکی بباد برده و شهری خراب کن
واعظ، بلطف دوست چو امید رحمتست
بسیار درد سرمده و کم عذاب کن
عالیست فهم یار، هلالی، بوصف او
سیماب کشته را کفنی از نقاب کن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گل برگ را ز سایه سنبل نقاب کن
در زیر سایه تربیت آفتاب کن
هوش مصنوعی: گل را از سایه سنبل بیرون بیاور و در زیر نور آفتاب، آن را پرورش بده.
دامن مچین، ز خانه برون آی و هر قدم
ملکی بباد برده و شهری خراب کن
هوش مصنوعی: دستهایت را از دامن خود بران، از خانه بیرون بیا و با هر قدمی که برمیداری، به آسمان برسی و دنیایی را ویران کنی.
واعظ، بلطف دوست چو امید رحمتست
بسیار درد سرمده و کم عذاب کن
هوش مصنوعی: واعظ، مانند لطف و رحمت دوستی است که امید را به دل مینشاند. پس چرا درد و رنج را زیاد کنیم و عذاب را کم کنیم؟
عالیست فهم یار، هلالی، بوصف او
سیماب کشته را کفنی از نقاب کن
هوش مصنوعی: فهم و درک معشوق بسیار بالاست، هلالی، به وصف او، باید حالتی از سیمابی را به تصویر بکشیم که بر روی کسی که به عشق کشته شده، مثل کفنی از نقاب بیندازیم.

هلالی جغتایی