شمارهٔ ۲۷۵
چنان از پا فگند امروزم آن رفتار و قامت هم
که فردا برنخیزم، بلکه فردای قیامت هم
رقیبان را از آن لب آب خضرست و دم عیسی
مرا پیوسته آه حسرت و اشک ندامت هم
اگر من مردم از سنگ ملامت بر سر کویش
سگان کوی او را زنده می خواهم، سلامت هم
جدا ز آن مه بمردن آرزو می بودم، ای هجران
ربودی نقد جان از من، کرم کردی، کرامت هم
بلای عشق و اندوه غریبی، این چه حالست این؟
که نی رای سفر دارم، نه یارای مقامت هم
سلامت باش، ای ناصح، ملامت کن هلالی را
که در راه سلامت هستم و کوی ملامت هم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنان از پا فگند امروزم آن رفتار و قامت هم
که فردا برنخیزم، بلکه فردای قیامت هم
هوش مصنوعی: امروز به قدری از حال و هوای خودم خرابم که نه تنها فردا نمیتوانم برخیزم، بلکه حتی در روز قیامت هم برای برخاستن توانی نخواهم داشت.
رقیبان را از آن لب آب خضرست و دم عیسی
مرا پیوسته آه حسرت و اشک ندامت هم
هوش مصنوعی: رقیبان به خوشیهای زندگی دست مییابند و از موهبتهای آن بهرهمند میشوند، در حالی که من همواره در حسرت و اندوه باقی ماندهام و دلم پر از افسوس و اشک است.
اگر من مردم از سنگ ملامت بر سر کویش
سگان کوی او را زنده می خواهم، سلامت هم
هوش مصنوعی: اگر من بمیرم، از سنگ و ملامتهایی که به من میزنند، هیچ ابایی ندارم، اما تنها یک چیز است که خواستم: این که سگان کوی محبوب من همواره زنده و سلامت باشند.
جدا ز آن مه بمردن آرزو می بودم، ای هجران
ربودی نقد جان از من، کرم کردی، کرامت هم
هوش مصنوعی: دور از آن محبوب، آرزوی مرگ را داشتم، ای جدایی، تو جانم را از من گرفتى، ولی با این حال، لطف بزرگی به من کردی.
بلای عشق و اندوه غریبی، این چه حالست این؟
که نی رای سفر دارم، نه یارای مقامت هم
هوش مصنوعی: عشق و اندوه به شدت مرا آزار میدهد. به چه حالی هستم؟ نه میتوانم سفر کنم و نه میتوانم برای ماندن تحمل کنم.
سلامت باش، ای ناصح، ملامت کن هلالی را
که در راه سلامت هستم و کوی ملامت هم
هوش مصنوعی: سلامت باش، ای راهنما، تو میتوانی هلالی را که در مسیر خوبی قدم برمیدارد، سرزنش کنی. من هم در این مسیر با چالشها و مشکلاتی مواجه هستم.

هلالی جغتایی