شمارهٔ ۹۸
تراوشهای موج خون، کند غمخواری ما را
که شوید مرهم از رخساره، زخم کاری ما را
محبت گر نبودی، زندگانی مشکل افتادی
غم عشق تو آسان می کند دشواری ما را
به این عشرت دهان زخم دل خندان نمی بودی
اگر غیرت نمی بستی لب زنهاری ما را
طمع رسم عیادت کی کند دل؟ کز پس مردن
مگر آن بی مروت بشنود، بیماری ما را
ز کف بربوده ایمان حزین را زلف او، زاهد
مگو از سجده دیگر، کافر زنّاری ما را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تراوشهای موج خون، کند غمخواری ما را
که شوید مرهم از رخساره، زخم کاری ما را
هوش مصنوعی: خون ما به آرامی جاری است و غم ما را تسکین نمیدهد. کسی که میتواند زخمهای عمیق ما را مداوا کند، باید ابتدا آثار درد را از چهرهمان پاک کند.
محبت گر نبودی، زندگانی مشکل افتادی
غم عشق تو آسان می کند دشواری ما را
هوش مصنوعی: اگر عشق نباشد، زندگی سخت و دشوار خواهد بود، اما عشق تو میتواند مشکلات و سختیهای ما را آسانتر کند.
به این عشرت دهان زخم دل خندان نمی بودی
اگر غیرت نمی بستی لب زنهاری ما را
هوش مصنوعی: اگر به این خوشیها و لذتها لبخند زخم دل نمیزد، این دلیلش این است که تو اگر غیرت و عشق را در دلمان نمیگذاشتی، ما هرگز از غم و اندوه رها نمیشدیم.
طمع رسم عیادت کی کند دل؟ کز پس مردن
مگر آن بی مروت بشنود، بیماری ما را
هوش مصنوعی: دل کی طمع میکند که به عیادت بیاید؟ آیا پس از مرگ ما، آن بیرحم خبر بیماری ما را خواهد شنید؟
ز کف بربوده ایمان حزین را زلف او، زاهد
مگو از سجده دیگر، کافر زنّاری ما را
هوش مصنوعی: دعای زاهدانه دیگر را کنار بگذار، چرا که موی او ایمان را از من گرفته است. من به زعم خود کافر هستم، اما عشق او مرا به سجده میکشاند.

حزین لاهیجی