گنجور

شمارهٔ ۹۷

به فردا وعده داد امروز جان ناشکیبا را
که شادی مرگ سازد، وعده فردای او ما را
غبار خاطر از آه فلک پیما به شور آمد
به رقص آرد سماع گردبادم، کوه و صحرا را
صبا می کرد قسمت، گردی ازکوی نو درگلشن
گل از من بیشتر وا کرد، آغوش تمنا را
رخت بی پرده نتوان دید و شوق یک نظر دارم
کجا بردی سرت گردم، نقاب روی زیبا را؟
حزین ، از ناله های دلخراشم درد می بارد
سپارندم به منّت، عندلیبان قفس جا را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به فردا وعده داد امروز جان ناشکیبا را
که شادی مرگ سازد، وعده فردای او ما را
هوش مصنوعی: امروز جان نگران و بی‌تاب را به فردا امیدوار کرده‌اند، وعده‌ای که به او داده‌اند می‌تواند باعث شادی پس از مرگش شود. وعده‌ای که به او داده‌شده، ما را نیز درگیر کرده است.
غبار خاطر از آه فلک پیما به شور آمد
به رقص آرد سماع گردبادم، کوه و صحرا را
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که آسمان دارد، محافل به تلاطم و شوق می‌افتند، و گردبادم می‌تواند کوه‌ها و دشت‌ها را به رقص و حرکت درآورد.
صبا می کرد قسمت، گردی ازکوی نو درگلشن
گل از من بیشتر وا کرد، آغوش تمنا را
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، با مهربانی از کوچه جدید به زیبا‌ترین گلستان می‌گذشت و با خود گلی از من بیشتر از قبل به آغوش آرزوها می‌آورد.
رخت بی پرده نتوان دید و شوق یک نظر دارم
کجا بردی سرت گردم، نقاب روی زیبا را؟
هوش مصنوعی: بدون پوشش نمی‌توان زیبایی‌ها را مشاهده کرد و من تنها آرزوی یک نگاه را دارم. کجا رفتی که من بگردم و زیبایی پنهانت را ببینم؟
حزین ، از ناله های دلخراشم درد می بارد
سپارندم به منّت، عندلیبان قفس جا را
هوش مصنوعی: از ناله‌های دلخراش من دردهای زیادی می‌ریزد، پس مرا به لطف و کرم خودت بسپارید، ای پرندگان قفس!