گنجور

شمارهٔ ۹۴

هنوز آغاز رعنایی ست عشق سرکش ما را
فروزان تر کند دامان محشر آتش ما را
جگر خون از خمار بوسهٔ آن لعل میگونم
ازین سر جوش جامی ده، لب دردی کش ما را
تمناها شهید، از فیض آه بی اثر دارم
فراوان است بسمل، تیر روی ترکش ما را
خجل شد در امیدش سینه ی چاک و ندانستم
که حسرت، هاله آغوش باشد مهوش ما را
حزین ، از گریه ام چون شمع کاری برنمی آید
که آب دیده نتواند نشاند آتش ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هنوز آغاز رعنایی ست عشق سرکش ما را
فروزان تر کند دامان محشر آتش ما را
هوش مصنوعی: عشق پرشور ما هنوز در آغاز است و می‌تواند شعله‌ورتر از قبل ما را به آتش بکشد و دامن آتشین روز قیامت را بیفزاید.
جگر خون از خمار بوسهٔ آن لعل میگونم
ازین سر جوش جامی ده، لب دردی کش ما را
هوش مصنوعی: بوسه‌ی آن لب سرخ مانند عقیق باعث شده که دلم پر از درد و حسرت شود. از این رو، از تو خواهش می‌کنم که یک جام می به من بدهی تا به تسکین این درد کمک کند.
تمناها شهید، از فیض آه بی اثر دارم
فراوان است بسمل، تیر روی ترکش ما را
هوش مصنوعی: آرزوهای من به دلیل نداشتن تأثیر، نابود شده‌اند. من به شدت درد کشیده‌ام و زخم‌هایم مانند تیرهایی هستند که بر کمان ما نشسته‌اند.
خجل شد در امیدش سینه ی چاک و ندانستم
که حسرت، هاله آغوش باشد مهوش ما را
هوش مصنوعی: او به خاطر امیدش شرمنده شد و من ندانستم که حسرت، مانند آغوشی زیبا برای ماست.
حزین ، از گریه ام چون شمع کاری برنمی آید
که آب دیده نتواند نشاند آتش ما را
هوش مصنوعی: حزین، از گریه‌ام مانند شمع هیچ کاری ساخته نیست، چون آب چشم نمی‌تواند آتش اشتیاق ما را خاموش کند.