گنجور

شمارهٔ ۱۲۰

شنیدم در قفس از شاخساران شور بلبل را
به سیل گریه دادم خانهٔ صبر و تحمّل را
مدام از دوربینی مرغ زیرک در بلا باشد
شکنج دام می بیند، خم گیسوی سنبل را
نه از دردی خبر دارد، نه فریادی اثر دارد
خدا صبری دهد خواری کشان کوی آن گل را
سرت گردم، تهی مگذار جیب داغ ناسورم
به دامان نسیمی باز کن مشکینه کاکل را
دماغ جان مخمور حزین را بویِ مِی باید
چو گل بر تربتش بگذار ساقی، ساغر مل را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم در قفس از شاخساران شور بلبل را
به سیل گریه دادم خانهٔ صبر و تحمّل را
هوش مصنوعی: در قفس پرنده‌ای را شنیدم که از شوق و دردش می‌خواند، و این صدا باعث شد که من با اندوهی عمیق، صبر و تحمل خود را از دست بدهم و به شدت گریه کنم.
مدام از دوربینی مرغ زیرک در بلا باشد
شکنج دام می بیند، خم گیسوی سنبل را
هوش مصنوعی: همیشه از دوربین یک پرنده هوشمند، در شرایط سخت، تله‌ها را می‌بیند و خمیدگی موی سنبل را نیز تشخیص می‌دهد.
نه از دردی خبر دارد، نه فریادی اثر دارد
خدا صبری دهد خواری کشان کوی آن گل را
هوش مصنوعی: نه خبری از درد و رنج من دارد و نه فریاد من تاثیری دارد. خدا به من صبری عطا کند تا بتوانم ذلت و سختی ناشی از دوری از آن گل را تحمل کنم.
سرت گردم، تهی مگذار جیب داغ ناسورم
به دامان نسیمی باز کن مشکینه کاکل را
هوش مصنوعی: دوست دارم که در نزد تو باشم و هیچ چیز از من نماند. در این لحظه، جیب خالی من پر از درد و غم است. به من اجازه بده که مانند یک نسیم ملایم، زیبایی دلت را نمایان کنم.
دماغ جان مخمور حزین را بویِ مِی باید
چو گل بر تربتش بگذار ساقی، ساغر مل را
هوش مصنوعی: برای جان غمگین و مخمور، بوی شراب لازم است، مثل بویی که گل‌ها بر قبر می‌گذارند. ای ساقی، جام را بر او بگذار.