گنجور

شمارهٔ ۱۱۵

گلرنگ اگر خواهی، این چهره زرین را
امروز دو بالا کن، پیمانه دوشین را
آویخته دل هر دم در زلف تو با تاری
بیمار همی خواهد، گرداندن بالین را
بی باکتر از تیغت، مژگان بلای تو
خون ریز چه آموزی، این رخنه گر دین را؟
از تیرگی عالم، تیره نشود عارف
زنگار نمی باشد، آیینه حق بین را
چون گرد بیفشاند، از دامن آزادی
شوریدگی مغزم، بوی گل و نسرین را
سازد کف خون خود در عشق حلال او
شاخ گل اگر بیند، آن دست نگارین را
با عارف رومی شد، هم نغمه حزین کلکم
ای ساقی جان پر کن، آن ساغر نوشین را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلرنگ اگر خواهی، این چهره زرین را
امروز دو بالا کن، پیمانه دوشین را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی زیبایی و رنگینی را ببینی، امروز این چهره زیبا را به دو قسمت تقسیم کن و بگذار آن را در پیمانه‌ای پر از شراب بچشیم.
آویخته دل هر دم در زلف تو با تاری
بیمار همی خواهد، گرداندن بالین را
هوش مصنوعی: دل هر لحظه به زلف تو آویخته است و مانند بیماری که در حال رنج و آزار است، دائم آرزو دارد که تغییر حال دهد و به حالت بهتری برسد.
بی باکتر از تیغت، مژگان بلای تو
خون ریز چه آموزی، این رخنه گر دین را؟
هوش مصنوعی: چشمان تو چنان زهرآگین و خطرناک هستند که حتی تیغ نمی‌تواند به اندازۀ آن‌ها آسیب برساند. حالا تو چه چیزهایی به این شخص می‌آموزی که این‌گونه در دین و ایمان دیگران تردید ایجاد کرده‌ای؟
از تیرگی عالم، تیره نشود عارف
زنگار نمی باشد، آیینه حق بین را
هوش مصنوعی: عارف با توجه به نور معرفت و حقیقت، تحت‌تاثیر تاریکی ها و زنگارهای دنیا قرار نمی‌گیرد و همچنان شفاف و روشنی‌بخش می‌ماند.
چون گرد بیفشاند، از دامن آزادی
شوریدگی مغزم، بوی گل و نسرین را
هوش مصنوعی: زمانی که گرد و غبار افتد، دامن آزادی من پر از احساسات و شور و شوق می‌شود و عطر گل و نسرین را حس می‌کنم.
سازد کف خون خود در عشق حلال او
شاخ گل اگر بیند، آن دست نگارین را
هوش مصنوعی: در عشق او، فرد عاشق با تمام وجودش فدای معشوق می‌شود و اگر دست زیبای او را ببیند، مانند شاخ گل زیبا خواهد شد.
با عارف رومی شد، هم نغمه حزین کلکم
ای ساقی جان پر کن، آن ساغر نوشین را
هوش مصنوعی: با عارف رومی همراه شو و با صدای ناراحت‌کننده‌ای بگو: "ای ساقی، جانم را پر کن، آن جام شیرین را بنوش!"