شمارهٔ ۱۰۰
افتاده دو عالم ز نظر، دیدهٔ ما را
نادیده مبین چشم جهان دیدهٔ ما را
با سینهٔ اخگر چه کند، سوز شراری؟
از داغ چه پروا دل تفسیدهٔ ما را؟
چند ای فلک دون، ز در صلح درآیی؟
بگذار به ما، خاطر رنجیدهٔ ما را
شیرازه ز بی مهری ایّام بریدند
چون برگ خزان، دفتر پاشیدهٔ ما را
آزاده حزین از سر کونین گذشتیم
از خار چه غم، دامن برچیده ما را؟
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افتاده دو عالم ز نظر، دیدهٔ ما را
نادیده مبین چشم جهان دیدهٔ ما را
هوش مصنوعی: دنیای دوطرفه از دیدگان ما دور افتاده است، پس لطفاً چشم خود را بر روی دیدگاه ما نبندید.
با سینهٔ اخگر چه کند، سوز شراری؟
از داغ چه پروا دل تفسیدهٔ ما را؟
هوش مصنوعی: چه کاری میتواند با سینهای پر از آتش کند؟ دل ما که پر از درد و سوز است، از چه چیزی باید بترسد؟
چند ای فلک دون، ز در صلح درآیی؟
بگذار به ما، خاطر رنجیدهٔ ما را
هوش مصنوعی: ای آسمان پست، چه زمانی از در صلح و آرامش وارد خواهی شد؟ بگذار ما در آرامش باشیم و دیگر دلهای رنجیدهمان را آزرده مکن.
شیرازه ز بی مهری ایّام بریدند
چون برگ خزان، دفتر پاشیدهٔ ما را
هوش مصنوعی: در پی کینهورزی زمان، مانند برگهای پاییزی، زندگی و خاطرات ما به هم ریخته است.
آزاده حزین از سر کونین گذشتیم
از خار چه غم، دامن برچیده ما را؟
هوش مصنوعی: آزاد و رها از این دنیا گذشتیم، از خار و خس و مشکلاتی که بود، چه نگرانی داریم، چرا که ما دامن خود را کنار زدهایم؟

حزین لاهیجی