گنجور

شمارهٔ ۲۵

شب به اشک چشم من او را نگاه افتاده بود
گوییا بر آب دریا عکس ماه، افتاده بود
کاروان مشک و عنبر دوش راه افتاده بود
یا صبا را ره بر آن زلف سیاه افتاده بود
پی به اسرار نهانی برد عارف ز آن دهن
گر فقیه تنگدل در اشتباه افتاده بود
وه! که آن سیب زنخ آسیب من شد، چون کنم؟
یوسف بخت من از اول به چاه افتاده بود
این عجب نبود که من مجذوب عشقم کز نخست
کهربا را الفتی با پر کاه افتاده بود
خواستم بر آتش دل پی برم کآن از کجاست
دیدم آنجا شعله‌ها از برق آه افتاده بود
دوش صهبای غمت با زاهد و صوفی چه کرد؟
کاین به مسجد مست و آن در خانقاه افتاده بود
حال (صابر) را ز مرغ آشیان گم کرده پرس
چون که او بر وی گذارش گاه‌گاه افتاده بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب به اشک چشم من او را نگاه افتاده بود
گوییا بر آب دریا عکس ماه، افتاده بود
هوش مصنوعی: در شب، اشک‌های من به شکل او افتاده بودند، مثل اینکه تصویر ماه بر روی آب دریا منعکس شده باشد.
کاروان مشک و عنبر دوش راه افتاده بود
یا صبا را ره بر آن زلف سیاه افتاده بود
هوش مصنوعی: کاروانی که عطر خوش مشک و عنبر از آن به مشام می‌رسید، در حال حرکت بود یا اینکه نسیم، راه خود را به سمت آن موی سیاه پیدا کرده بود.
پی به اسرار نهانی برد عارف ز آن دهن
گر فقیه تنگدل در اشتباه افتاده بود
هوش مصنوعی: عارف با دقت و آگاهی به رازهای نهانی پی برد، در حالی که فقیه محدود و تنگ‌نظر به اشتباه افتاده بود.
وه! که آن سیب زنخ آسیب من شد، چون کنم؟
یوسف بخت من از اول به چاه افتاده بود
هوش مصنوعی: وا! که آن سیب زنخ (مقصود، معشوق یا کسی که دوستش داریم) به من آسیب زد، حالا چه کار کنم؟ یوسف سرنوشت من از ابتدا در چاه افتاده بود.
این عجب نبود که من مجذوب عشقم کز نخست
کهربا را الفتی با پر کاه افتاده بود
هوش مصنوعی: اینکه من به عشق جذب شده‌ام چیز عجیبی نیست، چون از همان ابتدا رابطه‌ام با این ماده‌ی کهربا به اندازه‌ی دوستی با پر کاه بوده است.
خواستم بر آتش دل پی برم کآن از کجاست
دیدم آنجا شعله‌ها از برق آه افتاده بود
هوش مصنوعی: خواستم بفهمم که آتش دل من از کجا ناشی می‌شود، دیدم که شعله‌ها به خاطر نَفَس غم و اندوهی که دارم، به وجود آمده‌اند.
دوش صهبای غمت با زاهد و صوفی چه کرد؟
کاین به مسجد مست و آن در خانقاه افتاده بود
هوش مصنوعی: شب گذشته، به خاطر غم تو، شراب زندگی را به قدری نوشیدم که زاهد و عارف نیز تحت تأثیر قرار گرفتند؛ به طوری که یکی در مسجد غرق در مستی بود و دیگری در خانقاه سرشار از هیجان.
حال (صابر) را ز مرغ آشیان گم کرده پرس
چون که او بر وی گذارش گاه‌گاه افتاده بود
هوش مصنوعی: حال صابر را بپرس، چون او گاه‌گاهی بر پرنده‌ای که آشیانش را گم کرده، گذر می‌کند.