گنجور

شمارهٔ ۱۷

هر کجا هست دل آزار، دل زاری هست
پای مگذار در آنجا که دل آزاری هست
شود از مرغ هوا قدرت آزادی سلب
اندر آن باغ که صیاد ستمکاری هست
ز آه سرد دل ما این همه غافل منشین
ایکه امروز ترا گرمی بازاری هست
فرصت از دست مبادا دهی ای بلبل مست
تا که در ساحت گلشن ز گل آثاری هست
هر که گفتت: بره یار وفادار بمیر
گو: در این شهر مگر یار وفاداری هست؟
نشود دستخوش غارت گلچین (صابر)
آن گلستان که حفاظش در و دیواری هست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کجا هست دل آزار، دل زاری هست
پای مگذار در آنجا که دل آزاری هست
هوش مصنوعی: هر جا که درد و رنجی برای دل وجود دارد، دل‌های زخم‌خورده‌ای نیز آنجا هستند. پس به مکان‌هایی که باعث آزار دل می‌شوند، پا نگذار.
شود از مرغ هوا قدرت آزادی سلب
اندر آن باغ که صیاد ستمکاری هست
هوش مصنوعی: در باغی که صیاد ستمگر حضور دارد، پرنده‌ای که در آسمان پرواز می‌کند از آزادی خود محروم می‌شود.
ز آه سرد دل ما این همه غافل منشین
ایکه امروز ترا گرمی بازاری هست
هوش مصنوعی: از صدای دلbroken ما غافل مباش، زیرا امروز تو در بازار رونق و گرمی قرار داری.
فرصت از دست مبادا دهی ای بلبل مست
تا که در ساحت گلشن ز گل آثاری هست
هوش مصنوعی: ای بلبل شاداب، مبادا فرصتی را از دست بدهی، زیرا در باغ گل جمع آوری می‌شود و هنوز نشانه‌هایی از زیبایی و شکوفایی وجود دارد.
هر که گفتت: بره یار وفادار بمیر
گو: در این شهر مگر یار وفاداری هست؟
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو گفت که یک دوست وفادار مانند بره وجود دارد که برای تو بمیرد، بگو: آیا در این شهر واقعاً دوستان وفاداری پیدا می‌شود؟
نشود دستخوش غارت گلچین (صابر)
آن گلستان که حفاظش در و دیواری هست
هوش مصنوعی: اگر چمنی دیوار و در داشته باشد، هرگز اجازه نمی‌دهد که گل‌های زیبا و خاص آن مورد آسیب و تاراج قرار بگیرند.