گنجور

غزل شمارهٔ ۴۲۴

از من جدا مشو که توام نور دیده‌ای
آرام جان و مونس قلب رمیده‌ای
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای
از چشم بخت خویش، مبادت گزند از آنک
در دلبری، به غایتِ خوبی رسیده‌ای
منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارمت که تو او را ندیده‌ای
آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۴۲۴ به خوانش شاپرک شیرازی

حاشیه ها

1389/10/03 16:01

معنی بیت 1: ای محبوب مرا ترک مکن که نور چشمانم و سبب آرامش و راحتی جان و انیس قلب رمیده ام تو هستی.
‌معنی بیت 2: عاشقان از دامن تو دست بر نمی دارند زیرا که پیراهن صبوری آنان را تو پاره کرده ای و صبر و قرار را از آنان گرفته ای.
معنی بیت 3: از چشم زخم مردم گزند نبینی زیرا که در دلربایی به نهایت زیبایی رسیده ای.
معنی بیت 4: ای فتوا دهنده زمان ! مرا از عشق و علاقه به جانان منع مکن. تقصیری نداری زیرا تو محبوب مرا ندیده ای و گرنه خودت هم عاشق او می شدی!
معنی بیت 5: ای حافظ ! این توبیخ و سرزنشی که محبوب ، ترا نمود، بیهوده نمی باشد. شاید از حد و اندازه ات تجاوز کرده ای که شایسته توبیخ شدی.

1397/08/08 03:11

ازمن جدامشوکه تواَم نور دیده‌ای
آرام جان ومونس قلب رمیده‌ای
باتوجّه به اینکه غزل یکدست عاشقانه هست بنظرچنین می رسد
تواَم نور دیده‌ ای : تو نور چشم وعزیزمن هستی
آرام جان: آرامش بخش جان من هستی.
مونس: همرازوهمنفس
رَمیده: رم کرده،گریزان و فراری
خطاب به معشوق است.
معنی بیت: ای نورچشم من ای مقصود من،ازعاشق ودلداده ی خویش دوری مکن توتنها آرام بخش جان بیقرارمنی توبرای قلبِ گریزانِ من درگوشه ی تنهایی همراز وهمنفسی ای محبوب.
ای درد تواَم درمان دربسترناکامی
وی یادتواَم مونس درگوشه ی تنهایی
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریده‌ای
دست ندارند: دست نمی کشند، پیراهن صبوری: شکیبایی به پیراهن تشبیه شده است.
معنی بیت:همه ی امید عاشقان به توست هرگزدست ازدامان توبرنخواهندداشت جلوه ی دلستانانه ی توجامه ی صبرواشتیاق عاشقان راپاره کرده آنها به هیچ روی راضی به رهاکردن دامن تونیستند.
ندارم دستت ازدامن مگردرخاک وآن دم هم
که برخاکم روان گردی بگیرددامنت گردم
ازچشم بختِ خویش مبادت گزند ازآنک
در دلبری به غایت خوبی رسیده‌ای
بعضی ازشارحان محترم به جای (چشم بخت خویش) "چشم زخم دهر" رابه گمان اینکه شاید اشتباهی ازجانب نسخه نویسان رخ داده یابه هردلیل جایگزین کرده اند تابدینوسیله معنای راحت تری برداشت نمایند.
درست است که "چشم زخم دهر" معنای آسان فهم تری نسبت به "چشم بخت خویش" دارد ودرمیان مردم نیز همین "چشم زخم"رایج است لیکن باید درنظرداشت که حافظ شاعری نیست که به آنچه که رایج ومعمول است راضی بوده باشد. باید دانست که حافظ هرگاه قصد کرده یکی ازباورهای عامیانه ی مردم رادستمایه ی خویش قراردهد صرفاً به بیان ساده وسطحی آن بسنده نکرده وهمواره سعی نموده یک نکته ی ظریفِ حافظانه رانیزبدان بیافزاید وبه عبارتی معنا راغنی ترسازد.
یکی ازویژگیهای زبان حافظ متفاوت بودن وانحصاری بودن آن هست واتّفاقاًهمین تفاوت هاست که درکنارسایر ویژگیها اوراازدیگران متمایز ساخته است. دراین غزل نیزهمین اتّفاق رخ داده وبنظرمی رسد ضبط علامه قزوینی که معتبرترین نسخه می باشد درست تروحافظانه تراست.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که حافظ به عمد "چشم بخت خویش" رابه جای "چشم زخم"بکارگرفته تاابتدا این پرسش رادرذهن مخاطبین غزل ایجادکند که : "مگرکسی ازچشم بخت خود هم آسیب می بیند؟!"
سپس درمصرع دوّم بابکارگیری "دردلبری به غایت خوبی رسیده ای" پاسخ سئوال رانیزدردل آن گنجانیده تا مخاطبین ازکشف پاسخ سئوال محظوظ گردند وبدینوسیله "به کمال رسیدنِ دلبریِ معشوق خویش" رابیشتروبیشتربرجسته نماید.
به این ترتیب پرسشگردر مصرع دوّم درمی یابد که محبوبِ شاعر دردلبری آنقدربه اوج کمال رسیده بوده که حتّااین احتمال داشته که موردِ رشک وحسدِ بختِ خودش هم قرارگیرد وازچشم بخت خود آسیب ببیند. چراکه آسیب دیدن ازطریق چشم درباورهای عامیانه فقط به شوریا بدبودن چشم مربوط نمی شود چه بسا ممکن است که کسی آنقدر زیبا ودلربا بوده باشد که ازچشم نزدیکترین افراد خویش نیز آسیب ببیندبدون اینکه صاحب چشم،بدشگون یا دارای چشم شوربوده باشد. زیبایی هرچه که اوج بگیرد واز حدّ ومرز بگذرد به همان میزان احتمال آسیب دیدن ازچشم شورو حتّاشیرین نیز فزونی می یابد.
غایت: نهایت
معنی بیت: ای نازنین، ازآنجاکه دراوج دلربایی وزیبایی هستی ودرجاذبه وجمال به والاترین مرتبه ی کمال رسیده ای چه بسا که احتمال دارد ازچشم بخت خویش هم آسیب ببینی! بختی که خود تورابه این نقطه ی اعلا رسانیده ممکن است مفتونِ دلفریبی توشده وناخواسته ازچشمش به توگزندبرسد مراقب خودت باش.
واین همان لطف حافظانه ایست که به مدد نبوغ حافظ باظرافت خاصی دردل معنا جاسازی شده است.
درغزل دیگری بختِ خودِ حافظ، به منظوردفع چشم زخم، شعرحافظ رابعنوان دعایی اثربخش به روی زرنوشته یا درلایه ای ازورق زرپیچیده و گردن آویزخویش می کند.
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
مَنعم مکن زعشق وی ای مُفتی زمان
مَعذور دارمت که تو او را ندیده‌ای
منع اَم مکن: برای من ممانعت ایجادمکن،جلوگیری مکن
مُفتی : صاحب نظر،فتوا دهنده.
مفتی زمان: حاکم شرع وقت.
معذوردارمت: عذر تو را می پذیرم.
معنی بیت: ای حاکم شرع زمان، ازعشق ورزی من جلوگیری مکن من تورادرک می کنم که چرا می خواهی مانع عشق ورزی من بشوی تومعشوق مراندیده ای ونمی دانی که چقدرجذاب ودلچسب است اطمینان دارم اگراورادیده بودی هرگزمانع ازعشق من نمی شدی بنابراین من عذرتو رامی پذیرم.
به رغم مدّعیانی که منع عشق کنندجمال چهره ی توحجّت موجّه ماست
آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش ازگلیم خویش مگرپا کشیده‌ای
بیش از گلیم خویش پا دراز کردن" کنایه از حدّ وحدود خویش خارج شدن است.
معنی بیت: ای حافظ آن ملامت تندی که معشوق برتو روا داشت برای چه بود؟ چرا تورا آنچنان سخت موردعتاب وسرزنش قرارداد؟ آیا ازحدّ وحدود خویش خارج شده ودر برابرمعشوق گستاخی کرده بودی که موردغضب قرارگرفتی؟
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گرشاه پیامی به گدایی نفرستاد.

1400/07/21 16:10
رضا عباسی

غزل خوانی شماره 424 حافظ را از اینجا گوش دهید

1401/06/15 12:09
در سکوت

این غزل را "در سکوت" بشنوید

1402/03/03 17:06
زهیر

بعد از این غزل زیبا، خواندن این حدیث که دربارۀ محبّت هست، خالی از لطف نیست:

لینک حدیث

1403/04/03 21:07
مریم هندی

غزل ۴۲۴ راجع به حضرت یوسف ع است