گنجور

شمارهٔ ۷۲

کار ما باز مشکل افتاده است
بار ما باز در گل افتاده است
بار بر پشت اشتران سهل است
بار ما بر سر دل افتاده است
اگر افتاده بار باکی نیست
زانکه باری بمنزل افتاده است
ناله ماهم از جرس کم نیست
که بدنبال محمل افتاده است
در نمکدان غبغب او خال
همچو یکدانه فلفل افتاده است
یا چوهاروت بابلی از سحر
باز در چاه بابل افتاده است
آن سیاهی بر آن سپیدی بین
که چه مطبوع و خوش گل افتاده است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کار ما باز مشکل افتاده است
بار ما باز در گل افتاده است
هوش مصنوعی: مشکلات دوباره برای ما به وجود آمده و کارهایمان به بن‌بست رسیده است.
بار بر پشت اشتران سهل است
بار ما بر سر دل افتاده است
هوش مصنوعی: کار گذاشتن بار بر روی شتران کار مشکلی نیست، اما بار درد و رنج ما بر روی دل‌هایمان سنگینی می‌کند.
اگر افتاده بار باکی نیست
زانکه باری بمنزل افتاده است
هوش مصنوعی: اگر سنگینی بار بر دوش من افتاده، نگران نباش چون این بار به مقصد رسیده است.
ناله ماهم از جرس کم نیست
که بدنبال محمل افتاده است
هوش مصنوعی: اندوه و زاری ما به اندازه صدای زنگ کاروان زیاد است، چرا که ما نیز در پی کاروان به سر می‌بریم.
در نمکدان غبغب او خال
همچو یکدانه فلفل افتاده است
هوش مصنوعی: در نمکدان، برآمدگی گردن او مانند یک دانه فلفل قرار گرفته است.
یا چوهاروت بابلی از سحر
باز در چاه بابل افتاده است
هوش مصنوعی: شخصی به نام چهاروت که از سحر و جادوگری معروف است، دوباره به چاه بابل افتاده و در واقع گرفتار شده است.
آن سیاهی بر آن سپیدی بین
که چه مطبوع و خوش گل افتاده است
هوش مصنوعی: به آن تضاد زیبایی که بین سیاهی و سفیدی وجود دارد نگاه کن؛ چقدر دلپذیر و زیباست که گل‌های خوشبو در آن نمایان شده‌اند.