شمارهٔ ۷۰
این خرمن هستی که بجز سوختنی نیست
از شعله او آتشی افروختنی نیست
یک موج حباب است دو عالم که حجاب است
چون وهم و سراب است بجز سوختنی نیست
این پرده که ار شیشه بود روی پری را
چون پاره شود بار دگر دوختنی نیست
هر نکته که آموختی از سینه فرو شوی
یک نقطه بود علم که آموختنی نیست
خاکی است که روشن شده از تاب مه و مهر
ای تیره دلان سیم و زر اندوختنی نیست
ما بر سر بازار نهادیم دل خویش
لیک این چه متاعی است که بفروختنی نیست
بیروح حقیقت دل افسرده حبیبا
چون سایه شمع است که افروختنی نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این خرمن هستی که بجز سوختنی نیست
از شعله او آتشی افروختنی نیست
هوش مصنوعی: این جهان و زندگی ما همچون کاه و آتش است که فقط به خاطر سوزاندن و زوالش وجود دارد. در حقیقت، هیچ چیز از این وجود پایدار نیست و همه چیز در نهایت نابود خواهد شد.
یک موج حباب است دو عالم که حجاب است
چون وهم و سراب است بجز سوختنی نیست
هوش مصنوعی: این دنیا و آنچه در آن وجود دارد، همچون حبابی است که روی امواج دریا شکل میگیرد و زودگذر و فریبی بیش نیست. این واقعیتها مشابه تصور و سرابی هستند که در نظر میآیند و در حقیقت، چیزی جز سوختن و گذراندن نیستند.
این پرده که ار شیشه بود روی پری را
چون پاره شود بار دگر دوختنی نیست
هوش مصنوعی: اگر این پرده شفاف از جنس شیشه باشد و بر روی چهره زیبا و دلنواز یک پری قرار گرفته باشد، وقتی که این پرده پاره شود، دیگر نمیتوان آن را دوباره به حالت قبل برگرداند.
هر نکته که آموختی از سینه فرو شوی
یک نقطه بود علم که آموختنی نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که یاد گرفتی، باید با تواضع و humility به دیگران منتقل کنی. علم و دانش به مانند یک نقطه است که همه چیز را در خود خلاصه کرده و به سادگی نمیتوان آن را به دست آورد.
خاکی است که روشن شده از تاب مه و مهر
ای تیره دلان سیم و زر اندوختنی نیست
هوش مصنوعی: این زمین، بر اثر تابش نور ماه و آفتاب، روشن و درخشان شده است. ای دلهای تیره و ناامید، بدانید که ثروت واقعی در جمع کردن طلا و نقره نیست.
ما بر سر بازار نهادیم دل خویش
لیک این چه متاعی است که بفروختنی نیست
هوش مصنوعی: ما در میان بازار، دل خود را عرضه کردهایم، اما این چه کالایی است که نمیتوان آن را فروخت؟
بیروح حقیقت دل افسرده حبیبا
چون سایه شمع است که افروختنی نیست
هوش مصنوعی: اگر حقیقتی در دل عاشق وجود نداشته باشد، مانند سایهای از شمع میماند که روشن نمیشود و نمیتواند گرمایی برساند.

میرزا حبیب خراسانی