گنجور

بخش ۶۷ - فصل (غش در عبادت چهار درجه دارد)

بدان که گفته اند زیرکان که دو رکعت نماز از عالمی فاضلتر از عبادت یک ساله جاهل، برای آن که جاهل آفات عمل نداند و آمیختگی وی به اغراض نداند و همه را خالص پندارد که غش در عبادت هم چون غش است در زر که بعضی باشد که صیرفی نیز در غلط افتاد الا صیرفی استاد، اما همه جاهلان خود پندارند که زر آن باشد که زرد بود و صورت زر دارد.

و غش در عبادت که اخلاص را ببرد چهار درجه دارد. بعضی پوشیده تر و غامض تر است و این در ریا صورت کنیم تا پیدا شود. درجه اول آن که بنده نماز همی کند قومی فرا رسند. شیطان گوید نیکوتر کن تا ملامت نکنند و این خود ظاهر است. درجه دوم آن که این بشناسد و از این حذر کند. شیطان گوید نیکوتر کن تا به تو اقتدا کنند و تو را ثواب باشد به اقتدا کردن ایشان و باشد که این عشوه بخرد و نداند که ثواب اقتدا آن وقت باشد که نور خشوع وی به دیگران سرایت کند، اما چون خاشع نباشد و دیگران چنان پندارند ایشان را ثواب بود و وی به نفاق خویش ماخوذ بود.

درجه سیم آن که بدانسته باشد که در خلوت برخلاف ملاء نماز کردن نفاق است. خویشتن را در خلوت بر آن راست بنهد که نماز نیکو کند تا در ملاء همچنان تواند کرد و این غامض تر است و هم ریاست ولیکن این روی و ریا وی را در خویشتن می باید که از خویشتن شرم می دارد که در تنهایی مخالف جمع باشد، برای آن است که در ملاء نیکو کند، در تنهایی نیز چنان می کند و پندارد که از ریای ملاء برست و به حقیقت خود در تنهایی نیز مرایی باشد.

درجه چهارم و این پوشیده تر است آن که بداند که خشوع در خلاء و ملاء برای خلق به کار نیاید. شیطان وی را گوید، «از عظمت حق تعالی بازاندیش. مگر نمی دانی که کجا ایستاده ای؟» تا باز اندیشد و خاشع شود و در چشم مردمان آراسته شود. اگر چنان است که در خلوت این چنین خاطر بود بر دل وی به عادت درنیاید سبب این ریاست، ولکن شیطان وی را بدین دست بیرون آورد تا پوشیده بماند. چون از عظمت آن وقت یاد آورد که خلق را بیند به کار نیاید، بلکه باید که نظر همه خلق و نظر ستوری نزدیک وی برابر باشد، اگر هیچ فرق یابد هنوز از ریا خالی نیست. این مثال در ریا بگفتیم. در اغراض دیگر که پیش از این بگفته ایم همچنین تلبیس بسیار است. و هرکه این دقایق نشناسد مزدور بی مزد بود، جان می کند و آنچه می کند ضایع است، و در حق وی است این، «و بدالهم من الله مالم یکونوا یحتسبون».

بخش ۶۶ - حقیقت اخلاص: بدان که چون نیت بشناختی که باعث بر عمل وی است و متقاضی وی است، آن متقاضی اگر یکی بود آن را خالص گویند. و چون دو باشد آمیخته باشد و خالص نبود. مثلا هرکه روزه دارد برای خدای تعالی، ولکن پرهیز از خوردن نیز مقصود بود برای تندرستی، یا کم مونتی مقصود بود نیز یا آن که او را در طبخ و طعام ساختن رنج نرسد یا آن که کاری دارد تا بدان پردازد یا خوابش نگیرد و کاری بتواند کرد یا بنده ای آزاد کند تا از فقه وی برهد یا زا خوی بد وی برهد یا حج کند تا در راه قوی و تندرست شود یا تماشا کند و شهرها بیند یا از رنج زن و فرزند برآساید یا از رنج دشمنی برهد یا شب نماز کند تا خوابش نگیرد تا کالا نگاه تواند داشت، یا علم آموزد تا کفایت خویش به دست تواند آورد یا اسباب و ضیاع نگاه تواند داشت تا عزیز و محتشم باشد یا درس و مجلس کند تا از رنج خاموشی برهد و دلتنگ نشود، یا مصحف نویسد تا خطش مستقیم شود یا حج پیاده کند تا که را سود باشد یا طهارت کند تا خنک شود و پاکیزه گردد یا غسل کند تا خوشبوی شود یا در مسجد اعتکاف گیرد تا که جایش نباید داد و یا سایل را صدقه دهد تا از ابرام وی برهد یا درویشی را چیزی دهد که از منع وی شرم می دارد یا به عیادت بیمار شود تا چون وی بیمار شود، به عیادت وی آیند و با وی عتاب نکنند و آزار نگیرند، یا خیری کن که به صلاح معروف شود، این ریا باشد و حکم ریا گفته ایم.بخش ۶۸ - فصل (نیت آمیخته از ثواب خالی نباشد): بدان که چون نیت آمیخته شد، اگر ریا یا غرضی دیگر غالب تر بود از نیت عبادت، این سبب عقوبت بود، و اگر با وی برابر بود نه سبب عقوبت بود نه سبب ثواب و اگر ضعیف تر بود عمل از ثواب خالی نباشد و هرچند که اخبار اشارت بدان می کند که چون شرکت آید گویند برو مزد از آن کس طلب کن که برای وی کردی، ولکن ظاهر نزدیک ما آن است که بدین آن می خواهد که چون هردو قصد برابر بود مزد نبود، چون طلب کند گویند از آن کس طلب کن.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که گفته اند زیرکان که دو رکعت نماز از عالمی فاضلتر از عبادت یک ساله جاهل، برای آن که جاهل آفات عمل نداند و آمیختگی وی به اغراض نداند و همه را خالص پندارد که غش در عبادت هم چون غش است در زر که بعضی باشد که صیرفی نیز در غلط افتاد الا صیرفی استاد، اما همه جاهلان خود پندارند که زر آن باشد که زرد بود و صورت زر دارد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که افراد دانا بر این باورند که دو رکعت نماز از فردی عالم و با فضیلت، ارزشش بیشتر از یک سال عبادت فرد جاهل است. دلیلش این است که جاهل از آسیب‌های عمل خود بی‌خبر است و درک درستی از نیت‌هایش ندارد و همه چیز را خالص می‌داند. در عبادت هم مانند مشکل در تشخیص طلاست؛ یعنی ممکن است گاهی شخصی که در این زمینه تخصص دارد نیز دچار اشتباه شود، اما همه جاهلان فکر می‌کنند که طلا فقط به زردی و ظاهرش مربوط می‌شود.
و غش در عبادت که اخلاص را ببرد چهار درجه دارد. بعضی پوشیده تر و غامض تر است و این در ریا صورت کنیم تا پیدا شود. درجه اول آن که بنده نماز همی کند قومی فرا رسند. شیطان گوید نیکوتر کن تا ملامت نکنند و این خود ظاهر است. درجه دوم آن که این بشناسد و از این حذر کند. شیطان گوید نیکوتر کن تا به تو اقتدا کنند و تو را ثواب باشد به اقتدا کردن ایشان و باشد که این عشوه بخرد و نداند که ثواب اقتدا آن وقت باشد که نور خشوع وی به دیگران سرایت کند، اما چون خاشع نباشد و دیگران چنان پندارند ایشان را ثواب بود و وی به نفاق خویش ماخوذ بود.
هوش مصنوعی: در عبادت، غش و ناخالصی وجود دارد که باعث از بین رفتن اخلاص می‌شود و این غش به چهار درجه تقسیم می‌شود. برخی از این درجات به طور پنهانی و نامحسوس‌تر هستند و این حالت را می‌توان در ریا مشاهده کرد. درجه اول این است که شخص در حال نماز است و وقتی گروهی از افراد به او نزدیک می‌شوند، شیطان او را وسوسه می‌کند که نماز خود را بهتر بخواند تا مورد سرزنش قرار نگیرد، که این حالت به‌وضوح مشهود است. در درجه دوم، شخص متوجه این وسوسه می‌شود و سعی می‌کند از آن دوری کند. اما شیطان به او می‌گوید که نماز خود را بهتر بخواند تا دیگران به او اقتدا کنند و او ثواب بیشتری به‌دست آورد. در اینجا، ممکن است شخص فریب بخورد و نادانسته فکر کند که ثواب اقتدا زمانی محقق می‌شود که خشوع او بر دیگران تاثیر بگذارد. اما اگر او واقعا خاشع نباشد و دیگران خیال کنند که او در حال عبادت است، در این صورت او به خاطر نفاق خود عذاب خواهد دید.
درجه سیم آن که بدانسته باشد که در خلوت برخلاف ملاء نماز کردن نفاق است. خویشتن را در خلوت بر آن راست بنهد که نماز نیکو کند تا در ملاء همچنان تواند کرد و این غامض تر است و هم ریاست ولیکن این روی و ریا وی را در خویشتن می باید که از خویشتن شرم می دارد که در تنهایی مخالف جمع باشد، برای آن است که در ملاء نیکو کند، در تنهایی نیز چنان می کند و پندارد که از ریای ملاء برست و به حقیقت خود در تنهایی نیز مرایی باشد.
هوش مصنوعی: کسی که بداند در خلوت نماز خواندن به طور متفاوت از نماز جماعت نفاق به شمار می‌آید، باید سعی کند در تنهایی نیز به گونه‌ای نماز بخواند که در جمع قادر به آن باشد. این کار دشوارتر است و برای او حس مسئولیت بیشتری ایجاد می‌کند. اما او باید بداند که ممکن است به خاطر شرم از خود، در تنهایی به گونه‌ای نماز بخواند که مشابه نماز خواندنش در جمع باشد، در حالی که به خود می‌گوید که از ریا و نمایش پرهیز کرده است. در واقع، او در تنهایی نیز ممکن است به نوعی ریاکاری دچار باشد.
درجه چهارم و این پوشیده تر است آن که بداند که خشوع در خلاء و ملاء برای خلق به کار نیاید. شیطان وی را گوید، «از عظمت حق تعالی بازاندیش. مگر نمی دانی که کجا ایستاده ای؟» تا باز اندیشد و خاشع شود و در چشم مردمان آراسته شود. اگر چنان است که در خلوت این چنین خاطر بود بر دل وی به عادت درنیاید سبب این ریاست، ولکن شیطان وی را بدین دست بیرون آورد تا پوشیده بماند. چون از عظمت آن وقت یاد آورد که خلق را بیند به کار نیاید، بلکه باید که نظر همه خلق و نظر ستوری نزدیک وی برابر باشد، اگر هیچ فرق یابد هنوز از ریا خالی نیست. این مثال در ریا بگفتیم. در اغراض دیگر که پیش از این بگفته ایم همچنین تلبیس بسیار است. و هرکه این دقایق نشناسد مزدور بی مزد بود، جان می کند و آنچه می کند ضایع است، و در حق وی است این، «و بدالهم من الله مالم یکونوا یحتسبون».
هوش مصنوعی: در این مرحله، این دیدگاه بیان می‌شود که خشوع و تواضع در زمان تنهایی و در جمع، برای دیگران موثر نیست. شیطان به فرد می‌گوید که به عظمت خداوند توجه کند و او را به تفکر وادار می‌کند تا در برابر مردم خود را نشان دهد. اگر چنین باشد که فرد در تنهایی نیز این نوع توجه را داشته باشد، این نشان‌دهنده‌ی عادت و دل‌مشغولی او نیست، بلکه وسوسه‌ای است که شیطان برای پنهان نگه داشتن آن انجام می‌دهد. فرد به یاد می‌آورد که دیدگاه او باید بین مردم و خداوند یکسان باشد، و اگر در این دیدگاه تفاوتی وجود داشته باشد، هنوز از ریا دور نیست. این مطلب به مسأله‌ی ریا اشاره دارد و نشان می‌دهد که در زمینه‌های دیگر نیز ممکن است فریب‌های مشابهی وجود داشته باشد. در نهایت، کسی که این نکات ظریف را درک نکند، مانند کارگری است که بدون مزد زحمت می‌کشد و فعالیت‌هایش بی‌ثمر خواهد بود.