گنجور

بخش ۷۱ - پیدا کردن کارها که بدان ریا کنند

بدان که حقیقت ریا آن بود که خویشتن به پارسائی فرا مردمان نماید یا خویشتن به نزدیک خلق آراسته کند و اندر دل مردمان قبول گیرد تا وی را حرمت دارند و تعظیم کنند و به وی به چشم نیکو نگرند و این بدان بود که چیزی که دلیل پارسائی و بزرگی است اندر دین برایشان عرضه می کند و همی فرانماید و این پنج جنس است:

جنس اول

صورت تن است چنان که روی زرد کند تا پندارند که به شب نخسبد و خویشتن نزار همی کند تا پندارند که مجاهدتی کند و روی گرفته دارد تا پندارد ک از اندوه دین چنان است و موی به شانه نکند تا پندارند که خود فراغت آن ندارد و از خود یاد نیاورد و سخن آهسته گوید تا پندارند که اثر دل وی وقار دین است و لب هواسیده دارد تا پندارند که روزه دارد و چون این به سبب پندار مردمان کند نفس را اندر اظهار این شرب و لذت بود. و بدین گفت عیسی (ع)، «چون کسی روزه دارد باید که موی به شانه کند و سرمه اندر چشم و لب به روغن آلوده کند تا کس نداند که روزه دار است».

جنس دوم

ریا باشد به جامه چنان که صوف پوشد و جامه درشت و کوتاه و شوخگین و دریده دارد تا پندارد که زاهد است و جامه کبود و سجاده و مرقّع صوفیان تا پندارند که صوفی است. باز آن که از معنی صوفیان با وی چیزی نباشد و یا ازار به سر دستار اندر گیرد و جوراب ادیم دارد تا پندارند که اندر طهارت محتاط است و نباشد و یا درّاعه و طیلسان دارد تا پندارد که دانشمند است و نباشد. و مراییان اندر دو جامه دو گروه باشند: گروهی که قبول نزدیک عامیان جویند و همیشه جامه دریده و کهنه پوشند و اگر کسی ایشان را الزام کند تا جامه توزی و خز که حلال بود اندر پوشند، از جان کندنشان سخت تر آید که آنگاه مردمان گویند از زاهدی پشیمان شد. و گروهی که قبول هم نزدیک عوام جویند و هم نزدیک سلطان و غیر ایشان، کسی که از این طبقه باشد اگر جامه کهنه پوشد اندر چشم سلطان حقیر نماید و اگر تجمل کند اندر چشم عوام حقیر نماید، پس جهد کند تا صوفهای باریک و فوطه های به نقش به دست آورد، چنان که رنگ جامه اهل صلاح بود تا عوام بدان نگرند و قیمت جامه به قیمت جامه توانگران باشد تا سلطانان به حقارت ننگرند. و اگر یکی را از این قوم گویند که جامه خز و یا توزی اندر پوش، اگرچه به قیمت کمتر از فوطه وی باشد، برابر سختی جان کندن بود بر وی، و در جمله جامه ای اندر پوش که مردمان پندارند که وی پشیمان شد از زاهدی، طاقت آن ندارد و آن ابله چون اندر خویشتن همی بیند که جامه ای که حلال باشد و اهل دین آن داشته اند، اندر نتواند پوشید. این مقدار نداند که بدین خلق را همی پرستد و باشد که داند ولیکن باک ندارد.

جنس سیم

ریا به گفتار بود، چنان که لب همی جنباند تا پندارند که از ذکر هیچ نمی آساید و باشد که وی ذکر همی کند، ولیکن اگر خواهد که به دل کند و لب نجنباند نتواند. ترسد که مردمان ندانند که وی ذکر همی کند. و چنان که حسبت کند بر مردمان و اندر خلوت مثل آن همی کند. یا طامات و عبادات صوفیان یاد گیرد و همی گوید تا پندارند که علم تصوف نیک داند. یا هر زمان سر فرو برد و بجنباند تا پندارند که اندر وجد است. یا باد سرد همی کشد یا اندوه همی فرانماید به سبب غفلت مردمان از مسلمانی یا اخبار و حکایات یاد گیرد و همی گوید تا گویند که علم او بسیار است و پیران را بسیار دیده است و سفر بسیار کرده است.

جنس چهارم

ریا بود به طاعت، چنان که کسی از دور آید نماز نیکوتر کند و سر اندر پیش افکند و اندر رکوع و سجود بیشتر مقام کند و اندر هر سوی ننگرد و صدقه اندر پیش مردمان دهد و امثال این و جون فرا رود آهسته رود و سر اندر پیش افکند و اگر تنها رود به شتاب رود و از هر سو نگرد و چون کسی از دور آید به آهستگی شود.

جنس پنجم

آن که فرانماید که وی را مرید بسیار است و شاگرد بسیار دارد و خواجگان و امیران به سلام وی همی آیند و به وی تبرک همی کنند و مشایخ وی را حرمت همی دارند و به وی نیکو نگرسته اند و باشد که این معانی بر زبان ظاهر کند تا چون با کسی خصومت کند گوید تو که ای و مریدت و شیخت کیست؟ و من چندین پیر دیده ام و چندین سال اندر پیش فلان پیر بوده ام و تو که را دیده ای و امثال این، و به این سبب رنجها بر خویشتن نهد و اندر شرب ریا آن همه آسان بود که راهب باشد که خویشتن را با مقدار نخودی آورده باشد از طعام و به شرب آن که مردمان همی دانند و ثنای وی همی گویند. و جمله این حرام است چون به عبادات بود و برای اظهار پارسایی بود که پارسایی برای حق تعالی باید که باشد. اما اگر قبول و جاه جوید به چیزی که نه عبادت بود روا بود باشد، چه هرکه بیرون شود و جامه نیکوتر درپوشد و آراسته بود این مباح است بلکه سنت است که بدین جمال و مروت خویش اظهار کند نه پارسائی. بلکه اگر فضل خویش اظهار کند به علم لغت و نحو و حساب و طب و چیزی که نه علم دین بود و نه برای طاعت بود این ریا مباح بود، چه ریا طلب جاه است و گفتیم که طلب جاه چون از حد بشنود مباح بود، اما نه به طاعت و عبادت.

و رسول (ص) یک روز بیرون خواست شدن که اصحاب گرد آمده بودند. اندر خُنب آب نگریست و عمّامه و موی وی راست بکرد، عایشه رضی الله عنه گفت، «یا رسول الله! این چنین همی کنی؟» گفت، «آری خدای تعالی دوست دارد بنده خود را که چون برادران خویش را خواهد دید برای ایشان تجمل کند و خویشتن را بیاراید». و چون این فعل از رسول (ص) بود، هم اصل دین باشد که وی مأمور بود بدان که خود را اندر دل و چشم ایشان آراسته دارد تا به وی میل زیادت کنند و اقتدا به وی دارند، ولیکن اگر کسی نیز برای تجمل کند روا باشد بلکه سنت بود. و یکی از فواید این آن باشد که چون خویشتن بشولیده دارد و مروت نگاه ندارند غیبت کنند و نفرت گیرند از وی و وی سبب آن بوده باشد.

اما ریا چون به عبادت بود حرام باشد به دو سبب: یکی آن که تلبیس کرده باشد که فرامردمان همی نماید که مخلص است اندر این عبادت و چون دل به وی خلق می نگرد مفلس بود و مخلص نیست و اگر مردمان بدانند که برای ایشان همی کند وی را دشمن گیرند و قبول نکنند. دیگر آن که نماز و روزه و عبادت حق راست عزوجل، چون برای مخلوق کند استهزا کرده باشد و بنده عاجز و ضعیف را مقصود داشته باشد، اندر کاری که مقصود آن حق تعالی باشد. و مثل وی چون کسی بود که اندر پیش ملکی برپا ایستد اندر صورت خدمت و غرض وی آن بود که اندر غلامی یا اندر کنیزکی همی نگرد و فراملک همی نماید که به خدمت ایستاده است و مقصود چیزی دیگر این استخفاف و استهزا بود به ملک، چه غرض دیگری به نزدیک وی مهمتر شده است از خدمت ملک.

همچنین هرکه نماز به ریا کند، به حقیقت رکوع و سجود برای دیگری همی کند و اگر به سجود تعظیم آدمی مقصود بودی، شرک ظاهر بودی، ولیکن تعظیم آدمی بر آن وجه است که قبول وی مقصود شده است تا بدان که خدای تعالی را سجود همی کند، قبول وی نیز حاصل همی کند، بدین سبب این ریا شرک خفی است نه جلی.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که حقیقت ریا آن بود که خویشتن به پارسائی فرا مردمان نماید یا خویشتن به نزدیک خلق آراسته کند و اندر دل مردمان قبول گیرد تا وی را حرمت دارند و تعظیم کنند و به وی به چشم نیکو نگرند و این بدان بود که چیزی که دلیل پارسائی و بزرگی است اندر دین برایشان عرضه می کند و همی فرانماید و این پنج جنس است:
هوش مصنوعی: حقیقت ریا این است که شخص به ظاهر خود را خوش‌اخلاق و درستکار نشان دهد یا خود را در نزد دیگران زیبا و معقول جلوه دهد تا در دل آن‌ها اعتبار پیدا کند و مورد احترام و احترام قرار گیرد. هدف این فرد از این کارها آن است که دیگران او را به چشم خوبی ببینند، در حالی که کارهایی را که به عنوان نشانه پارسایی و بزرگی در دین نشان می‌دهد، در واقع از روی نفاق و فریب است. در مجموع، این رفتار شامل پنج نوع است.
صورت تن است چنان که روی زرد کند تا پندارند که به شب نخسبد و خویشتن نزار همی کند تا پندارند که مجاهدتی کند و روی گرفته دارد تا پندارد ک از اندوه دین چنان است و موی به شانه نکند تا پندارند که خود فراغت آن ندارد و از خود یاد نیاورد و سخن آهسته گوید تا پندارند که اثر دل وی وقار دین است و لب هواسیده دارد تا پندارند که روزه دارد و چون این به سبب پندار مردمان کند نفس را اندر اظهار این شرب و لذت بود. و بدین گفت عیسی (ع)، «چون کسی روزه دارد باید که موی به شانه کند و سرمه اندر چشم و لب به روغن آلوده کند تا کس نداند که روزه دار است».
هوش مصنوعی: ظاهر انسان به گونه‌ای است که چهره‌اش زرد می‌شود تا دیگران فکر کنند که شب‌ها خواب ندارد و به خود زحمت می‌دهد تا بپندارند که در حال تلاش و مجاهدت است. چهره‌اش را گرفته نگه می‌دارد تا نشان دهد که از اندوه دین ناراحت است و به موی خود رسیدگی نمی‌کند تا خیال کنند که وقت رسیدگی به خود را ندارد. همچنین به آرامی صحبت می‌کند تا دیگران فکر کنند دلش پر از وقار دین است. لب‌هایش بی‌حال به نظر می‌رسد تا تصور کنند که روزه‌دار است، و همه این‌ها به خاطر پندار دیگران است. اما عیسی (ع) فرموده است که کسی که روزه دارد، باید به موی خود برسد، سرمه به چشمانش بمالد و لب‌هایش را به روغن آغشته کند تا کسی نفهمد که روزه‌دار است.
جنس دوم
هوش مصنوعی: جنس دوم به افرادی اشاره دارد که ممکن است به دلیل ویژگی‌هایی مانند جنسیت، نژاد یا سایر عوامل اجتماعی، در جامعه نادیده گرفته یا مورد تبعیض قرار بگیرند. این اصطلاح معمولاً به زنان نسبت داده می‌شود، اما می‌تواند شامل هر گروهی باشد که به طور سیستماتیک حقوق یا فرصت‌های کمتری نسبت به سایرین دارند. این مفهوم به مسائلی چون نابرابری، ستم و ضرورت حقوق برابر برای همه افراد اشاره دارد.
ریا باشد به جامه چنان که صوف پوشد و جامه درشت و کوتاه و شوخگین و دریده دارد تا پندارد که زاهد است و جامه کبود و سجاده و مرقّع صوفیان تا پندارند که صوفی است. باز آن که از معنی صوفیان با وی چیزی نباشد و یا ازار به سر دستار اندر گیرد و جوراب ادیم دارد تا پندارند که اندر طهارت محتاط است و نباشد و یا درّاعه و طیلسان دارد تا پندارد که دانشمند است و نباشد. و مراییان اندر دو جامه دو گروه باشند: گروهی که قبول نزدیک عامیان جویند و همیشه جامه دریده و کهنه پوشند و اگر کسی ایشان را الزام کند تا جامه توزی و خز که حلال بود اندر پوشند، از جان کندنشان سخت تر آید که آنگاه مردمان گویند از زاهدی پشیمان شد. و گروهی که قبول هم نزدیک عوام جویند و هم نزدیک سلطان و غیر ایشان، کسی که از این طبقه باشد اگر جامه کهنه پوشد اندر چشم سلطان حقیر نماید و اگر تجمل کند اندر چشم عوام حقیر نماید، پس جهد کند تا صوفهای باریک و فوطه های به نقش به دست آورد، چنان که رنگ جامه اهل صلاح بود تا عوام بدان نگرند و قیمت جامه به قیمت جامه توانگران باشد تا سلطانان به حقارت ننگرند. و اگر یکی را از این قوم گویند که جامه خز و یا توزی اندر پوش، اگرچه به قیمت کمتر از فوطه وی باشد، برابر سختی جان کندن بود بر وی، و در جمله جامه ای اندر پوش که مردمان پندارند که وی پشیمان شد از زاهدی، طاقت آن ندارد و آن ابله چون اندر خویشتن همی بیند که جامه ای که حلال باشد و اهل دین آن داشته اند، اندر نتواند پوشید. این مقدار نداند که بدین خلق را همی پرستد و باشد که داند ولیکن باک ندارد.
هوش مصنوعی: ریاکاران در پوشش خود به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی صوفی هستند؛ لباسی درشت و کوتاه و پوشیده دارند تا دیگران فکر کنند زاهدند. آن‌ها سعی دارند با لباس‌های خاص و سجاده‌های رنگی خود را به عنوان صوفی معرفی کنند، در حالی که از آموزه‌های واقعی صوفی‌گری چیزی نمی‌دانند. برخی از آن‌ها عمدا لباس‌هایی می‌پوشند که نشان دهد در طهارت احتیاط دارند، یا لباس‌هایی که به آن‌ها ظاهری دانشمندانه می‌دهد. دو گروه از این افراد وجود دارند: یکی کسانی که تنها به جلب توجه عوام می‌پردازند و همیشه لباس‌های کهنه و فرسوده می‌پوشند. اگر مجبور شوند لباسی زیبا بپوشند، از این می‌ترسند که مردم بگویند از زهد خود برگشته‌اند. گروه دیگر هم به نظر عوام و هم به نظر سلطان اهمیت می‌دهند و سعی می‌کنند لباسی بپوشند که هم عامه و هم خواص پسندش کنند. اگر از آن‌ها خواسته شود لباسی گران‌قیمت بپوشند، حتی اگر قیمت آن کمتر از لباس‌های خودشان باشد، احساس سختی می‌کنند. در نهایت هیچ‌کدام از آن‌ها قادر نیستند لباسی بپوشند که دیگران آنها را زاهد نپندارند، و حتی اگر از این موضوع آگاه باشند، نگرانی‌ای از این بابت ندارند.
جنس سیم
هوش مصنوعی: جنس سیم به نوع ماده‌ای اشاره دارد که برای ساخت سیم‌ها استفاده می‌شود. معمولاً سیم‌ها از فلزاتی مانند مس یا آلومینیوم ساخته می‌شوند که به دلیل ویژگی‌های الکتریکی و مکانیکی‌شان، برای انتقال برق و اطلاعات مناسب هستند. انتخاب جنس سیم تأثیر زیادی بر عملکرد و دوام آن دارد. سیم‌های مسی به خاطر هدایت بهتر الکتریسیته غالباً مورد استفاده قرار می‌گیرند، در حالی که سیم‌های آلومینیومی به خاطر وزن کمتر و هزینه کمتر طرفداران خود را دارند.
ریا به گفتار بود، چنان که لب همی جنباند تا پندارند که از ذکر هیچ نمی آساید و باشد که وی ذکر همی کند، ولیکن اگر خواهد که به دل کند و لب نجنباند نتواند. ترسد که مردمان ندانند که وی ذکر همی کند. و چنان که حسبت کند بر مردمان و اندر خلوت مثل آن همی کند. یا طامات و عبادات صوفیان یاد گیرد و همی گوید تا پندارند که علم تصوف نیک داند. یا هر زمان سر فرو برد و بجنباند تا پندارند که اندر وجد است. یا باد سرد همی کشد یا اندوه همی فرانماید به سبب غفلت مردمان از مسلمانی یا اخبار و حکایات یاد گیرد و همی گوید تا گویند که علم او بسیار است و پیران را بسیار دیده است و سفر بسیار کرده است.
هوش مصنوعی: ریا به کردار و گفتار انسان مربوط می‌شود؛ به گونه‌ای که فرد با حرکت لب‌هایش وانمود می‌کند در حال ذکر گفتن است و نمی‌خواهد دیگران بدانند که اصلاً به یاد خدا توجهی ندارد. او می‌کوشد در خلوت نیز خود را به همان شکل نشان دهد و به دیگران بباوراند که در حال عبادت است. ممکن است آموزه‌های صوفیان را یاد بگیرد و با گفتن آن‌ها خود را عالم به تصوف معرفی کند. همچنین ممکن است سرش را پایین بیاورد و حرکاتی کند تا دیگران بپندارند که در حال وجد و حالت عرفانی است. یا از احساسات سرد و اندوهناک برای جلب توجه استفاده کند یا از داستان‌ها و حکایاتی بگوید تا افراد فریب بخورند و فکر کنند که او علم زیادی دارد و تجربه‌های بسیاری از سفر و دیدار با عارفان کسب کرده است.
ریا بود به طاعت، چنان که کسی از دور آید نماز نیکوتر کند و سر اندر پیش افکند و اندر رکوع و سجود بیشتر مقام کند و اندر هر سوی ننگرد و صدقه اندر پیش مردمان دهد و امثال این و جون فرا رود آهسته رود و سر اندر پیش افکند و اگر تنها رود به شتاب رود و از هر سو نگرد و چون کسی از دور آید به آهستگی شود.
هوش مصنوعی: ریا در عبادت یعنی زمانی که فرد تلاش می‌کند تا کارهای نیک خود را به نمایش بگذارد. به عنوان مثال، اگر کسی از دور بیفتد، شخص سعی می‌کند نماز را بهتر بخواند و به صورت خاصی سجده کند و در هنگام رکوع و سجود بیشتر توجه کند. همچنین، او هنگام صدقه دادن مراقب است تا دیگران او را ببینند و در مواقعی که تنها است، سریع‌تر و با بی‌توجهی حرکت می‌کند. وقتی کسی از دور به او نزدیک می‌شود، رفتار او آرام‌تر و متواضع‌تر می‌شود.
آن که فرانماید که وی را مرید بسیار است و شاگرد بسیار دارد و خواجگان و امیران به سلام وی همی آیند و به وی تبرک همی کنند و مشایخ وی را حرمت همی دارند و به وی نیکو نگرسته اند و باشد که این معانی بر زبان ظاهر کند تا چون با کسی خصومت کند گوید تو که ای و مریدت و شیخت کیست؟ و من چندین پیر دیده ام و چندین سال اندر پیش فلان پیر بوده ام و تو که را دیده ای و امثال این، و به این سبب رنجها بر خویشتن نهد و اندر شرب ریا آن همه آسان بود که راهب باشد که خویشتن را با مقدار نخودی آورده باشد از طعام و به شرب آن که مردمان همی دانند و ثنای وی همی گویند. و جمله این حرام است چون به عبادات بود و برای اظهار پارسایی بود که پارسایی برای حق تعالی باید که باشد. اما اگر قبول و جاه جوید به چیزی که نه عبادت بود روا بود باشد، چه هرکه بیرون شود و جامه نیکوتر درپوشد و آراسته بود این مباح است بلکه سنت است که بدین جمال و مروت خویش اظهار کند نه پارسائی. بلکه اگر فضل خویش اظهار کند به علم لغت و نحو و حساب و طب و چیزی که نه علم دین بود و نه برای طاعت بود این ریا مباح بود، چه ریا طلب جاه است و گفتیم که طلب جاه چون از حد بشنود مباح بود، اما نه به طاعت و عبادت.
هوش مصنوعی: شخصی که ادعا می‌کند مریدان و شاگردان زیادی دارد و مقامات و سران به دیدنش می‌آیند و به او احترام می‌گذارند، ممکن است این مطالب را به زبان آورد تا در زمان خصومت با کسی برتری خود را نشان دهد. او ممکن است بگوید که من سال‌ها به نزد فلان استاد بوده‌ام و تو چه کسی را می‌شناسی؟ از این رو خود را به زحمت می‌اندازد و در دام ریا می‌افتد. این ریاکاری می‌تواند به شکل تدینی باشد که برای خداوند حقیقی نیاز نیست. اگر کسی برای به دست آوردن مقام و اعتبار، به فعالیت‌های غیرعبادی بپردازد، اشکالی ندارد و بلکه عمل پسندیده‌ای است. به طور کلی، اگر کسی ظاهر نیکویی از خود نشان دهد یا در دانش‌های مختلف به نمایش بگذارد، هدفش طلب جاه است و این نوع ریا تنها زمانی موجه است که در مورد عبادات و اعمال دینی نباشد.
و رسول (ص) یک روز بیرون خواست شدن که اصحاب گرد آمده بودند. اندر خُنب آب نگریست و عمّامه و موی وی راست بکرد، عایشه رضی الله عنه گفت، «یا رسول الله! این چنین همی کنی؟» گفت، «آری خدای تعالی دوست دارد بنده خود را که چون برادران خویش را خواهد دید برای ایشان تجمل کند و خویشتن را بیاراید». و چون این فعل از رسول (ص) بود، هم اصل دین باشد که وی مأمور بود بدان که خود را اندر دل و چشم ایشان آراسته دارد تا به وی میل زیادت کنند و اقتدا به وی دارند، ولیکن اگر کسی نیز برای تجمل کند روا باشد بلکه سنت بود. و یکی از فواید این آن باشد که چون خویشتن بشولیده دارد و مروت نگاه ندارند غیبت کنند و نفرت گیرند از وی و وی سبب آن بوده باشد.
هوش مصنوعی: روزی پیامبر (ص) خواستند بیرون بروند و اصحاب گرد هم آمده بودند. ایشان به آینه نگریستند و عمامه و موی خود را مرتب کردند. عایشه (رضی الله عنها) گفت: «ای پیامبر خدا! آیا این گونه می‌کنی؟» ایشان پاسخ دادند: «بله، خداوند متعال دوست دارد بنده‌اش زمانی که برادرانش را می‌بیند، برای آنها زینت کند و خود را بیاراید.» چون این عمل از پیامبر (ص) بود، نشان‌دهنده اصل دین است که ایشان مأمور بودند تا خود را در دل و چشم مردم آراسته نشان دهند تا مردم به ایشان بیشتر میل کنند و از ایشان تبعیت نمایند. همچنین اگر کسی برای زیبایی و آراستگی خود تلاش کند، این کار جایز بلکه سنت نیز به شمار می‌آید. یکی از فواید این کار این است که اگر کسی خود را رها کند و مروت را رعایت نکند، ممکن است مورد غیبت و تنفر قرار گیرد و خود او موجب آن شود.
اما ریا چون به عبادت بود حرام باشد به دو سبب: یکی آن که تلبیس کرده باشد که فرامردمان همی نماید که مخلص است اندر این عبادت و چون دل به وی خلق می نگرد مفلس بود و مخلص نیست و اگر مردمان بدانند که برای ایشان همی کند وی را دشمن گیرند و قبول نکنند. دیگر آن که نماز و روزه و عبادت حق راست عزوجل، چون برای مخلوق کند استهزا کرده باشد و بنده عاجز و ضعیف را مقصود داشته باشد، اندر کاری که مقصود آن حق تعالی باشد. و مثل وی چون کسی بود که اندر پیش ملکی برپا ایستد اندر صورت خدمت و غرض وی آن بود که اندر غلامی یا اندر کنیزکی همی نگرد و فراملک همی نماید که به خدمت ایستاده است و مقصود چیزی دیگر این استخفاف و استهزا بود به ملک، چه غرض دیگری به نزدیک وی مهمتر شده است از خدمت ملک.
هوش مصنوعی: ریا در عبادت حرام است به دلایل مختلف. اولاً، شخصی که ریا می‌کند سعی دارد خود را مخلص نشان دهد، در حالی که در واقع دلش بی‌ریا نیست و اگر مردم متوجه این موضوع شوند، او را طرد خواهند کرد. دوماً، عبادت‌هایی مانند نماز و روزه که باید خالصانه برای خداوند انجام شود، وقتی به نیت جلب توجه دیگران باشد، به نوعی بی‌احترامی به مقام الهی است. این فرد مانند کسی است که در حضور یک ملک خود را خدمتکار نشان می‌دهد، اما در واقع هدفش چیز دیگری است و تنها به فکر جلب توجه آن ملک است.
همچنین هرکه نماز به ریا کند، به حقیقت رکوع و سجود برای دیگری همی کند و اگر به سجود تعظیم آدمی مقصود بودی، شرک ظاهر بودی، ولیکن تعظیم آدمی بر آن وجه است که قبول وی مقصود شده است تا بدان که خدای تعالی را سجود همی کند، قبول وی نیز حاصل همی کند، بدین سبب این ریا شرک خفی است نه جلی.
هوش مصنوعی: اگر کسی نماز را به خاطر نشان دادن به دیگران بخواند، در واقع در حال رکوع و سجود برای آن شخص است نه برای خدا. اگر هدف از سجود، احترام به انسان بود، آن وقت می‌شد گفت که نوعی شرک آشکار است. اما در واقع، احترام به انسان به این منظور است که رضایت او جلب شود، به‌طوری که سجود برای خدا نیز به معنای جلب رضایت او باشد. به همین دلیل، ریاکاری در نماز نوعی شرک پنهان به حساب می‌آید نه شرک آشکار.