گنجور

بخش ۵۴ - آفات مال

و آفات وی به بعضی در دنیاست و بعضی در دین اما دینی سه نوع است:

نوع اول آن که راه معصیت و فسق و بعضی بر وی آسان کند. و شهوات اندر باطن آدمی متقاضی معاصی است، ولکن عجز یکی از اسباب عصمت است. چون قدرت پدید آید، اگر در معصیت افتد، هلاک شود و اگر صبر کند صبر با قدرت دشوارتر بود.

نوع دوم آن که اگر مرد اندر دین قوی باشد و از معصیت خویشتن نگاه تواند داشت از تنعم اندر مباحات نگاه نتواند داشت و هرکه را این توانایی باشد که با قدرت توانگری نان جوین خورد و جامه درشت پوشد چنان که سلیمان (ع) همی کرد اندر مملکت و فرمان روایی که از کسب دست به اندک طعام مختصر و جامه درشت قانع بود.

و این کس چون در تنعم افتاد و تن بر آن راست ایستاد و عادت فرا تنعم کرد از آن صبر نتوان کرد و دنیا بهشت وی شود و مرگ را کاره باشد. و همیشه اسباب تنعم از حلال به دست نتواند آورد و از شبهات به دست آوردن گیرد و بی قوت سلطان به دست نتواند آورد، اندر مداهنت و ریا و نفاق و خیانت سلاطین افتد. چون به ایشان نزدیک شود اندر خطر قصد و کراهیت ایشان افتد. و چون مقرب گردد، مر او را حسد کنند و دشمنان پدید آیند که قصد وی کنند و برنجانند و وی نیز در مکافات آن ایستد و به عداوت برخیزد و منافست و محاسدت پدید آید. و این اخلاق سبب همه معصیتهاست که دروغ و غیبت و بدخواستن خلق و جمله معاصی دل و زبان از آن پدید آید و معنی دوستی دنیا که سر همه گناهان است این است که این همه شاخه ها فروع وی است و این نه یک آفت است و نه ده و نه صد بلکه خود اندر عدد نیاید که این هاویه است که قعر آن پیدا نیست، چنان که هاویه دوزخ که برای این قوم آفریده اند.

نوع سوم و از این هیچ کس خلاص نیابد الا من عصمه الله آن که اگر معصیت نکند و تنعم نکند و از شبهات دور باشد و راه ورع نگاه دارد تا از حلال ستاند و به حق بنهد، آخر به نگاهداشت آن دلمشغول بود و آن دلمشغولی او را از ذکر خدای سبحانه و تعالی و از فکر در جلال و عظمت حق سبحانه و تعالی بازدارد که سر و لباب همه عبادات آن است که ذکر حق تعالی بر وی غالب شود چنان که انس به وی گیرد و از هرچه جز وی است مستغنی شود و این دلی فارغ خواهد که به هیچ چیز دیگر مشغول نبود.

و مالدار اگر ضیاع دارد، بیشتر اوقات اندر فکر عمارت و خصومت شرکا و گزاردن خراج و محاسبت برزیگران باشد و اگر تجارت دارد اندر خصونت انباز و تقصیر وی و تدبیر سفر و معاملتی طلب کردن که سود آن بسیار بود، همیشه در این و مثل این مشغول بود و اگر گوسفند و دیگر چهارپای دارد همین سبیل بود. و هیچ مال بی مشغله تر از آن نبود که به مثل گنجی دارد اندر زیر زمین و به قدر حاجت خرج می کند. همیشه به نگاهداشتن آن و بیم آن که کسی نبرد و طمع کند یا بداند مشغول باید بود. و وادیهای اندیشه اهل دنیا را نهایت نبود و هرکه خواهد که با دنیا باشد و فارغ بود همچنان باشد که کسی خواهد که درآب شود و تر نشود و این ممکن نشود.

این است فواید و آفات مال. چون زیرکان در این نگاه کردند بدانستند که قدر کفایت از وی تریاق است و زیادت آن همه زهر است و رسول (ص) اهل بیت خویش را قدر کفایت خواست و گفت، «هرکه از کفایت زیادت فرا گرفت هلاک خویش همی گیرد و نمی داند، اما بیکبار برانداختن تا هیچ نماند و به حاجت خویش دلمشغول باشد این مکروه است و نشاید در شرع چنان که حق تعالی گفت، «و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا».

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و آفات وی به بعضی در دنیاست و بعضی در دین اما دینی سه نوع است:
هوش مصنوعی: آفات او به دو دسته تقسیم می‌شود: برخی از آن‌ها به مسائل دنیوی مربوط می‌شوند و برخی دیگر به مسائل دینی. همچنین دین خود به سه نوع تقسیم می‌شود.
نوع اول آن که راه معصیت و فسق و بعضی بر وی آسان کند. و شهوات اندر باطن آدمی متقاضی معاصی است، ولکن عجز یکی از اسباب عصمت است. چون قدرت پدید آید، اگر در معصیت افتد، هلاک شود و اگر صبر کند صبر با قدرت دشوارتر بود.
هوش مصنوعی: نوع اول این است که بعضی افراد را به سمت گناه و فساد سوق می‌دهد. در درون انسان، تمایلاتی وجود دارد که او را به سمت معصیت می‌کشاند، اما ناتوانی یکی از عواملی است که موجب حفظ ایمنی از گناه می‌شود. هنگامی که قدرتی در فرد به وجود آید، اگر در گناه بیفتد، نابود می‌شود و اگر صبر کند، صبر در مواجهه با قدرت دست‌ کم‌ دشوارتر خواهد بود.
نوع دوم آن که اگر مرد اندر دین قوی باشد و از معصیت خویشتن نگاه تواند داشت از تنعم اندر مباحات نگاه نتواند داشت و هرکه را این توانایی باشد که با قدرت توانگری نان جوین خورد و جامه درشت پوشد چنان که سلیمان (ع) همی کرد اندر مملکت و فرمان روایی که از کسب دست به اندک طعام مختصر و جامه درشت قانع بود.
هوش مصنوعی: اگر مرد در دینش قوی باشد و بتواند از گناهان خود دوری کند، نمی‌تواند به راحتی و آسایش در امور مباح نیز پرداخته و لذت ببرد. هرکسی که بتواند با قدرت و توانایی خود، نان و غذای ساده بخورد و لباس‌های معمولی بپوشد، مانند سلیمان (علیه‌السلام) که در حکومتش بر امور مادی قناعت می‌کرد و به غذایی کم و لباسی ساده راضی بود.
و این کس چون در تنعم افتاد و تن بر آن راست ایستاد و عادت فرا تنعم کرد از آن صبر نتوان کرد و دنیا بهشت وی شود و مرگ را کاره باشد. و همیشه اسباب تنعم از حلال به دست نتواند آورد و از شبهات به دست آوردن گیرد و بی قوت سلطان به دست نتواند آورد، اندر مداهنت و ریا و نفاق و خیانت سلاطین افتد. چون به ایشان نزدیک شود اندر خطر قصد و کراهیت ایشان افتد. و چون مقرب گردد، مر او را حسد کنند و دشمنان پدید آیند که قصد وی کنند و برنجانند و وی نیز در مکافات آن ایستد و به عداوت برخیزد و منافست و محاسدت پدید آید. و این اخلاق سبب همه معصیتهاست که دروغ و غیبت و بدخواستن خلق و جمله معاصی دل و زبان از آن پدید آید و معنی دوستی دنیا که سر همه گناهان است این است که این همه شاخه ها فروع وی است و این نه یک آفت است و نه ده و نه صد بلکه خود اندر عدد نیاید که این هاویه است که قعر آن پیدا نیست، چنان که هاویه دوزخ که برای این قوم آفریده اند.
هوش مصنوعی: وقتی که کسی در زندگی راحت و آسوده‌ای به سر می‌برد و به آن عادت می‌کند، دیگر نمی‌تواند صبر کند و دنیا برای او به مثل بهشتی می‌شود و به مرگ بی‌توجهی می‌کند. او نمی‌تواند تمام لذت‌های زندگی را از راه‌های حلال به دست آورد و مجبور می‌شود از راه‌های شبهه‌ناک بهره‌برداری کند. بدون قدرت و اقتدار، توانایی رسیدن به این لذت‌ها را ندارد و در این مسیر دچار فریبکاری، ریا، نفاق و خیانت به دیگران می‌شود. وقتی به مردم نزدیک می‌شود، خطر و کینه‌توزی‌ها او را تهدید می‌کند و هر چه به این افراد نزدیک‌تر می‌شود، حسد و دشمنی علیه او افزایش می‌یابد. این وضعیت باعث می‌شود که او هم وارد دستان دشمنان خود شود و باانگیزه انتقام‌جویی و دوگانگی در رفتار ارتباطاتش با دیگران دچار مشکل گردد. این نوع اخلاق و رفتار سبب همه گناه‌ها می‌شود، چون دروغ، غیبت، بدخواهی نسبت به دیگران و تمام معاصی از همین جا نشأت می‌گیرد. دوستی با دنیا، که منبع همه گناهان است، به معنای این است که این رفتارها در واقع شاخه‌های یک درخت بزرگند و این موضوع فقط یک آفت نیست، بلکه به تعداد زیادی از این نوع آفت‌ها دچار می‌شود و به مانند دوزخی در قعر خود، به یک نوع ویرانی غیرقابل تصور‌ می‌انجامد.
نوع سوم و از این هیچ کس خلاص نیابد الا من عصمه الله آن که اگر معصیت نکند و تنعم نکند و از شبهات دور باشد و راه ورع نگاه دارد تا از حلال ستاند و به حق بنهد، آخر به نگاهداشت آن دلمشغول بود و آن دلمشغولی او را از ذکر خدای سبحانه و تعالی و از فکر در جلال و عظمت حق سبحانه و تعالی بازدارد که سر و لباب همه عبادات آن است که ذکر حق تعالی بر وی غالب شود چنان که انس به وی گیرد و از هرچه جز وی است مستغنی شود و این دلی فارغ خواهد که به هیچ چیز دیگر مشغول نبود.
هوش مصنوعی: نوع سوم افرادی هستند که هیچ کس جز آن کسی که خدا او را معصوم کند، نمی‌تواند از آنها رهایی یابد. این افراد از گناه و لذت‌های زودگذر دوری می‌کنند و به احکام شرعی پایبند هستند تا از حلال استفاده کنند و حق را به جا آورند. اما این وابستگی و دغدغه‌ها ممکن است آنها را از یاد خدا و تفکر در عظمت او بازدارد. در واقع، هدف نهایی تمام عبادات این است که یاد خدا در دل انسان غالب شود، به طوری که انسان به او نزدیک شود و از هر چیز دیگری بی‌نیاز گردد. در این حالت، دل کاملاً فارغ و آزاد خواهد بود و به هیچ چیز غیر از خدا مشغول نخواهد شد.
و مالدار اگر ضیاع دارد، بیشتر اوقات اندر فکر عمارت و خصومت شرکا و گزاردن خراج و محاسبت برزیگران باشد و اگر تجارت دارد اندر خصونت انباز و تقصیر وی و تدبیر سفر و معاملتی طلب کردن که سود آن بسیار بود، همیشه در این و مثل این مشغول بود و اگر گوسفند و دیگر چهارپای دارد همین سبیل بود. و هیچ مال بی مشغله تر از آن نبود که به مثل گنجی دارد اندر زیر زمین و به قدر حاجت خرج می کند. همیشه به نگاهداشتن آن و بیم آن که کسی نبرد و طمع کند یا بداند مشغول باید بود. و وادیهای اندیشه اهل دنیا را نهایت نبود و هرکه خواهد که با دنیا باشد و فارغ بود همچنان باشد که کسی خواهد که درآب شود و تر نشود و این ممکن نشود.
هوش مصنوعی: افراد ثروتمند، وقتی زمینی دارند، معمولاً همیشه مشغول اداره کردن آن، اختلاف نظر با شرکا، پرداخت مالیات و حسابرسی هستند. اگر در کار تجارت باشند، درگیر مشکلات شریک تجاری، برنامه‌ریزی برای سفر و معملات پرسود هستند و به همین ترتیب مشغول‌اند. اگر هم چهارپایانی مثل گوسفند داشته باشند، وضعیت مشابهی دارند. هیچ مالی مانند گنجی که در زیر زمین مدفون است، بی‌دغدغه‌تر نیست؛ اما برای نگهداری از آن و نیز از ترس اینکه کسی آن را بدزدد یا بفهمد، همواره باید نگران و مراقب بود. افکار دنیوی انسان‌ها پایانی ندارد و هیچ‌کس نمی‌تواند در دنیا باشد و از آن بی‌خبر بماند، درست مانند کسی که بخواهد در آب برود و تر نشود، که این امکان‌پذیر نیست.
این است فواید و آفات مال. چون زیرکان در این نگاه کردند بدانستند که قدر کفایت از وی تریاق است و زیادت آن همه زهر است و رسول (ص) اهل بیت خویش را قدر کفایت خواست و گفت، «هرکه از کفایت زیادت فرا گرفت هلاک خویش همی گیرد و نمی داند، اما بیکبار برانداختن تا هیچ نماند و به حاجت خویش دلمشغول باشد این مکروه است و نشاید در شرع چنان که حق تعالی گفت، «و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا».
هوش مصنوعی: این متن به بررسی فواید و مضرات مال و ثروت می‌پردازد. زیرکان متوجه شده‌اند که مقدار کافی از مال می‌تواند مفید باشد و بیشتر از آن می‌تواند مضر باشد. پیامبر (ص) برای اهل بیت خود به اندازه کافی مال خواسته و بیان کرده است که هرکس بیشتر از نیاز خود بگیرد، به هلاکت می‌رسد و از این موضوع بی‌خبر است. همچنین، بیان شده که تخلیه همه دارایی‌ها به یکباره و بدون هیچ چیزی باقی‌مانده نیز ناپسند و غیرمجاز است، چرا که خداوند فرموده است: «و هرگز آنقدر مال را فراخ نکشید که در نهایت سرزنش شده و درمانده شوید».